

سینمای ایران
نقد فیلم «خورشید»: گرمتر بتاب | Sun Children Review by Golboo Fiuzi
نقد فیلم خورشید | نوشتهی گلبو فیوضی، عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس، برای فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی و با بازی جواد عزتی، علی نصیریان، طناز طباطبایی، روحالله زمانی، شمیلا شیرزاد
نقد فیلم «خورشید» مجید مجیدی: گرمتر بتاب
«خورشید» فیلم طبقه است. فیلم آدمها، بچهها، شهر، خیابانها، بیمارستان، بچهها، مترو، دستفروشها، از دستدادنها، بچهها. بله، «خورشید» بیشتر از همه، فیلم بچههاست. فیلم تقلای طبقهای که هنوز «بزرگنشده»، فرسودهاند. روایتی که بدون بزرگنماییِ یک اتفاق یا دورهای، داستان طبقهای را تعریف میکند. شاید برای همین است که توی ذوق نمیزند. ترحم نمیگیرد.
مجید مجیدی بعد از بلندپروازیهای سالیان اخیر که به پروژهی میلیوندلاری «محمد (ص)» و فیلمسازی در هند با عوامل غیرایرانی ختم شد (فیلمهایی در حالوهوایی متفاوت از آثاری که او را به جایگاه امروزش رسانده بود) حالا انگار به خودش بازگشته. به آن سینمای خودش. به تُردی و لطافت سکانسهایی که وقت تماشا، بیهوا میبینی بغضی گلوت را چسبیده و باید کمی روی صندلی جابهجا شوی تا پای سرنوشت آن کاراکتر، مثل همه، زار نزنی. بچههای «خورشید»، کودکان کاری هستند که خودشان را خیلی درستتر از خودشان بازی کردهاند. سرد و تلخ اما همچنان امیدوار و مصمم.
بچههای فیلمهای مجیدی، از «بچههای آسمان» تا دخترک فیلم «باران» تا این بچههای «خورشید»، همه به شکل باورپذیری خودشان هستند. آنها قلدری و بیکسی را همان اندازه بلدند که مهربانی و مراقبت را. بچههای بدسرپرستی که خیلی زود آموختهاند باید هم از خودشان مراقبت کنند و هم از برادر خواهر کوچکتر- بزرگتر و حتا گاهی از والدینشان. بچههایی که باید پول دربیاورند. از هر راهی که بلد هستند، باید پول دربیاورند.
اما اینکه «خورشید» بازتاب یک طبقه است، با اینکه فیلم خوبی از کار درآمده باشد، دو اتفاق مجزاست. در روایت منطبق با واقعیتِ داستانهایی اینچنین، چیزی که توی ذوق میزند و فیلم را به ورطه باورناپذیری میبرد، اغراق و فریادزدن است. مجیدی فریاد نمیزند. داستان تعریف میکند. او داستان طبقهای را میگوید که زیر پوست شهر، بیصدا، برای زندگیشان میجنگند.
لحظهی محبوب من؟ سکانس بالارفتن بچهها از دیوار مدرسه به دستور مدیر. کاری که تا آن جای فیلم در مذمتش بسیار سخن رفته بود اما وقتی پای مقابله با سرمایهداری وسط میآید، طبقهی فرهنگی خودش هم به آن طبقهی فرودست نیاز پیدا میکند. کودکان کار که خیلیشان تا ته خط رفتهاند، با پدرانی معتاد و مادرانی که شاید در بیمارستان بستری باشند، با توان تحمل بالایی که دارند، خیلی کارها را انجام میدهند. بچهها و مسئولان مدرسه پشت در ماندهاند و وقتی مدیر میبیند حرفزدن جواب نمیدهد، به بچهها میگوید دیوار را بالا بروند. تصویر غریبیست. کیفهایی که به هوا پرتاب میشود و دیوار و نردههایی که مملو از بچههاست. بچههایی که اگرچه اسمشان بچهی کار است اما شادی را دوست دارند، ورزش میکنند و استعداد درخشان دارند اما تنها گناهشان این است که محکوم طبقهاند.
