زندیا روبهروی دوربین مجله ووگ | از خواندن فیلمنامه متنفرم!
ویدیوهای بیشتر
در آستانه انتشار قسمت نخست ببینید: نخستین تیزر ملکه گدایان | The first Trailer of the The Queen of The Baggers
در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید: مرور لحظات خاطرهانگیز یک فیلم کالت
تولد ۵۷سالگی برد پیت: از عروسکپوشی تا امروز | 57th birthday of Brad Pitt
نخستین تریلر منتشرشده از فیلم «سرزمین کوچنشینان» | Nomadland Official Trailer
نسخهی مکتوب ۷۳سئوال مجله ووگ از زندیا دربارهی زندگی شخصی و کاریاش:
سلام! ممنون که قبول کردی بیام. میدونم چهقدر سرت شلوغه.
زندیا : خواهش میکنم، ممنون که اومدی
میخوام هفتادوسه تا سؤال ازت بپرسم.
زندیا : شروع کنیم!
میبینم که لیمو میچینی
زندیا : آره، میخوام لیموناد درست کنم. میخوای؟
البته! اولین سؤال؛ ریشهی اسمت چییه؟
زندیا : خب، داستانش طولانییه اما بر اساس یه کلمهس که به معنای شکرگزارییه.
خوبه. فکر میکنی چهطور پرورش پیدا کردی؟
زندیا : واقعی
وقتی بزرگ میشدی الگوت کی بود؟
زندیا : مادرم
امروز چی؟ عوض شده؟
زندیا : نه، هنوز هم مادرمه.
چرا؟
زندیا : چون اون یه معلمه. زندگیش رو وقف آموزش دادن کرده و واقعن ستایشش میکنم.
اولین چیزی که امروز صبح بهش فکر کردی؟
زندیا : به فین کردن فکر کردم! چون یه کم سرما خوردم. واسه همین مراقب باش!
فاصلهم رو حفظ میکنم… کاری که هر روز صبح بلااستثنا انجام میدی؟
زندیا : متاسفانه گوشیم رو چک میکنم
منم همینطور. چی بیدارت میکنه؟
سگم، نون
چه بانمک! متولد برج سنبلهای؟
آره
کدوم خصوصیتت بیشترین شباهت رو بهش داره؟
نمیخوام منفی به نظر بیام، ولی یه کم زیادی کنترلگرم. فقط یه کم.
زندیا، همهمون همینطور نیستیم؟ کالیفرنیاییترین خصلتت چییه؟
زندیا : کالیفرنیاییترین خصلت من اینه که هنوز هم با دیدن برف هیجانزده میشم. فکر میکنم خیلی باحاله، چون معمولن ما کم برف میبینیم. شماها برف زیاد میبینین و براتون مهم نیست، ولی به نظر من جالبه.
کجا بهت احساس خونه بودن دست میده؟ کنار چه کسی حس میکنی خونهای؟
زندیا : فکر کنم سگم بهم احساس خونه بودن میده.
البته فکر کنم برای تو خیلی کم پیش بیاد، ولی اگه یه روز کامل مرخصی بودی چیکار میکردی؟
زندیا : هیچی. واقعن هیچکاری نمیکردم.
چهطوری ریلکس میکنی؟
زندیا : هیچی. شاید هری پاتر ببینم، واقعن هیچ کاری نمیکنم.
این روزها چه کاری وقتت رو میگیره؟
زندیا : دارم سریال «شعف» رو تموم میکنم. این خیلی وقتم رو میگیره. همین دیشب فیلمبرداری داشتیم.
آره، سریالت حسابی سروصدا کرده.
زندیا : آره، خیلی بابتش خوشحالم.
در مورد جدا شدنت از دیزنی چی میتونی به ما بگی؟
زندیا : هم هیجانزدهم و هم ترسیدم. نمیدونم، باید بگم یکی از هیجانانگیزترین و سختترین کارهایییه که انجام دادم، که البته خیلی راضیام.
چی باعث شد جذب کاراکتر «رو» بشی؟
زندیا : راستش من از فیلمنامه خوندن متنفرم! این اولین باری بود که اینقدر سریع یه فیلمنامه رو میخوندم. یه سره به خوندن ادامه دادم. نمیدونم، فقط عاشقش شدم.
