نقد فیلم دلهدزدها | دزدهای مسئولیتپذیر
ویدیوهای بیشتر
نقد فیلم دله دزدها ، ساختهی هیروکازو کورئیدا، برندهی نخل طلای کن سال ۲۰۱۸ در استودیو آرتتاکس با آریان گلصورت
این ویدیو میخواهیم در مورد فیلم دلهدزدها، ساختهی کورئیدا فیلمساز ژاپنی صحبت کنیم که سال گذشته موفق به کسب نخل طلای کن شد. این فیلم به اسم «دزدان فروشگاه» ترجمه شده اما به نظر من ترجمهی دیگر آن یعنی «دلهدزدها» متناسب با داستان فیلم است. آخرین ساختهی آقای کورئیدا، گرم و صمیمی و در عین حال غمانگیز است.
در کنار نقد فیلم دله دزدها ببینید:
نقد فیلم بر اساس داستان واقعی | وقتی پولانسکی به نسخهی دستدوم خودش بدل میشود
دلهدزدها: سهل، ممتنع و دلنشین
در این فیلم شاهد یک سبک سهل و ممتنع و ایجازِ به شدت دلنشینی هستیم که حاصل ادبیات رئالیستی ژاپن با الگوهای مشخص سینمای ژاپن، به خصوص یاسوجیرو اوزو، است. در اینجا هم دوربین زاویه پایین (Low Level) اوزو و هم نمای دور (Long Shot) که در اغلب آثار کورئیدا استفاده میشود، شاهد هستیم. داستان این فیلم ماجرای خانوادهایست که ما به مرور زمان متوجه میشویم اعضای آن با یکدیگر نسبت خونی ندارند، اما به شدت واقعی به نظر میرسند و گویی سالهاست که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
کلاس فیلمسازی کورئیدا برای ایرانیها
وقتی که این فیلم را میدیدم، غبطه میخوردم که یک فیلمساز چنین نگاهی به جامعهی خود داشته باشد و از طرفی موفق به خلق چنین کاراکترهایی شود. اگر بخواهیم این فیلم را، که بیش از هر چیزی در رابطه با بقاست، با سینما و جامعهی کنونی ایران مقایسه کنیم، تلاش و روحیه را در فیلمهایمان شاهد نیستیم و همواره غایب بوده است. مود و حالتهای مختلفی از اجتماع ما در سینمایمان وجود ندارد. شاید این فیلم بتواند به ما آموزش دهد که چهگونه میتوانیم قبل از هرچیز یک انسان خلق کنیم، کاراکتر بسازیم و پس از آن بیاییم این مسائل اجتماعی را مطرح و به آن انتقاد کنیم.
در کنار نقد فیلم دله دزدها ببینید:
نقد فیلمهای برادران سیسترز و تصنیف باستر اسکراگز | سینما گوشت قربانیست
تأثیرگذار و به دور از شعارزدگی
آقای کورئیدا هرچند که در این فیلم در مورد انسانهایی فقیر صحبت میکند، اما به هیچ عنوان به دنبال ترحم خریدن نیست. او نمیخواهد برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، انواع اتفاقات معمول و غیرمعمول را بر سر کاراکترها خراب کند یا آنها را در موقعیتهای غیر انسانی و آزاردهنده قرار دهد. کورئیدا قادر است بدون رفتن به سمت سانتیمانتالیسم و شعارزدگی، فیلمی به شدت مؤثر خلق کند.
تقابل سنت و مدرنیته
بحث خانواده و زیست اجتماعی همواره از دغدغههای کورئیدا بوده است و در این فیلم به اوج خود میرسد. ما صمیمیتی در جامعهی کوچک فیلم، یعنی خانواده، میبینیم که در تقابل با جامعهی کلی ژاپن قرار گرفته، فاصلهاش را با جامعهی مدرن ژاپن حفظ میکند و همچنان بیشتر به سنتها پایبند است. کورئیدا در طلب آن است که چرا از گذشتهمان دور شدیم و همهچیز تا این اندازه قانونمدار و خطکشیده شده به نظر میرسد. در حالی که در این وانفسا ممکن است انسانیت نادیده گرفته شود.
در کنار نقد فیلم دله دزدها ببینید:
نقد فیلم اگر خیابان بیل میتوانست سخن بگوید | سفید بد، سیاه خوب!