نوشتهی گلبو فیوضی
Sun Children Review by Golboo Fiuzi
To say that Sun Children is a reflection of a certain social class and to say that is good, these are just two separate things. Even in the realistic narratives there’s a certain amount of exaggeration that makes the film unbelievable. Majidi isn’t doing that. He’s telling a story about kids living in the slums fighting to live.
Sun Children is a film about kids. Preadolescence who are already tired. It doesn’t remark anything special to tell its story. It doesn’t beg for kindness.
Kids in Majidi’s movies from Children of Heaven to the girl in Baran and this movie are believable. They know how to be a bully as much as being kind. Kids with almost no education who have learned fast how to take care of themselves, their younger siblings and even their parents. Kids who have to make money any way they can.
After years of ambitious projects like the big budget Muhammad and making a feature in India, he’s back to what he was. To the comfort of his own cinema.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

شاید دوست داشته باشید
دعوت به سالن شعبده | یادداشت محمدعلی افتخاری دربارهی سریال قورباغه
دوستان از این هفته دور هم جمع میشوند!|آغاز تصویربرداری گردهمآیی جدید سریال فرندز
پایان سرقت|همهچیز دربارهی فصل پنجم سریال خانهی اسکناس
مارگو رابی: دوست دارم نسخهی کامل جوخهی انتحار اکران شود
جدیدترین فیلم جیسون استاتام به کارگردانی گای ریچی
نخستین عکس از تفریق با حضور ترانه علیدوستی
خبر
نخستین عکس از تفریق با حضور ترانه علیدوستی

نخستین عکس از تفریق با حضور ترانه علیدوستی
ترانه علیدوستی نخستین عکس صحنه از فیلم تفریق تازهترین ساختهی مانی حقیقی را در اینستاگرام خود منتشر کرد.او در این فیلم همبازی نویدمحمدزاده است. علیدوستی درکنعان و پذیرایی ساده دو تجربهی بازی جلوی دوربین حقیقی را دارد که هر دو از تحسینشدهترین بازیهای این بازیگر گزیدهکار است. علیدوستی پس از یک دوری طولانی از سینما، سال گذشته اورکا را بازی کرد و سپس در «تفریق» مقابل دوربین رفته است.
TaranehAlidoosti posted the first photo of the scene from the #Subtraction, the latest movie of ManiHaghighi, on her Instagram. He is the co-star of NavidMohammadzadeh in this film. Alidoosti after a few years away from the cinema, played Ourka last year and then went in front of the camera in Subtraction
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
ستارهها
آرزوی ۲۰ بازیگر برای سال ۱۴۰۰

آرتتاکس تقدیم میکند: متنی از خسرو نقیبی به روایت ۲۰ بازیگر سینما و نمایش ایران در سرآغاز سال ۱۴۰۰
کمتر کسی باور میکرد ماجرای ما و کرونا اینهمه طولانی شه. سالی که گذشت برای ما مردم سال سختی بود. یکسال دور از اون زندگی عادی که بهش عادت داشتیم. یک سال دور از سالنهای سینما و تئاتر و کنسرت و گالری. سالنهایی که روزی محل قرارهای ما بودند و برای اهل هنر محل معاش، و برای همه، بهانههایی برای سرخوشی، به یکباره بسته شدند.
حالا یکسال گذشته، سال تازه رو عدهای سال نخست قرن جدید میدونن، یا حداقل دلشون میخواد همهی این نحسی رو پشت همین سالی که گذشت جا بذارن. و چه زمانی بهتر از سرآغاز سال نخست یک قرن برای آرزو کردن. آرزوی سلامتی برای همه، آرزوی دل خوش و احسنالحال که چهقدر محتاجشیم. آرزوی کنار هم نشستن بدون نگرانی و فاصلهگذاری اجتماعی. آرزوی بازگشایی اماکن فرهنگی، برای دوباره گردهم جمعشدن، دوباره خندیدن، دوباره گریهکردن، دوباره فکر کردن، و دوباره با هم بودن.
دلم میخواد دوباره تو سالن سینما کنار کسی که دوسش دارم بشینم و به پردهی سینما خیره بشم. نه با دوتاصندلی فاصله. نه رو کاناپهی خونه. توی سالن سینمایی که با هم عاشق سینما شدیم. توی سالنهای نمایش. کنار هم، نفسبهنفس تماشاگر اجرا کنم و ببینمشون که کیپ هم نشستن و دارن لذت اجرای در لحظه رو میبرن. تو سالنهای کنسرت، تو گالریها، تو هرجایی که بوی فرهنگ میده، تنگاتنگ هم و بدون ماسک.