سختترین بخش بازی کردن این نقش چی بود؟
زندیا : من میفهمم که چهطوری ذهنش اینقدر کار میکنه، واسه همین از سم لوینسون که نویسنده و کارگردانمونه خیلی کمک گرفتم، چون در واقع اون خود «رو» هست. زندگی اونه، پس از خودش میپرسم.
امیدواری طرفدارانت از این سریال چه تاثیری بگیرن؟
زندیا : امیدوارم حسش کنن. نمیدونم… هرچی که هست امیدوارم حسش کنن.
وقتی میخوای در فضای مجازی چیزی رو به اشتراک بذاری تحت فشاری ؟
راستش عجیبه، ولی آره. تازگیها خیلی بیشتر اینطوری شدم که کمی برام عجیبه. اما یه قدم به عقب برگشتم و دیگه مثل قبلن فعال نیستم.
کامنتها رو میخونی؟
زندیا : راستش رو بخوای نه، مگر اینکه از طرف دوستام باشن، اونا رو میخونم.
با حرفهای منفی چهطوری کنار میآی؟
زندیا : سعی میکنم در ذهنم این رو داشته باشم که همه مشکلاتی دارن که ما ازشون بیخبریم. بیشتر دلم براشون میسوزه.
چه عاقلانه! فالوئرات ممکنه چه چیزی رو در موردت ندونن؟
زندیا : فکر میکنم بدونن، ولی من خیلی خجالتی و درونگرام.
باحالترین چیزی که از یه طرفدار یاد گرفتی چی بوده؟
زندیا :حسابی در جریانم میذارن، چه از لحاظ سیاسی چه از لحاظ اجتماعی. همیشه هم دستور زبان و املای من رو تصحیح میکنن. باشه بابا، فهمیدم دیکتهم داغونه!
مادرم در تئاتر شکسپیر کالیفرنیا کار میکرد، از وقتی دو سالم بود آنجا مسئول بود. مهارت بازیگریام را با کارهای شکسپیر تقویت کردم و کاراکتر موردعلاقهام از نمایشنامههای او، «ویولا» از «شب دوازدهم» است.
استایل شخصی خودت رو توصیف کن.
موضوع اینه که من استایل شخصی ندارم، فکر نمیکنم داشته باشم.
کدوم آیتم کمدت رو بیشتر از بقیه پوشیدی؟
احتمالن کفشهای کانورسم.
لوکسترین چیزی که استفاده کردی چی بوده؟
زندیا : داستانش خندهداره. به اولین نمایش یه فیلم رفته بودم. گوشوارههام خیلی بزرگ و خوشگل بودن. راستش رو بخواین فکر کردم بدلیان. فرداش یه مقاله چاپ شد که زندیا گوشوارههای میلیون دلاری انداخته! به «لا» گفتم: واقعن برام گوشوارهی یه میلیون دلاری انداخته بودی؟ گفت: آره، احتمالن. خلاصه بگم مال من نبودن، برشون گردوندم. دیگه اتفاق نمیافته چون خیلی استرسزا بود.
خوشاستایلترین آدمی که میشناسی؟
زندیا : لا روچ، استایلیست من.
اگه یونیفورم داشتی چه شکلی بود؟
زندیا : شلوار مشکی و تیشرت سفید.
سبک وینتیج یا طراحی خاص؟
وینتیج با طراحی خاص.
تقلب کردی. کتونی یا پاشنه بلند؟
زندیا : همین حالا کتونی، ولی پاشنه بلند خیلی دوست دارم.
بهترین خریدی که تا حالا کردی چی بوده؟
سؤالش سخته. نمیخوام جواب بدم.
اگه برگردی عقب کدوم لباست رو نمیپوشی؟
زندیا : راستش از هیچکدوم نمیگذرم، چون تک تکشون بهم کمک کردن اعتماد به نفسم رو پیدا کنم و بفهمم چی دوست دارم. بنابراین چیزی رو عوض نمیکنم.
فلسفهی زیباییت چییه؟
قانونی وجود نداره.
بدون کدوم محصول زیبایی پات رو از در بیرون نمیذاری؟
زندیا : ضد آفتاب.
بهترین توصیهی زیبایی که تا حالا شنیدی؟
زندیا : قبل از خوابیدن آرایشتون رو پاک کنین. جدی میگم، حتا اگه خستهاین انجامش بدین.
رنگ رژ مورد علاقه؟
قرمز.
