به مناسبت اکران دارک فینیکس، مجلهی ووگ مراسم شامی برای دو ستارهی این فیلم، سوفی ترنر و جسیکا چستین ترتیب داده و این دو نفر دربارهی سالهای اولیهی فعالیتشان در سینما و موضوعات دیگر گفتوگو میکنند. در کنار تماشای این گفتوگو میتوانید نسخهی مکتوب آن را بخوانید:
اولین دیدار سوفی ترنر و جسیکا چستین
سوفی ترنر: «یاد اون موقع افتادم که همدیگه رو دیدیم. سر صحنهی دارک فینیکس بود. خیلی از روبهرو شدن باهات میترسیدم، نه اینکه ترسناک باشی. شاید به خاطر اینه که از ملاقات با افراد مشهور متنفرم، چون همیشه خودم رو ضایع میکنم! وقتی بازی تاج و تخت رو شروع کردم فقط سیزده سالم بود. تو چی؟»
سوفی ترنر و جسیکا چستین از بازیگر شدنشان میگویند
جسیکا چستین: «دانشگاهم تموم شده بود. اولین فیلمم تا موقعی که سی سال و خردهای سن داشتم اکران نشده بود. فقط نه ساله که به بازیگری مشغولم ولی حس میکنم کارهای زیادی انجام دادم. واسه همین نمیتونم تصور کنم چهطوری در سیزده سالگی این همه مسئولیت روی دوشت بوده. شغل داشتی، کلی طرفدار داشتی و هیجان زیادی رو تجربه کردی.»
سوفی ترنر: «آره، ولی اولش این شکلیها هم نبود. سریال تا فصل سه یا چهار خیلی سروصدا نکرده بود، واسه همین حس نمیکردم که زندگیم عوض شده باشه!»
جسیکا چستین: «وقتی میخواستی وارد بازیگری شی، نظر خانوادهت چی بود؟»
گفتوگو با مایکل فاسبندر، جیمز مکاووی، سوفی ترنر و جسیکا چستین را اینجا ببینید
سوفی ترنر: «خب من به پدر و مادرم نگفتم که برای بازی تاج و تخت مصاحبه کردم. بعدن خودشون فهمیدن. نینا گلد که مسئول پیدا کردن بازیگرها بود، بین مدرسههای مختلف میگشت. هر مدرسهای، فرق نمیکرد. من و همهی دوستام مصاحبه کردیم. بهش به چشم شوخی و خنده نگاه میکردیم. خلاصه تست دادیم و از اونجا به بعد تماسهاشون باهام شروع شد. وقتی رسیدم بین هفت نفر نهایی بهشون گفتم. مامانم حسابی جا خورده بود، زنگ زده بود به پدرم و میگفت: نمیدونم بتونیم انجامش بدیم یا نه، ولی پدرم بهش گفت: اون تمام عمرش همین رو میخواسته، حالا بذار امتحانش کنه! روزی که فهمیدم برای نقشش انتخاب شدم بهترین روز زندگیم بود.»
جسیکا چستین: «تازه برای چند تا سریال تلویزیونی کوچیک مصاحبه کرده بودم. همهچی معمولی بود که یهو باهام تماس گرفتن و گفتن آل پاچینو میخواد برای بازی در فیلم سالومه در استودیو تست بدی! تا حالا آل پاچینو رو ندیده بودم، نمیدونستم چهطوری این اتفاق افتاده و خیلی گیج شده بودم. پای تلفن گفتم یه لحظه صبر کنین.هنوز برام جا نیافتاده بود. یهو انگار نمیتونستم نفس بکشم، حس میکردم قلبم داره تند تند میزنه. فکر میکردم قطعن گند میزنم! وقتی شروع کردم به خوندن دیالوگها، در حین کار صدای آل پاچینو رو میشنیدم که میگفت کارش حرف نداره!»
سوفی ترنر و جسیکا چستین از تجربهی تست بازیگری میگویند
سوفی ترنر: «من یه سؤال دارم! قبل از تست دادن برای نقشهایی که دوستشون دارم خیلی استرس میگیرم. تقریبن همیشه هم گند میزنم. به نظرت چیکار کنم؟ راستش نامزدم بهم گفت که همیشه یه صد دلاری بذارم توی جیبم، تا هر موقع که وارد یه اتاق میشم ذهنیتم این باشه که: تو که مثل من صد دلار توی جیبت نداری!»
جسیکا چستین: «از این جهت هم بهش نگاه نکن که اونا دارن ازت امتحان میگیرن. تو میری اونجا و شغل اونها فقط کارگردانییه، بنابراین قرار نیست تحت کنترلشون قرار بگیری. این تو هستی که داری نقش بازی میکنی. کاراکتر متعلق به توست. اگه فقط فکر حفظ کردن دیالوگها هستی حواست باشه، به جای این که از ترس سکته کنی که یادت میآد یا نه،به خودت بگو: بالاخره که یادم میآد، صبر میکنم!
ترست باعث میشه دیالوگها یادت نیان. برگههای دیالوگ هم دستت باشه. نترس، قضاوتت نمیکنن. اگه برگهها دستت باشه فکر میکنن که میشه باهات کار کرد. انگار داری میگی که دارم روش کار میکنم.»
سوفی ترنر: «خوشم اومد! چند وقته وگانی؟ اصلن چرا وگان شدی؟»
جسیکا چستین: «چهارده سال. خیلی قبلتر از اینکه این همه گزینه وجود داشته باشه. بهخاطر سلامتی بود. یه نقشی رو بازی کرده بودم که غذا خوردن رو کنار گذاشته بودم. وقتی فیلم تموم شده بود بدنم حسابی به هم ریخته بود. فکر میکنم بیست و خردهای سالم بود. فیلمش مدت طولانی پخش نشد چون شانسم خیلی بده!»
سوفی ترنر: «وقتی قرار بود برای اولین بار باهات روبهرو شم خیلی استرس داشتم. ولی بعدش تو وارد شدی و گفتی: یکی رو سرکار بذاریم؟! خیلی خوب بود.»
جسیکا چستین: «آره، ولی باید حواست باشه با همه نمیشه شوخی کرد. بعضی بازیگرها حسابی غرق کارشونن. دوست داری تهیهکننده بشی؟»
سوفی ترنر و جسیکا چستین و علاقهشان به همکاری دوباره با یکدیگر
سوفی ترنر: «آره، کارگردانی هم دوست دارم. به عنوان یه بازیگر، یه سری موارد تحت کنترلته، ولی دوست دارم کنترل کامل رو دستم بگیرم و دید خودم رو ایجاد کنم. بهترین دوستم میسییه که در بازی تاج و تخت نقش آریا رو داشت. دوستی ما دو نفر خیلی عمیقه. با هیچکس رفاقت به این شکل رو تجربه نکرده بودم. حس کردیم باید یه فیلم دربارهی دوستی بسازیم که دوستها مثل یه روح در دو بدن هستن و پیوند زیبایی بینشون وجود داره، ولی در عین حال میتونه ویرانگر باشه بلد نیستم فیلمنامه بنویسم، ولی یه کتاب خریدم که به خودم آموزش بدم. فکر نمیکنم استعداد داشته باشم!»
جسیکا چستین: «خیلی هم با استعدادی!»
سوفی ترنر: «تو که تا حالا نوشتههام رو ندیدی! چهطوره هر دومون یه چیزی بنویسیم و با هم مبادله کنیم؟»
جسیکا چستین: «باشه؛ موافقم.»