

سینمای جهان
نقد فیلم تنت: بازگشت به آینده نوشتهی حمیدرضا سلیمانی
بازگشت به آینده
پروندهی یک فیلم: تنت
یک نقد بلند از حمیدرضا سلیمانی عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس
یک و نیم ستاره از چهار ستاره
سالهای دههی ۲۰۰۰ دوران ماه عسل کریستوفر نولان بودند. شش فیلمی که او در فاصلهی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ساخت هر کدام در دوران خودشان به آثاری جریانساز بدل شدند. دوران باشکوهی که با غافلگیری بزرگی به نام ممنتو/ یادآوری شروع شد که نوید ظهور استعدادی یگانه در سینما را میداد، با کالتی به نام شوالیهی تاریکی که عملن بازتعریف فیلمهای ابرقهرمانی در ابتدای هزارهی سوم بود به اوج رسید و با موفقیتهای انتقادی سرآغاز/ Inception و دروکردن جوایز اسکار پایان یافت. در آن سالها فیلمهای نولان محبوب دل تماشاگران بودند و هر فیلمش اتفاقی بزرگ از لحاظ فروش محسوب میشد، محافل انتقادی نخبهگرا و سرسخت برایش هورا میکشیدند و سینه فیلها هم، چنان با شور و حرارت از آخرین فیلمش حرف میزدند که گویی پیامبر جدیدی در سینما ظهور کرده. اما برخلاف قصههای پریان هیچ دوران خوشی تا ابد طول نمیکشد. با شروع دههی ۲۰۱۰ و تغییر تدریجی شرایط زمانه و دگرگونشدن تعریف فیلم خوب و بد از نظر منتقدان، جایگاه نولان و آثارش هم دچار تغییر شد.
ماجرا از شوالیهی تاریکی برمیخیزد شروع شد. هشدار نولان در مورد شرایط شکنندهی اجتماعی و سیاسی زمانه را منتقدینی که از درک تغییرات طبقاتی و خشم پنهان تنیده در جامعهی آمریکا عاجز بودند آنارشیسم نامیدند. همانها که توانایی نولان در روایت خاص و برآمده از تغییرات زمانهی بتمنها را با کلماتی همچون تردستی و شعبدهبازی توصیف میکردند و شوالیه تاریکی و سرآغاز را چیزی بیش از سرگرمیهای سطح پایین نوجوانانه نمیدیدند، چند سال بعد و همزمان با هجوم همهجانبهی ابرقهرمانهای پرسروصدای مارول به پردههای سینما به ناگاه تعبیرشان از سرگرمی و فیلم پاسخگوی نیاز زمانه تغییر کرد و تمام ستایششان را روانهی دنیای بیسروته MCU کردند. همان نویسندگانی که چندسال قبلتر پنبهی پرستیژ/ حیثیت و شوالیهی تاریکی را به خاطر سرد و مکانیکیبودن و نبود روابط گرم عاطفی بین شخصیتها میزدند، روایت دریغانگیز و احساسی نولان در میانستارهای را با برچسب ملودرام تلویزیونی پس زدند. در این میان تنها دانکرک – بهعنوان محافظهکارترین ساختهی نولان در دو دههی گذشته – بود که توانست تحسینی بیسابقه نصیب نولان کند (اساسن مخالفت با فیلمی ضدجنگ و محصول سینمای بدنه هیچوقت کار آسانی برای محافل انتقادی در آمریکای شمالی نبوده است). در مورد «تنت» هم که نگاهی به نوشتههای منتقدان غربی بهتر میتواند نسبت آنها با نولان دههی 2010 را توضیح دهد. در سالهایی که ارزشهای سینمایی یک اثر را جنسیت، رنگ پوست و گرایشات جنسی بازیگر و نویسنده و شخصیتهای یک فیلم تعیین میکند مشخص است که جایی برای نولان، فیلمها، دغدغههاش و بالاتر از همه تخیل در سینما باقی نمی ماند.