آرایش برای همین الان؟
زندیا : راستش هیچی. وقتی کار نمیکنم هیچ آرایشی نمیخوام داشته باشم.
آرایش غلیظ چشم یا لب؟
زندیا : چشم.
میدونم که برای مراسمها معمولن خودت آرایش میکنی.
آره.
جدا شدنم از دیزنی، هم هیجانانگیز و هم ترسناک است. اعتراف میکنم یکی از هیجانانگیزترین و سختترین کارهاییست که انجام دادم و البته خیلی راضیام.
از کجا یاد گرفتی؟
زندیا : راستش من آرایشهای خیلی بدی داشتم و کلی میکآپ آرتیست عوض کردم. نکتههای خوب رو از کار هر کدوم یاد گرفتم و یاد گرفتم خودم انجامش بدم…
اینکه خودت آرایش کنی مثل کارهای تئاتر قدیمییه.
آره البته.
شنیدم که مهارت بازیگریت رو با کارهای شکسپیر تقویت کردی؟
آره، مامانم در تئاتر شکسپیر کالیفرنیا کار میکرد، از وقتی دو سالم بود اونجا مسئول بود.
چند تا نمایشش رو دیدی؟
همهشون رو، چند بار.
کاراکتر محبوبت در بین کارهای شکسپیر؟
شاید «ویولا» از «شب دوازدهم»
دیالوگ مورد علاقهت چی؟
اگر موسیقی غذای عشق است، به نواختن ادامه دهید!
خوشم اومد، بد نبود.
همه میدونن که نونی من رو دوست نداره. مامانم و دارنل رو بیشتر دوست داره.
سگت، نون، اکانت توییتر داره. درسته؟
آره، ولی جالبه که خودم ادارهش نمیکنم.
اگه میتونست همین الان توییت کنه، چی میگفت؟
احتمالن میگفت: شماها توی حیاط پشتی چیکار میکنین؟
اگه میتونستی به عقب برگردی، به زندیای سیزده ساله چی میگفتی؟
احتمالن میگفتم به حس درونیت اعتماد کن، چون همیشه درسته.
به هنرمندهای دیگه که دارن در همین سن مشهور میشن چی میگی؟
قراردادها رو درست بخونین. مهم نیست چهقدر خستهکننده باشن همیشه بخونیدشون.
جمله رو تموم کن. هالیوود آینده…
امیدوارم متنوعتر باشه.
رقص، بندبازی، هنرهای رزمی… شغلت نیاز به آمادهسازی بدنی زیادی داره. سختترین نقشی که براش آماده شدی چی بوده؟
اگه راستش رو بخواین «شعف»، چون گاهی وقتا نشون دادن احساسات سختتر از کارهای بدنییه.
سختترین بدلکاری که یاد گرفتی چی بوده؟
بندبازی خیلی سخت بود. مخصوصن برای کسی مثل من که ورزش نمیکنه.
وقتی با زک افرون روی فیلم شومن کار میکردین چند بار به هم برخورد کردین؟
خیلی. بذارین بگم که خیلی صمیمی شدیم.
در برنامهی جیمی فلن دیدم که انگار هیو جکمن بهت کمک کرده به ترست از ارتفاع غلبه کنی.
بهم گفت خفن. آره، لوگان به من گفت خفن! گرگنما به من گفت خفن!
صحنهی موردعلاقهت در آخرین فیلم اسپایدرمن چی بود؟
یه صحنهی بدلکاری بود که ما رو از زمین بلند میکردن، حدود صد فوت! بعدش رهامون میکردن تا تاب بخوریم. خیلی باحال بود.
در مورد همبازیهات، یعنی تام هالند و جیک جیلنهال، چی میتونی بگی؟
وقتی با همن انگار دیگه هیشکی وجود نداره!
قبل از شروع این پروژه طرفدار کمیک بودی؟
آره. اسپایدرمن همیشه ابرقهرمان موردعلاقهم بوده.
کدوم ویژگی کاراکتر ام.جی. به زندیا نزدیکه؟
نمیدونم، اینکه یه کم دوست داره تنها باشه و درونگراست.
منم همینطورم. چی باعث میشه خودت رو درونگرا بدونی؟
نمیدونم، فقط دوست دارم خونه بمونم و تنها باشم.
اگه قدرت فرازمینی داشتی اون چی بود؟
معلومه، تلهپورت. زندگیم خیلی راحتتر میشد!