این آرزوی ماست برای سال ۱۴۰۰ . سال بدون کرونا. سالی که دوباره بتونیم خودمون باشیم.
سال نو مبارک
/به یاد آنها که امسال از میانمان رفتند
و تقدیم به شما که دوام آوردید…/
سپاس آرتتاکس از:
وحید آقاپور
مجید آقاکریمی
فرهاد آییش
شیدا خلیق
نهال دشتی
نیما رییسی
نازنین سهامیزاده
فرزانه سهیلی
شکیب شجره
مائده طهماسبی
نادر فلاح
گیتی قاسمی
فریبا کامران
احسان کرمی
آیه کیانپور
سهیلا گلستانی
فریدون محرابی
امین میری
افشین هاشمی
سیدجواد یحیوی
متن: خسرو نقیبی
موسیقی: کریستف رضاعی (قطعهی مینا از آلبوم «کنعان»)
به کوشش علی رفتاری
مدیر بصری: گلبو فیوضی
تدوین: مرتضا بطحایی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینمای ایران
همهچیز برای فروش | سلسله یادداشتهایی از محمدحسین گودرزی

همهچیز برای فروش
چندخط پایینتر، مرور سینمای دههی نود به اتمام میرسد. حالا که دههی غریب نود را پشت سر گذاشتهاید و احتمالن علاقهای به خاطرهبازی با این دهه ندارید، ما هم این «رجوع به گذشته» را، که یکی از رویکردهای مهم فیلمهای دههی نود بود، به سرانجام میرسانیم. «نوستالژی» احتمالن مهمترین کلیدواژهایست که سرمایهگذاران فیلمها از دههی نود با خودشان به 1400 آوردهاند. در دههی نود، تماشاگران به فیلمهایی با حسوحال دهههای قبل علاقهی زیای نشان دادند. «مطرب»، «هزارپا»، «نهنگ عنبر 1 و 2» و «مصادره» مهمترین مصادیق رگهی نوستالژی در فضای فیلمها هستند. حالا به همهی تهیهکنندهها ثابت شده که یادکردن از خوانندههای قدیمی، پاتوقهای جمعوجور قبل از انقلاب، نمایش سؤال و جواب از نسبتی که سرنشینان خودرو با هم دارند، زندهکردن نگاه سختگیرانه به دستگاههای پخش فیلم و چنین مسائلی تأثیر بسیار زیادی در فروش فیلمها دارد. بررسی جامعهشناسانهی این اتفاق هم میتواند خروجی مهمی داشته باشد. چه میشود که جامعهی ایرانی در دههی نود، شوق پرشتابی نسبت به نوستالژی پیدا میکند؟ آیا جواب این سؤال هم به اقتصاد، تورم، بیکاری و تحریم برمیگردد؟ آیا وقتی چیزی از خوشحالی کف خیابان برجام باقی نماند، آخرین روزنهی امید هم ازبین رفت و رجوع به گذشته، شد تنها دوای جمعی؟ منظورم این است که آیا رفتارشناسی تماشاگران سینمای دههی نود ایران، ما را به بخشی از یک ترانهی دههی نودی، «وقتی آینده عجیبه، به گذشته برمیگردی»، هدایت میکند؟ نوستالژی بهیکباره در فضای مجازی هم مهم شد. عناوینی نظیر «10خاطره که فقط دههی شصتیها متوجه میشوند» سرایت کرد به خیلی از صفحههای پرطرفدار مجازی. شاید جامعهشناس یا روانشناسی این رویکرد سینمای دههی نود را یک مکانسیم دفاعی بداند. به این معنا که همانطور که فردی که مدتیست از طرف کسی دوست داشته نمیشود، با بازکردن چمدان یادگاریهایش میرود به سالهایی که از نظر کسی مهم بوده و غرق میشود در روزهایی که کسی دوستش داشته، اعتمادبهنفسش را بازیابی میکند، ایرانیهای این سالها هم به این مکانیسم چنگ زده باشند. بههرحال این قصه انقدرها هم عمیق نیست. چون حداقل یک وجه سینمایی غیرقابلانکار دارد: فیلمسازان برای کسب مجوز نمایش برخی اختلافهای اعتقادی و سبک زندگی، مجبور شدند به سالهای قبل یا حتا مثل مطرب و مصادره به کشورهای دیگری بروند. چه خاطرهدرمانی باشد، چه محصول ممیزیهای شدید، بههرحال «نوستالژی» یک عنصر فروش و توجه مهم در سینمای دههی نود بود.