ببینید: تریلر فیلم Tenet
«تنت» در میان آثار نولان بیش از همه یادآور سرآغاز و بازیهای فرمی آن با مفاهیم زمان و عینیت/ ذهنیت است. اگر سرآغاز روایتی از سفر به ژرفای ذهن و دنیای رویاها با ساختاری لایه لایه بود «تنت» روایتی است از حرکت در زمان و مکان در دو جهت مخالف و تصادم آینده و گذشته در نقطهی عطفی تاریخی. زمان و نسبت شخصیتهای نولان با آن در هر دو فیلم نقش اصلی را در شکلدهی به ساختار روایت و پیشرفت موقعیتهای داستانی بازی میکند، هر دو فیلم در دنیایی متفاوت از دنیای فیزیکی آنگونه که ما میشناسیم با قوانین و محسوسات مخصوص به خود میگذرند و شخصیتهای نولان از یکسو در نبردی نابرابر با محدودیتهای فیزیکی زمان قرار دارند و از سوی دیگر باید در دل هزارتویی از حوادث هم به فکر بقای خود باشند و هم با موقعیتهای پیچیدهی عاطفی که گرفتارشان کرده دستوپنجه نرم کنند.
اما هرچهقدر در سرآغاز نولان در توصیف و توضیح قوانین اولیهی دنیایی که ساخته است به تماشاگرش موفق عمل میکند و در نتیجهی این توانایی او در توضیح منطق دنیایش دنبالکردن سلسلهی وقایع و حوادث آسان میشود در «تنت» او بیشتر اسیر نوعی پیچیدهنمایی متظاهرانه شده است بهطوریکه شاید برای یک متخصص فیزیک کوانتوم نیز توضیح دقیق آنچه روی پرده اتفاق میافتد امری دشوار باشد (جملهی دانشمند فیلم در اولین مواجههی شخصیت جان دیوید واشینگتن با مفهوم آنتروپی معکوس را بخاطر بیاورید: «سعی نکن درکش کنی!»، گویی خود نولان هم به مشکل فیلم در توضیح منطقش پی برده و سعی دارد تماشاگرش را قانع کند که در جزییات این دنیا خیلی عمیق نشود)، و این نه ناشی از غامضبودن جهان داستانی نولان که بیشتر معلول گنگبودن روابط و قوانین این دنیا و ناکامی فیلم در توضیح جهان نمایشی خود است. جهان نمایشی نولان در «تنت» در مقایسه با سرآغاز قادر به توضیح بدون لکنت خود نیست، اینجا و برخلاف سرآغاز فیلم از همان لحظهی اول در گرداب تعقیب و گریزی سرسامآور میافتد و نه خودش چندان تلاش میکند دنیاش را توضیح بدهد (و هر جا هم که لازم به توضیحی بوده با بیحوصلهگی از آن گذر کرده) و نه در بین انبوه لحظات انفجار و سرقت و نبرد فرصتی برای نفسکشیدن به تماشاگرش میدهد که قوانین این دنیا را هضم کند.
در میانستارهای و سرآغاز نولان نشان داده بود که توانایی خلق موقعیتهای درگیرکنندهی عاطفی در بالاترین سطح اثربخشی را دارد و روابط بیناشخصیتی غنی به هر دو فیلم کیفیتی حسرتبرانگیز و غمناک داده بود. اما «تنت» در ترسیم روابط عاطفی بین شخصیتها نیز در مقایسه با آثار قبلی نولان در پلهی پایینتری میایستد، پسربچهای که انگیزهی اصلی رفتار و تصمیمات کاترین (الیزابت دبیکی) است ظاهرن عامدانه از داستان حذف شده ولی این حذف بیشتر به باورپذیری رفتار شخصیت کاترین لطمه زده است و برای بیننده هیچگاه تصمیمات او قابل فهم و انگیزهاش از رفتارهاش قابل درک نمیشود، به رفاقت مردانهی پروتاگونیست (جان دیوید واشینگتن) با نیل (رابرت پتینسون) هم هیچگاه در طول فیلم مجال کافی داده نمیشود و در نتیجهی این رویکرد صحنهی پایانی که باید ضربهی عاطفی و ماندگار فیلم باشد بیشتر از آنکه اثربخشی داشته باشد تنها حس بیتفاوتی در تماشاگری ایجاد میکند که نمیفهمد چرا اصلن باید احساسی نسبت به شخصیتهایی داشته باشد که در طول فیلم تنها در حال جنبوجوش بودهاند و فرصتی برای نشاندادن چیزی فراتر از سرعت عکسالعمل و قدرت فیزیکیشان نداشتهاند. هرچهقدر هم تیم بازیگران با استعداد فیلم (بهخصوص رابرت پتینسون و الیزابت دبیکی که فیلم به فیلم کیفیت نقش آفرینیشان رفیعتر میشود) تلاش کردهاند تا شخصیتهایی چندوجهی ترسیم کنند محدودیتهای فیلمنامه در شخصیتپردازی و طراحی کاراکترها باعث شده تا نتیجهی نهایی، شخصیتهایی تخت و تکبعدی و مکانیکی باشند که همانند بازیهای کامپیوتری از مرحلهای به مرحلهی بعدی پرتاب میشوند بدون آنکه در این میان فرصتی برای نشاندادن ذرهای از انسانیت متمایزکنندهی خود داشته باشند.