آره، چون تو خیلی سفر میری.
خیلی.
سفری پیش رو داری؟
تور کنفرانس خبری اسپایدرمن هست که خیلی باحاله.
آره جالبه. راستی، کلاغها خبر آوردن که قراره بخشی از بازسازی یه فیلم خیلی مهم باشی! چی میتونی در موردش بهم بگی؟
میتونم بهت بگم، ولی بعدش باید بکشمت! نپرس که چرا با لهجهی نیویورکی گفتم.
خب، به جز بازیگری در حرفهت موسیقی رو هم به طور جدی دنبال کردی. همین الان نسبت به بازیگری حس تعلق بیشتری داری یا به موسیقی؟
نمیدونم، راستش همیشه جفتش رو دوست داشتم ولی نمیدونم، شاید الان بازیگری برام مهمتر باشه.
چه آهنگی رو همیشه برای خودت پخش میکنی؟
همین الان سولانج خیلی گوش میدم. بهم کمک زیادی کرده.
در یه مهمونی کدوم مهمتره؟ لیست آهنگها یا لباس؟
معلومه که لیست آهنگها! اگه موزیک بد باشه مهمونی خراب میشه. اینم بگم که اگه میخواین مهمونیتون بترکونه، آهنگ «ما اینطوری انجامش میدهیم» رو پخش کنین. هر دفعه کار میکنه.
دوست داشتی کدوم آهنگ رو خودت نوشته بودی؟
«آهنگی برای تو» از دانی هاتاوی.
بهترین کنسرتی که امسال دیدی؟
امسال کنسرت نرفتم، چون خیلی سرم شلوغ بود. ولی همهمون میدونیم بیانسه بهترینه.
بهترین نصیحتی که تا حالا شنیدی؟
وقتی زندگی بهت لیمو میده، لیموناد درست کن!
چه نصیحتی رو کاملن نشنیده گرفتی؟
این که از پس همهچیز برنمیآی. چون برمیآی! اگه احساس میکنی میتونی، پس میتونی.
زندیا، دوست داری برای چه چیزی شناخته بشی؟
شاید حرفم چرند به نظر بیاد، ولی دوست دارم آدم خوبی باشم.
اصلن هم چرند نیست. سه تا زن اسم ببر که شدیدن تحت تاثیر قرارت میدن؟
میدونم که زیاد اسمش رو میبرم، ولی بیانسه. و میشل اوباما و ریحانا.
زنهای بینظیری هستن زندیا، تو خیلی سخاوتمندی. چه چیزی رو از اعماق قلبت دوست داری؟
خیلی چیزها هستن که بهشون علاقه دارم. اینقدر که باید یه بحث جدا باشه. هر موقع برگشتی دوباره در موردش حرف میزنیم.
چه سؤالی رو همیشه ازت میپرسن که خوشت نمیآد؟
زندیا : با کی قرار میذاری؟
بگذریم. یکی از بیشترین درخواستها برای پرسیدن هفتادوسه سؤال برای تو بوده.
زندیا : عجب! مرسی.
دوست دارم بدونم تو میخوای هفتادوسه تا سؤال رو از کی بپرسی؟
زندیا : احتمالن همین سه تا زنی که ازشون اسم بردم، به علاوهی اپرا.
خب، متاسفم که این رو میگم ولی رسیدیم به سؤال هفتادوسوم.
زندیا : خدای من، خیلی زود گذشت!
آره همینطوره. برای همهی طرفدارهایی که منتظر این ویدیو بودن، دوست داری همین الان چه پیغامی بفرستی؟
زندیا : نمیدونم… فکر کنم فقط بگم ممنون. چون خیلی از اونها با من بزرگ شدن. هم سن من بودن و با خودم بزرگ شدن. ازشون ممنونم که در تمام این شرایط مختلف ازم حمایت کردن و بهم کمک کردن رشد کنم. ازشون متشکرم.
خیلی ممنونم زندیا ! عالی بود، خداحافظ!
خداحافظ!