دزدهای مهربان، مسئولیتپذیر و متعهد
فیلم واقعن لحظات احساسی زیبایی دارد. بهطور مثال سکانسی که مادربزرگ در ساحل نشسته و با تماشای خانوادهاش، آرامش قبل از مرگ را در خودش احساس میکند و رضایتی از زندگیاش دارد، در سینمای امروز بسیار کمیاب است. نکتهی قابلتوجه دیگری که در این فیلم وجود دارد این است که ما با کاراکترهایی مواجهیم که دزدی میکنند و به نوعی دلهدزد هستند، اما انسانهای به شدت مهربان، مسئولیتپذیر و متعهد به آنچه که باید باشند، هستند. از این جهت ما با کاراکترهای فیلم بسیار همراه میشویم و از دل آنهاست که نگاهی به وضعیت متناقض جامعهی ژاپن میاندازد.
نگاه دلپذیر کورئیدا به انسان و زندگی
اشاره کردیم که چرا کورئیدا نسبت به وضعیت کنونی دلخور است و انتقاد میکند که چرا ارزشهای گذشته در جامعه نادیده گرفته میشود و در نهایت نیز این خانواده رو به فروپاشی کشیده میشود. با همهی این حرفها فیلم روزنهی امیدی میگذارد و پایانبندی پراحساس و زیبایی دارد که نشان میدهد همچنان فیلمساز نگاه دلپذیری به انسان دارد و کاراکترهایش را دوست دارد.
شاید دوست داشته باشید
اندازههای خودم را میدانم | گفتوگوی خسرو نقیبی با سیروان خسروی دربارهی بازیگری
تریلر فیلم قهرمان | از تازهترین فیلم اصغر فرهادی بیشتر ببینید
انتشار اولین تیزر از پشتصحنهی«خائنکشی» همزمان با زادروز هشتاد سالگی مسعود کیمیایی
جدیدترین تریلر فیلم گزارش فرانسوی به کارگردانی وس اندرسون
تریلر فیلم من زلاتان هستم | درامی بیوگرافیک دربارهی زندگی زلاتان ابراهیموویچ
تریلر فیلم مرد آزاد / Free Guy | با بازی رایان رینولدز
راهنمای فیلم
نقد فیلم طلا | فیلمنامهی سهل و ممتنع، اجرای سهل و ممتنع

اختصاصی از آرتتاکس: نقد فیلم طلا به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی در استودیو آرتتاکس با خسرو نقیبی
نقد فیلم طلا از نگاه خسرو نقیبی
سردبیر آرت تاکس دربارهی تازهترین اثر پرویز شهبازی معتقد است؛ «طلا» بیانیهای علیه سینمای اجتماعینمای این سالهاست؛ فیلمی با فیلمنامهی سهل و ممتنع و اجرای سهل و ممتنع.
معرفی فیلم طلا
پرویز شهبازی با «نفس عمیق» خود را به عنوان کارگردانی کاربلد معرفی کرد و از همان فیلم تا امروز دغدغههای متفاوتش درباره جوانان را به تصویر کشیده است. شهبازی چه در مقام کارگردان و چه در مقام فیلمنامهنویس به زندگی جوانهایی میپردازد که سرگشتگی و آشوب، دوراهیهای نفسگیری برایشان ساخته است. «مالاریا» داستان جوانهایی است که تلاش میکنند به یک غریبه کمک کنند و «دربند» داستان زندگی دختران جوانی را به تصویر میکشد که در تلاشند تا خود را بشناسند.
در کنار تماشای نقد فیلم «طلا» ببینید:
شهبازی که امسال را پرکارتر از سالهای پیش گذرانده، فیلمنامهنویس «سال دوم دانشکده من» است که بازهم داستان یک گروه از دختران دانشجوست که به سفری دانشجویی میروند. در «سونامی» به عنوان مشاور میلاد صدرعاملی حضور داشت و هفتمین فیلم خود با نام «طلا» را به جشنواره فیلم فجر فرستاده است.
خلاصه فیلم طلا
داستان آن درباره جوانهایی است که قصد راهاندازی یک رستوران را دارند اما پدر یکی از آنها میمیرد و مقداری پول هم ناپدید میشود. هرچند تم فیلم تا اندازهای آشناست اما اولین واکنشها به فیلم «طلا» خبر از موفقیت فیلم برای جذب مخاطب میدهند.