بخوانید: کریستوفر نولان: در شش-هفت سال اخیر مشغول بازنویسی Tenet بودهام
«تنت» فیلم بی نقصی نیست و در فاصلهی دوری از آثار ممتار نولان میایستد و این خبری حسرتبرانگیز برای دوستداران نولان است که در روزگاری که بیانیههای دفاع از حقوق اقلیتها به نام فیلم سینمایی به خورد تماشاگر داده میشوند منتظر تماشای سینمایی ناب بودند. اینجا ذهن حسابگر و مهندس نولان بیش از همیشه بر قریحه و استعداد فیلمسازی او غلبه کرده است. همین رویکرد بهغایت خطکشی شده و مکانیکی نولان در شکلدهی به ساختار فیلم و پیشبرد وقایع آن و خست و لکنت فیلم در توضیح مفروضات اولیهی جهان نمایشیاش آن را به اثری مطول، پر سر و صدا و خستهکننده تبدیل کرده است که از برقراری رابطهای درونی و عاطفی با تماشاگرش باز میماند. در این که درک نولان از میزانسن و چشمانداز و قدرت مرعوبکنندهی سینما در میان فیلمسازان این روزگار بیهمتاست و در این که او فنسالاری مسلط به ابزار کارش است شکی نیست، «تنت» هم همانند هر آنچه پیش از این نولان ساخته فیلمی است جاهطلبانه از لحاظ اجرا با طراحی بصری شگفتانگیز، فقط کافی است نگاهی کنید به صحنهی حرکت قایقها در دریای متلاطم پوشیده از توربینهای بادی در ابتدای فیلم یا تصاویر آخرالزمانی سکانس پایانی در شهر ممنوعهی روسی تا ببینید چهگونه میتوان با سادهترین مصالح، اتمسفری غریب و مو بر تن سیخکننده خلق کرد، اما نه اینها، نه نبوغ فیلمبردار (هویت فون هویتما) و آهنگساز (لودویگ گورانسون) و نه یکتنه دفاعکردن نولان از شکوه و عظمت سینما در عصر سرویسهای استریمینگ هیچیک نمیتوانند بار نقایص فیلمنامهای را به دوش بکشند که بیشتر از آنکه همانند سرآغاز و بتمنها محصول ذهنی خلاق و هنرمند باشد که در حال ساخت مسیر یکتای خودش در دنیای کلیشههاست محصول تفکرات یک استاد ریاضی بهغایت باهوش و دقیق است که چندان اهمیتی به جذاببودن مباحثی که برای دانشجویانش تدریس میکند نمیدهد.
جدول ارزشگذاری بر مبنای:
دایرهی سیاه: بیارزش
نیمستاره: قابل دیدن
یک ستاره: متوسط
دو ستاره: خوب
سه ستاره: خیلی خوب
چهار ستاره: عالی
سه نقد دیگر از حلقهی منتقدان آرتتاکس روی «تنت» بخوانید:
انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی
کریستوفر نولان؛ فصل تازه از عرفان استادرحیمی
تنت را از هر طرف که ببینی همان است! از محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

شاید دوست داشته باشید
شیر در زمستان | نقد فصل چهارم سریال تاج و تخت/ The Crown
گامبی وزیر سریال سال ۲۰۲۰ | Top five Tv show of 2020
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
نقد فیلم تنت: انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی
جیمز گان آغازگر رؤیای کراساور مارول و DC؟ | James Gunn Reveals Dream Marvel and DC Crossover Project
خبر
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th

آرتتاکس: سایت TC Candler در سیویکمین دورهی انتخاب سالانهی مستقل خود که مبنای آن در این سالهای اخیر میزان ارجاع در شبکههای اجتماعی و خبری و بررسی تأثیرگذاری بیش از ۱۲۵هزار ستارهی مشهور زن در صنعت سرگرمی جهان است، فهرست صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ را منتشر کرد. در این فهرست از ایران گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه بهعنوان پنجاهویکمین و هشتادوهشتمین زنان زیبای صنعت سرگرمی در سال ۲۰۲۰ معرفی شدند.