شاید دوست داشته باشید
زندیا و سم لوینسون از اپیزود پیشدرآمد فصل دوم سریال «سرخوشی» میگویند
تریلر پیش درآمد فصل دوم سریال «سرخوشی» | Euphoria Special Episode Trailer
تریلر فیلم «آشوب مدام» با بازی دیزی ریدلی و تام هالند | Chaos Walking Official Trailer
نقد فیلم «شیطان، همیشه»؛ زندهباد جناب شیطان! | The Devil All the Time Review; by Erfan Ostad Rahimi
با برندگان امی ۲۰۲۰ آشنا شوید | Emmy Winners 2020
تریلر فیلم «همیشه شیطان» با بازی تام هالند و رابرت پتینسون | The Devil All the Time official trailer
خبر
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th

آرتتاکس: سایت TC Candler در سیویکمین دورهی انتخاب سالانهی مستقل خود که مبنای آن در این سالهای اخیر میزان ارجاع در شبکههای اجتماعی و خبری و بررسی تأثیرگذاری بیش از ۱۲۵هزار ستارهی مشهور زن در صنعت سرگرمی جهان است، فهرست صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ را منتشر کرد. در این فهرست از ایران گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه بهعنوان پنجاهویکمین و هشتادوهشتمین زنان زیبای صنعت سرگرمی در سال ۲۰۲۰ معرفی شدند.
سه بازیگر زنی که میان فهرست مدلها، خوانندهها و دیگر چهرههای پرطرفدار صنعت سرگرمی بالاترین رتبه را در صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ دارند، به ترتیب نائومی اسکات، گل گدوت و آنا د آرماس در رتبههای ۱۳، ۲۱ و ۳۳ هستند.

ترلان پروانه میان صد زن زیبای سال ۲۰۲۰
ArtTalks: TC Candler has published its list of the 100 most beautiful women of 2020 in its thirty-first annual independent selection period, which is based on the number of referrals in social and news networks in recent years and the impact of more than 125,000 famous female stars in the world entertainment industry.
.
There are two Iranian stars in this list. Golshifteh Farahani and Terlan Parvaneh were introduced as the 51st and 88th most beautiful women in the entertainment industry in 2020.
The top three actresses in the list of models, singers and other popular figures in the entertainment industry are Naomi Scott, Gal Gadot and #Ana De Armas, ranked 13th, 21st and 33rd, respectively.
#آرت_تاکس
بخوانید: گلشیفته فراهانی میان ده ستارهی کنجکاویبرانگیز جهان
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
خبر
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion

حالا که واقعن آن فیلم پیشگویانه رخ داده است: سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد
Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
با شیوع کرونا خیلیها یاد فیلم ۲۰۱۱ استیون سودربرگ افتادند؛ ضرورت دستندادن، حفظ فاصلهی اجتماعی و قرنطینه. از همه مهمتر، منشأ خفاشی از چین. همین باعث شد «شیوع» در سال ۲۰۲۰ در خانهها از نو اکرانی گستردهتر از زمان نمایش خود را تجربه کند؛ فیلمی که آن زمان خیلیها آن را شکستخورده تلقی کرده بودند. حالا سودربرگ در پادکست Happy Sad Confused گفته که در حال کار روی دنبالهای فلسفیتر بر فیلم اول است. البته به احتمال زیاد قسمت دوم شیوع ادامهی داستان قبلی نخواهد بود.
“Contagion” might be nine years old, but Steven Soderbergh’s well-received pandemic thriller became one of 2020’s most-discussed films as the coronavirus pandemic swept throughout the United States.
.
Soderbergh revealed during a recent interview on the Happy Sad Confused podcast that he is developing a “philosophical” sequel to “Contagion” alongside Scott Burns, who served as screenwriter on the 2011 film. The project appears to be in its early stages and will unlikely be a direct sequel to “Contagion,” but Soderbergh noted that it may touch on similar themes and ideas.