سری مرور دههی نود، در اینجا و با نوستالژی به پایان رسید. چه کنم که مجالی برای نوشتن از رشد امیدوارکنندهی مستند و فیلم کوتاه در این دهه پیدا نشد و ترس از اینکه در ساعتهای اولیهی سال جدید، نوشتن از فضای نقد و دگرگونیهای مهم آن در دهه نود، برای خوانندگان این سری، خستهکننده باشد، منصرفم کرد از پرداختن به این ماجرا. فقط کوتاه بگویم و به خاطر بسپاریم که مهمترین تحول فضای نقد و مطبوعات در دههی نود، ازدسترفتن مراجع مکتوب سینمایی درنظر مخاطبان سینما بود. به این معنا که در این دهه، هرکس بهجای خواندن آرای مختلف در نشریات و روزنامهها، تصمیم گرفت که منتقد (یا منتقدان) موردعلاقهاش را در صفحهی اینستاگرام دنبال کند. و به این ترتیب، فضای نقدخوانی درنهایت دموکراسی به یک فضای چندتکه تبدیل شد. حالا این مخاطب است که اگر فیلمی را دوست دارد، منتقدی را دنبال میکند که او هم آن فیلم را دوست داشته باشد. مزایا و آفتهای این فضا هم که واضح است.
این بود آخرین شماره و قسمت از قرار دهروزهی ما. نمیدانم همهی ده روز آخر اسفند را با آرتتاکس همراه بودهاید یا از وسط مسیر، به این سری اضافه شدهاید. همهی مطالب مرور دههی نود را میتوانید یکجا در سایت آرتتاکس بخوانید. امیدوارم این چند شماره، کمی به دستهبندی فیلمها و خاطرات دههی نودتان کمک کرده باشد. دستهبندی و نوستالژی و جستوجوی زمان ازدسترفته را فراموش کنید، حالا که پنجرهها را باز کردهاید. اینکه ترمه درآخر نادر یا سیمین را انتخاب کرده را رها کنید. گلدانها را بیارید، جلوی چشمتان باشند. همهی این ده روز، سعی کردم از شما پنهان کنم که خودم هم با بعضی از این کمدیها خندیدهام. شمارندهی سال و دهه و قرن را ببینید که همگی روی صفر تنظیم شدهاند. و با خیلی از فیلمها بغض کرده بودم. «این یک نفس عزیز را خوش میدار» من هنوز هم بهانههای مهمی برای دوستداشتن سینمای ایران دارم.
رضا عطاران،سینمای اجتماعی و غلامرضا تختی | سلسله یادداشتهایی از محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
محبوبترینها
- آنونس2 ماه پیش
تریلر سریال میر از ایستتاون |Mare of Easttown
- سینمای جهان1 هفته پیش
مارگو رابی: دوست دارم نسخهی کامل جوخهی انتحار اکران شود
- آنونس3 هفته پیش
اولین تریلر فیلم مسافران با بازی کالین فرل
- آنونس4 هفته پیش
آخرین تریلر انجمن عدالت نسخهی زک اسنایدر | Justice League 2021 Official Trailer
- خبر1 ماه پیش
نخستین عکس از «خانهی گوچی» | First look:House of Gucci
- آنونس2 هفته پیش
اما استون در نقش کروئلا | جدیدترین تریلر فیلم کروئلا
- تلویزیون6 روز پیش
دوستان از این هفته دور هم جمع میشوند!|آغاز تصویربرداری گردهمآیی جدید سریال فرندز
- تلویزیون1 هفته پیش
پایان سرقت|همهچیز دربارهی فصل پنجم سریال خانهی اسکناس