سه بازیگر زنی که میان فهرست مدلها، خوانندهها و دیگر چهرههای پرطرفدار صنعت سرگرمی بالاترین رتبه را در صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ دارند، به ترتیب نائومی اسکات، گل گدوت و آنا د آرماس در رتبههای ۱۳، ۲۱ و ۳۳ هستند.

ترلان پروانه میان صد زن زیبای سال ۲۰۲۰
ArtTalks: TC Candler has published its list of the 100 most beautiful women of 2020 in its thirty-first annual independent selection period, which is based on the number of referrals in social and news networks in recent years and the impact of more than 125,000 famous female stars in the world entertainment industry.
.
There are two Iranian stars in this list. Golshifteh Farahani and Terlan Parvaneh were introduced as the 51st and 88th most beautiful women in the entertainment industry in 2020.
The top three actresses in the list of models, singers and other popular figures in the entertainment industry are Naomi Scott, Gal Gadot and #Ana De Armas, ranked 13th, 21st and 33rd, respectively.
#آرت_تاکس
بخوانید: گلشیفته فراهانی میان ده ستارهی کنجکاویبرانگیز جهان
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
خبر
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion

حالا که واقعن آن فیلم پیشگویانه رخ داده است: سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد
Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
با شیوع کرونا خیلیها یاد فیلم ۲۰۱۱ استیون سودربرگ افتادند؛ ضرورت دستندادن، حفظ فاصلهی اجتماعی و قرنطینه. از همه مهمتر، منشأ خفاشی از چین. همین باعث شد «شیوع» در سال ۲۰۲۰ در خانهها از نو اکرانی گستردهتر از زمان نمایش خود را تجربه کند؛ فیلمی که آن زمان خیلیها آن را شکستخورده تلقی کرده بودند. حالا سودربرگ در پادکست Happy Sad Confused گفته که در حال کار روی دنبالهای فلسفیتر بر فیلم اول است. البته به احتمال زیاد قسمت دوم شیوع ادامهی داستان قبلی نخواهد بود.
“Contagion” might be nine years old, but Steven Soderbergh’s well-received pandemic thriller became one of 2020’s most-discussed films as the coronavirus pandemic swept throughout the United States.
.
Soderbergh revealed during a recent interview on the Happy Sad Confused podcast that he is developing a “philosophical” sequel to “Contagion” alongside Scott Burns, who served as screenwriter on the 2011 film. The project appears to be in its early stages and will unlikely be a direct sequel to “Contagion,” but Soderbergh noted that it may touch on similar themes and ideas.
ببینید: گفتوگو با جود لاو دربارهی فیلم شیوع پس از پاندمی کووید ۱۹
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینمای جهان
نقد فیلم تنت: انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی

انتظارات بزرگ
پروندهی یک فیلم: تنت
یک نقد بلند از خسرو نقیبی سردبیر و عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس
دو و نیم ستاره از چهار ستاره
«تنت» آن چیزی نیست که از یازدهمین فیلم کریستوفر نولان انتظار میرفت؛ شاید خیلی دورتر از تصور دنبالکنندههای سینمای او، چه هواداران عامش و چه منتقدان سینمایی. گروهی که برای دیدن شاهکاری از نولان، آن فیلمی که بالاخره تمام جوایز سال را درو کند، لحظهشماری میکنند، و گروهی دیگر که میخواهند ثابت کنند او استعدادی هرزرفته در هالیوود و میان فیلمهای بزرگ است. «تنت» پاسخی به هیچکدام این انتظارها نیست. فیلم بدیست؟ ابدن. شاهکار است؟ نه. در دوگانهای که انتظارات از سینمای نولان میخواهد، «تنت» شاید بیمحاباترین فیلم او باشد؛ نوعی واکنش تهاجمی، آنچه خودش میخواهد بسازد، بیاعتنا به قضاوت عمومی. فیلمساز آنقدر هم جایگاه دارد که بتواند فیلم موردنظرش را با میلیونها دلارِ استودیوها خلق کند، و نه با بودجههای فیلم شخصی ساختن. پس جایی میانهی دو علاقهای که هرگز پنهان نکرده، اکشنی شبیه باند و یک علمی-خیالی بلندپروازانه چون «نابودگر ۲: روز داوری»، میایستد؛ و فیلم موردعلاقهی خودش را میسازد.