ببینید: گفتوگو با جود لاو دربارهی فیلم شیوع پس از پاندمی کووید ۱۹
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینمای جهان
نقد فیلم تنت: انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی

انتظارات بزرگ
پروندهی یک فیلم: تنت
یک نقد بلند از خسرو نقیبی سردبیر و عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس
دو و نیم ستاره از چهار ستاره
«تنت» آن چیزی نیست که از یازدهمین فیلم کریستوفر نولان انتظار میرفت؛ شاید خیلی دورتر از تصور دنبالکنندههای سینمای او، چه هواداران عامش و چه منتقدان سینمایی. گروهی که برای دیدن شاهکاری از نولان، آن فیلمی که بالاخره تمام جوایز سال را درو کند، لحظهشماری میکنند، و گروهی دیگر که میخواهند ثابت کنند او استعدادی هرزرفته در هالیوود و میان فیلمهای بزرگ است. «تنت» پاسخی به هیچکدام این انتظارها نیست. فیلم بدیست؟ ابدن. شاهکار است؟ نه. در دوگانهای که انتظارات از سینمای نولان میخواهد، «تنت» شاید بیمحاباترین فیلم او باشد؛ نوعی واکنش تهاجمی، آنچه خودش میخواهد بسازد، بیاعتنا به قضاوت عمومی. فیلمساز آنقدر هم جایگاه دارد که بتواند فیلم موردنظرش را با میلیونها دلارِ استودیوها خلق کند، و نه با بودجههای فیلم شخصی ساختن. پس جایی میانهی دو علاقهای که هرگز پنهان نکرده، اکشنی شبیه باند و یک علمی-خیالی بلندپروازانه چون «نابودگر ۲: روز داوری»، میایستد؛ و فیلم موردعلاقهی خودش را میسازد.
بخوانید: نوشتهی خسرو نقیبی دربارهی «منک» یکی دیگر از فیلمهای مهم سال ۲۰۲۰
بهترین توصیفم برای مشکلی که باعث میشود «تنت» خروجی صددرصدی نداشته باشد، «زود بودن» است. جاهطلبی فیلمساز این بار نگذاشته روی کاغذ متوجه شود که سینما بهرغم تمام پیشرفتهای تکنیکیاش هنوز برای بازتاب دادن مفهوم «آنتروپی» در فیزیک روی پرده و حرکت معکوس جهان و مخلوقاتش، ابزارهای لازم را ندارد، و نه حتا برای تصویرکردن واقعی ابعاد حادثهی مدنظر در شاهسکانس داستان: هواپیما؛ پس زمان اجرا، وقتی درمییابد خروجی تصویرش آن چیزی که میخواهد نخواهد شد، تلاش میکند همهچیز را در خود صحنه برگزار کند. از بازیگرانش میخواهد سکانسهای معکوس را واقعن معکوس بازی کنند و یک بویینگ واقعی را داخل یک ساختمان میزند؛ ترفندی که میتواند پاسخ درست باشد اما پاسخ کامل نیست. بازی معکوس بازیگران گیجکننده و حتا گاهی در اکشنها مضحک از کار درآمده و سکانس برخورد هواپیما زیادی محتاطانه و کمجلوهتر از آن چیزی که توی فیلمنامه نوشته شده. اینجاست که میگویم برای ساختهشدن «تنت» هنوز زود بود. نولان میخواسته اولین باشد در وقت و مکان درست، شبیه جیمز کامرون در نابودگر دوم، که سینمای ژانر را یک قدم به پیش بُرد، اما «تنت» نمیتواند آن نقطهی عزیمت باشد، چون آن لحظه هنوز فرا نرسیده و نولان برخلاف انتظارش در آن زمان و مکان درست تاریخ نبوده است.
این که میگویم نولان بیاعتنا به قواعد بازی موردانتظار از او «تنت» را ساخته، بخشیش به راحتی او در ارژینال نبودن «تنت» برمیگردد. او هر چه در آن ده فیلم قبل کوشیده بود از قصه تا اجرا همهچیز دربست از آن خودش باشد (حتا وقتی یک فیلم دیگر را بازسازی کرد یا ساختن یک کامیکبوک زیادی شناختهشده را دست گرفت)، اینجا فیلمی ساخته در ادای دین به هرآنچه از سینمای کلاسیک تا امروز دوست داشته؛ از ادای دین واضح در دیالوگ گفتوگوی پایانی به «کازابلانکا» (شروع یک دوستی طولانی) تا نریشن آخری که بیپردهپوشی از پایانبندی همان دومین نابودگر و نریشن سارا کانر برمیدارد. تکگویی قهرمانی که معتقد است وقتی اتفاق رخ نداده، قهرمانی هم برای مردم وجود ندارد، چون نمیدانند میتوانست آینده شکل دیگری باشد. اینجا با نولانی سروکار داریم که اگر در «سرآغاز» اصرار داشت قصهی کلاسیک «مأموریت آخر خلافکار در پی زندگی بهتر» را هم به کلی شکل خودش کند آنقدر که آن را به جا نیاوریم، در «تنت» به سهولت خط داستانی آمدن مأموری از آینده را که برای نجات جان مادر و کودک به گذشته فرستاده شده تا آن آینده تغییر نکند، از نابودگرهای کامرون (سری موردعلاقهاش از سینمای علمی-خیالی) برمیدارد و فقط آن را به روز میکند؛ به مثابه اقتباسی بهروزشده، با این کلید که قهرمانهای اصولگرای نولان همواره در فیلمهای پیشین بهرغم آگاهی از نابودی خودشان میخواستند «کار درست» را انجام دهند، حال با هر تبعاتی، و اینجا نولان داستانی را یافته که قهرمانش میتواند از آینده به عقب برگردد و بهجای تغییر سرنوشت، گذشته را اصلاح کند، جوری که هرگز آن موقعیتهای هولناک با تبعات زمان حال آن، رخ نداده باشد. نولان این تم را از جهان کامرون میگیرد و روی قهرمان خودش سوار میکند، و برای همین هم اصرار دارد این پیشبرندهی بینام را «پروتاگونیست/قهرمان» بنامیم؛ همینقدر عیان و بیپردهپوشی. ماجرای پوسته هم که دیگر زیادی واضح است: نولان میخواست یک باند سیاه با مختصاتی پیچیدهتر از یک اکشن باندی خلق کند و خب این داستان این امکان دوم را هم برای او فراهم کرده تا به چند دلبستهگیاش نسبت به تاریخ سینما و متعلقاتش با هم در یک فیلم برسد.
بخوانید: در پنجاه سالهگی کریس نولان | کوبریک جوان نوشتهای از خسرو نقیبی
اشتباه استراتژیک دوم اما اینجا رخ داده؛ وقتی جان دیوید واشنگتن توان گرفتن آن همذاتپنداری لازم را از مخاطب ندارد. چه در نابودگرها، چه در باندها و چه در سینمای خود نولان (بهطور مشخص «سرآغاز» با موقعیتی بهشدت مشابه در دلیل قهرمان) شخصیت پیشبرنده و تصمیمی که در نقطهی تحول میگیرد، بهجهت سمپاتی با قهرمان، تماشاگر را هم کنار او مینشاند و از آن نقطه به بعد، نگرانی برای هر تصمیم و انتخابی از او، فیلم را به سمت قله پیش میبرد، اما اینجا، با بازیگری طرفیم که با یک پسزنندهگی حیرتانگیز هیچ لحظهای امکان در یک تیم قرارگرفتن را با خود به تماشاگر نمیدهد. مقایسه کنید سنگینی مال را بر هر تصمیمی که ذهن کاب در «سرآغاز» میگیرد، با لحظهی تقسیم «تنت» به قبل و بعد از خود؛ جایی که باید تصمیم قهرمان مبنی بر توقف همهچیز و به خطرانداختن هرچهتاکنون به دست آوردهاند برای نجات جان زنی که براش اهمیت دارد، ما را متقاعد کند که این رابطه، عشق یا تعهد، به چنین تصمیمی میارزد. مگر اصلن چیزی میان این دو شکل گرفته که ما بخواهیم بپذیریم حفظ این زن به همهی دردسرهای بعدی خواهد ارزید و کنار قهرمان قدم برداریم؟ فیلمنامه را که بخوانید، همهی این مسیر زیادی منطقی و درست به نظر میرسد؛ چنان که در «سرآغاز» هم بود، اما اینجا واشنگتن هرچیزی به ما و بالطبع به زن داستان منتقل کرده، جز همذاتپنداری یا احساس. اگر «تنت» متقاعدکننده نیست، یا داستان و اجرا زیادی مکانیکی بهنظر میرسد، متهم ردیف اول نه متن یا اجرای نولان، که بازیگر منتخبش برای ایفای نقش اصلیست؛ گفتم که. یکی از پسزنندهترین بازیگرانی که تاکنون در محور یک فیلم بزرگ دیدهام.