بخوانید: نوشتهی خسرو نقیبی دربارهی «منک» یکی دیگر از فیلمهای مهم سال ۲۰۲۰
بهترین توصیفم برای مشکلی که باعث میشود «تنت» خروجی صددرصدی نداشته باشد، «زود بودن» است. جاهطلبی فیلمساز این بار نگذاشته روی کاغذ متوجه شود که سینما بهرغم تمام پیشرفتهای تکنیکیاش هنوز برای بازتاب دادن مفهوم «آنتروپی» در فیزیک روی پرده و حرکت معکوس جهان و مخلوقاتش، ابزارهای لازم را ندارد، و نه حتا برای تصویرکردن واقعی ابعاد حادثهی مدنظر در شاهسکانس داستان: هواپیما؛ پس زمان اجرا، وقتی درمییابد خروجی تصویرش آن چیزی که میخواهد نخواهد شد، تلاش میکند همهچیز را در خود صحنه برگزار کند. از بازیگرانش میخواهد سکانسهای معکوس را واقعن معکوس بازی کنند و یک بویینگ واقعی را داخل یک ساختمان میزند؛ ترفندی که میتواند پاسخ درست باشد اما پاسخ کامل نیست. بازی معکوس بازیگران گیجکننده و حتا گاهی در اکشنها مضحک از کار درآمده و سکانس برخورد هواپیما زیادی محتاطانه و کمجلوهتر از آن چیزی که توی فیلمنامه نوشته شده. اینجاست که میگویم برای ساختهشدن «تنت» هنوز زود بود. نولان میخواسته اولین باشد در وقت و مکان درست، شبیه جیمز کامرون در نابودگر دوم، که سینمای ژانر را یک قدم به پیش بُرد، اما «تنت» نمیتواند آن نقطهی عزیمت باشد، چون آن لحظه هنوز فرا نرسیده و نولان برخلاف انتظارش در آن زمان و مکان درست تاریخ نبوده است.
این که میگویم نولان بیاعتنا به قواعد بازی موردانتظار از او «تنت» را ساخته، بخشیش به راحتی او در ارژینال نبودن «تنت» برمیگردد. او هر چه در آن ده فیلم قبل کوشیده بود از قصه تا اجرا همهچیز دربست از آن خودش باشد (حتا وقتی یک فیلم دیگر را بازسازی کرد یا ساختن یک کامیکبوک زیادی شناختهشده را دست گرفت)، اینجا فیلمی ساخته در ادای دین به هرآنچه از سینمای کلاسیک تا امروز دوست داشته؛ از ادای دین واضح در دیالوگ گفتوگوی پایانی به «کازابلانکا» (شروع یک دوستی طولانی) تا نریشن آخری که بیپردهپوشی از پایانبندی همان دومین نابودگر و نریشن سارا کانر برمیدارد. تکگویی قهرمانی که معتقد است وقتی اتفاق رخ نداده، قهرمانی هم برای مردم وجود ندارد، چون نمیدانند میتوانست آینده شکل دیگری باشد. اینجا با نولانی سروکار داریم که اگر در «سرآغاز» اصرار داشت قصهی کلاسیک «مأموریت آخر خلافکار در پی زندگی بهتر» را هم به کلی شکل خودش کند آنقدر که آن را به جا نیاوریم، در «تنت» به سهولت خط داستانی آمدن مأموری از آینده را که برای نجات جان مادر و کودک به گذشته فرستاده شده تا آن آینده تغییر نکند، از نابودگرهای کامرون (سری موردعلاقهاش از سینمای علمی-خیالی) برمیدارد و فقط آن را به روز میکند؛ به مثابه اقتباسی بهروزشده، با این کلید که قهرمانهای اصولگرای نولان همواره در فیلمهای پیشین بهرغم آگاهی از نابودی خودشان میخواستند «کار درست» را انجام دهند، حال با هر تبعاتی، و اینجا نولان داستانی را یافته که قهرمانش میتواند از آینده به عقب برگردد و بهجای تغییر سرنوشت، گذشته را اصلاح کند، جوری که هرگز آن موقعیتهای هولناک با تبعات زمان حال آن، رخ نداده باشد. نولان این تم را از جهان کامرون میگیرد و روی قهرمان خودش سوار میکند، و برای همین هم اصرار دارد این پیشبرندهی بینام را «پروتاگونیست/قهرمان» بنامیم؛ همینقدر عیان و بیپردهپوشی. ماجرای پوسته هم که دیگر زیادی واضح است: نولان میخواست یک باند سیاه با مختصاتی پیچیدهتر از یک اکشن باندی خلق کند و خب این داستان این امکان دوم را هم برای او فراهم کرده تا به چند دلبستهگیاش نسبت به تاریخ سینما و متعلقاتش با هم در یک فیلم برسد.
بخوانید: در پنجاه سالهگی کریس نولان | کوبریک جوان نوشتهای از خسرو نقیبی
اشتباه استراتژیک دوم اما اینجا رخ داده؛ وقتی جان دیوید واشنگتن توان گرفتن آن همذاتپنداری لازم را از مخاطب ندارد. چه در نابودگرها، چه در باندها و چه در سینمای خود نولان (بهطور مشخص «سرآغاز» با موقعیتی بهشدت مشابه در دلیل قهرمان) شخصیت پیشبرنده و تصمیمی که در نقطهی تحول میگیرد، بهجهت سمپاتی با قهرمان، تماشاگر را هم کنار او مینشاند و از آن نقطه به بعد، نگرانی برای هر تصمیم و انتخابی از او، فیلم را به سمت قله پیش میبرد، اما اینجا، با بازیگری طرفیم که با یک پسزنندهگی حیرتانگیز هیچ لحظهای امکان در یک تیم قرارگرفتن را با خود به تماشاگر نمیدهد. مقایسه کنید سنگینی مال را بر هر تصمیمی که ذهن کاب در «سرآغاز» میگیرد، با لحظهی تقسیم «تنت» به قبل و بعد از خود؛ جایی که باید تصمیم قهرمان مبنی بر توقف همهچیز و به خطرانداختن هرچهتاکنون به دست آوردهاند برای نجات جان زنی که براش اهمیت دارد، ما را متقاعد کند که این رابطه، عشق یا تعهد، به چنین تصمیمی میارزد. مگر اصلن چیزی میان این دو شکل گرفته که ما بخواهیم بپذیریم حفظ این زن به همهی دردسرهای بعدی خواهد ارزید و کنار قهرمان قدم برداریم؟ فیلمنامه را که بخوانید، همهی این مسیر زیادی منطقی و درست به نظر میرسد؛ چنان که در «سرآغاز» هم بود، اما اینجا واشنگتن هرچیزی به ما و بالطبع به زن داستان منتقل کرده، جز همذاتپنداری یا احساس. اگر «تنت» متقاعدکننده نیست، یا داستان و اجرا زیادی مکانیکی بهنظر میرسد، متهم ردیف اول نه متن یا اجرای نولان، که بازیگر منتخبش برای ایفای نقش اصلیست؛ گفتم که. یکی از پسزنندهترین بازیگرانی که تاکنون در محور یک فیلم بزرگ دیدهام.