برگردیم به آن سؤالهای اول. «تنت» فیلم بدیست؟ پاسخ را داده بودم: ابدن. ما با فیلمی جاهطلبانه سروکار داریم که چیزهاییش درنیامده است یا بهتر بگویم اشتباهات استراتژیک در پیریزیاش رخ داده (همان دو ماجرای زودبودن و کستینگ غلط) اما هنوز و همچنان یک تریلر اکشن علمی-خیالی سرگرمکننده و البته درگیرکننده است که وقتی بار اول مختصات داستانیاش دستت بیاید، در دفعات بعدی تماشا، پیشنهاداتش در ریتمِ بلاانقطاع و خساستش در اطلاعاتدادن، هوشمندانه (همان چیزی که از نولان انتظار داریم) به نظر میرسد. شاهکار است؟ نه، چون قرار نیست نولان هربار در هر ژانری به ته خط برسد و برگردد؛ و البته که در این حیطه یکبار با «سرآغاز» رسیده و کالت خودش را در ژانر ساخته. بگذارید اینگونه جمعبندی کنم که «تنت» یک بازیگوشی شخصی میلیوندلاریست بیاعتنا به انتظارات. انگار که هواداران و مخالفان نولان، این بازی هر فیلم نولان یعنی یک اتفاق برای هوراکشیدن یا کوبیدن او را، خیلی از خودش جدیتر گرفتهاند. «تنت» خیلی سادهتر از اینها، یک فیلم مولتیژانر سرگرمکننده، شاید یک زنگ تفریح برای نولان، میان ساخت دو پروژهی بزرگش باشد. نکته این است که برخلاف اسپیلبرگ یا اسکات، او بلد نیست بازیگوشیاش را، ارزان و جمعوجور برگزار کند و انتظارات را بالا میبرد.
پینوشتها:
۱- تیتر، عنوان یکی از شاهکارهای چارلز دیکنز است که البته در ایران بیشتر به «آرزوهای بزرگ» شناخته میشود؛ موتور محرک نوشتهشدن این مطلب.
۲- اگر فیلم را دیده باشید حتمن متوجه شدهاید که نام تشکیلات پروتاگونیست در زمان آینده، که کل دلیل رخداد اتفاقات فیلم در زمان حال است، «تنت» است. درست است که میشود «تنت» را به عناوین مختلفی در فارسی ترجمه کرد اما در این فیلم «تنت» یک اسم خاص است و نباید ترجمه شود.
۳- اگر ترجمهی «سرآغاز» برای Inception کمی از ذهنتان دور است، باید بگویم که این ترجمهی نگارنده از عنوان آن فیلم، هنوز و همچنان، به نظرم برگردان دقیقتری برای آن فیلم نولان است تا «تلقین» و «نطفهگذاری» و …؛ دلیلش را در نقد مفصلم بر آن فیلم در زمان اکران برمبنای یکی از دیالوگهای اثر توضیح دادهام.
جدول ارزشگذاری بر مبنای:
دایرهی سیاه: بیارزش
نیمستاره: قابل دیدن
یک ستاره: متوسط
دو ستاره: خوب
سه ستاره: خیلی خوب
چهار ستاره: عالی
سه نقد دیگر از حلقهی منتقدان آرتتاکس روی «تنت» بخوانید:
بازگشت به آینده از حمیدرضا سلیمانی
کریستوفر نولان؛ فصل تازه از عرفان استادرحیمی
تنت را از هر طرف که ببینی همان است! از محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
محبوبترینها
- آنونس3 ماه پیش
یک تریلر متفاوت از «قورباغه»؛ نخستین تجربهی سریالسازی هومن سیدی | Frog Series Official Trailer
- تلویزیون3 ماه پیش
اما کورین (پرنسس دیانا) و جیلین اندرسون (مارگارت تاچر) از بازی در «تاج» میگویند | Emma Corrin & Gillian Anderson on playing Thatcher and Diana
- آنونس2 ماه پیش
تریلر جدید سریال «وانداویژن» – جدیدترین اثر از جهان مارول | WandaVision Official Trailer
- تلویزیون2 ماه پیش
زندیا و سم لوینسون از اپیزود پیشدرآمد فصل دوم سریال «سرخوشی» میگویند
- تلویزیون3 ماه پیش
آنیا تیلور جوی و اسکات فرانک بازیگر و خالق سریال «گامبی وزیر» همدیگر را به چالش میکشند | Interview Anya Taylor Joy and Scott Frank
- خبر4 هفته پیش
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th
- خبر4 هفته پیش
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
- سینمای جهان2 ماه پیش
آماندا سایفرد از فیلم «منک» دیوید فینچر میگوید | Amanda Seyfried talking about David Fincher’s Mank