برگردیم به آن سؤالهای اول. «تنت» فیلم بدیست؟ پاسخ را داده بودم: ابدن. ما با فیلمی جاهطلبانه سروکار داریم که چیزهاییش درنیامده است یا بهتر بگویم اشتباهات استراتژیک در پیریزیاش رخ داده (همان دو ماجرای زودبودن و کستینگ غلط) اما هنوز و همچنان یک تریلر اکشن علمی-خیالی سرگرمکننده و البته درگیرکننده است که وقتی بار اول مختصات داستانیاش دستت بیاید، در دفعات بعدی تماشا، پیشنهاداتش در ریتمِ بلاانقطاع و خساستش در اطلاعاتدادن، هوشمندانه (همان چیزی که از نولان انتظار داریم) به نظر میرسد. شاهکار است؟ نه، چون قرار نیست نولان هربار در هر ژانری به ته خط برسد و برگردد؛ و البته که در این حیطه یکبار با «سرآغاز» رسیده و کالت خودش را در ژانر ساخته. بگذارید اینگونه جمعبندی کنم که «تنت» یک بازیگوشی شخصی میلیوندلاریست بیاعتنا به انتظارات. انگار که هواداران و مخالفان نولان، این بازی هر فیلم نولان یعنی یک اتفاق برای هوراکشیدن یا کوبیدن او را، خیلی از خودش جدیتر گرفتهاند. «تنت» خیلی سادهتر از اینها، یک فیلم مولتیژانر سرگرمکننده، شاید یک زنگ تفریح برای نولان، میان ساخت دو پروژهی بزرگش باشد. نکته این است که برخلاف اسپیلبرگ یا اسکات، او بلد نیست بازیگوشیاش را، ارزان و جمعوجور برگزار کند و انتظارات را بالا میبرد.
پینوشتها:
۱- تیتر، عنوان یکی از شاهکارهای چارلز دیکنز است که البته در ایران بیشتر به «آرزوهای بزرگ» شناخته میشود؛ موتور محرک نوشتهشدن این مطلب.
۲- اگر فیلم را دیده باشید حتمن متوجه شدهاید که نام تشکیلات پروتاگونیست در زمان آینده، که کل دلیل رخداد اتفاقات فیلم در زمان حال است، «تنت» است. درست است که میشود «تنت» را به عناوین مختلفی در فارسی ترجمه کرد اما در این فیلم «تنت» یک اسم خاص است و نباید ترجمه شود.
۳- اگر ترجمهی «سرآغاز» برای Inception کمی از ذهنتان دور است، باید بگویم که این ترجمهی نگارنده از عنوان آن فیلم، هنوز و همچنان، به نظرم برگردان دقیقتری برای آن فیلم نولان است تا «تلقین» و «نطفهگذاری» و …؛ دلیلش را در نقد مفصلم بر آن فیلم در زمان اکران برمبنای یکی از دیالوگهای اثر توضیح دادهام.
جدول ارزشگذاری بر مبنای:
دایرهی سیاه: بیارزش
نیمستاره: قابل دیدن
یک ستاره: متوسط
دو ستاره: خوب
سه ستاره: خیلی خوب
چهار ستاره: عالی
سه نقد دیگر از حلقهی منتقدان آرتتاکس روی «تنت» بخوانید:
بازگشت به آینده از حمیدرضا سلیمانی
کریستوفر نولان؛ فصل تازه از عرفان استادرحیمی
تنت را از هر طرف که ببینی همان است! از محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
محبوبترینها
- آنونس3 ماه پیش
یک تریلر متفاوت از «قورباغه»؛ نخستین تجربهی سریالسازی هومن سیدی | Frog Series Official Trailer
- تلویزیون3 ماه پیش
اما کورین (پرنسس دیانا) و جیلین اندرسون (مارگارت تاچر) از بازی در «تاج» میگویند | Emma Corrin & Gillian Anderson on playing Thatcher and Diana
- آنونس2 ماه پیش
تریلر جدید سریال «وانداویژن» – جدیدترین اثر از جهان مارول | WandaVision Official Trailer
- تلویزیون2 ماه پیش
زندیا و سم لوینسون از اپیزود پیشدرآمد فصل دوم سریال «سرخوشی» میگویند
- تلویزیون3 ماه پیش
آنیا تیلور جوی و اسکات فرانک بازیگر و خالق سریال «گامبی وزیر» همدیگر را به چالش میکشند | Interview Anya Taylor Joy and Scott Frank
- خبر4 هفته پیش
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th
- خبر4 هفته پیش
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
- سینمای جهان2 ماه پیش
آماندا سایفرد از فیلم «منک» دیوید فینچر میگوید | Amanda Seyfried talking about David Fincher’s Mank