بازیگران فیلم طلا
نگار جواهریان، هومن سیدی، طناز طباطبایی، هدی زینالعابدین، احترام برومند و مهرداد صدیقیان بازیگران این فیلم هستند.
در کنار تماشای نقد فیلم «طلا» ببینید:
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
راهنمای فیلم
پیشنهاد سریال: پس از زندگی | غم از نگاه یک کمدین

نقد سریال پس از زندگی ، با بازی، نویسندگی و کارگردانی ریکی جرویس، در استودیو آرتتاکس با علی مصلححیدرزاده
علی مصلححیدرزاده سریال «پس از زندگی» را اثری کمیاب در میان ساختههای چند سال اخیر تلویزیون میداند و در نقد سریال پس از زندگی میگوید.
در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:
غم از نگاه یک کمدین
سریال After Life یا «پس از زندگی»، سریالی کمدیست که شبکهی نتفلیکس، تولید و پخش آن را برعهده دارد. ریکی جرویس، کمدین مشهور بریتانیایی و مجری چند دورهی گلدن گلوب، بازیگر نقش اول، نویسنده و کارگردان سریال است. ژانر اصلی این سریال کمدیست اما نکتهی قابلتوجه آن است که به مفاهیم تلخ، سیاه و گزندهای میپردازد که مهمترین آن مرگ و فقدان است.
سریال روایتگر داستان یک روزنامهنگار در یک روزنامهی محلیِ شهری کوچک در بریتانیاست، که همسرش را از دست داده و شعارش «میخواهم خودم را بکشم و نمیخواهم زنده باشم» است. او نتوانسته که با مسألهی بیماری و مرگ هسرش کنار بیاید و این کش-مکش درونی تبدیل به مجموعهای از کنشها و واکنشها با دیگران شده. من جمله همکارهایش در روزنامه و مردمی که در این شهر کوچک زندگی میکنند.
مانیفست خودکشی
این کاراکتر، بسیار شرور و دوستنداشتنی جلوه میکند، زیرا تکتک جملاتی که بیان میکند، در راستای آزار دادن دیگران است. مانیفست و عقیدهی او به این گونه است که هیچچیزی برای من مهم نیست و هرگونه که دلم بخواهد با دیگران رفتار میکنم. ولی در این شش قسمت سریال که دیدن آن زمان زیادی از ما نمیگیرد، به تدریج با سمت دیگر تونی جانسون، با بازی ریکی جرویس، آشنا میشویم و متوجه میشویم که چه رنج عمیقی را با خود حمل میکند.
در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:
همدلی با کاراکتری بددهن
هنر اصلی جرویس، به عنوان نویسنده و کارگردان، این است: او توانسته پس از گذشت دو قسمت فضایی ایجاد کند که بیننده با این کاراکتری تلخ، بددهن و حاضر جواب که هیچ خط قرمزی برای آزردن دیگران ندارد، همدلی و همدردی کند. صحنههای طنز سیاهی که خلق میکند، به ظاهر پیش پا افتاده هستند اما از دل آنها دیالوگها و لحظاتی بیرون میآید که بسیار قابل لمس است و هر کسی که در زندگی فقدانی را تجربه کرده باشد، با آن صحنهها ارتباط برقرار میکند. از طرفی دیگر این صحنهها بسیار دراماتیک و ماهرانه نوشته شده است.
ما یک سری سکانسهای تکراری در قسمتهای مختلف این سریال داریم که مدام وجود دارند: رفتن او پیش روانشناس که از خود او آشفتهتر به نظر میرسد، دیالوگ او در تحریریهی روزنامه، دیالوگ او با خانمی مُسن در قبرستان و موقعیتهایی از این دست. اینها مدام در سریال تکرار میشود، به گونهای که پس از یک یا دو قسمت، انتظار تکرار آن صحنهها را داریم که از دل هر کدامشان یک موقعیت و مفهوم جدید بیرون میآید.
در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:
نقد فیلم اگر خیابان بیل میتوانست سخن بگوید | سفید بد، سیاه خوب!
رواندرمانی در ۱۲۰ دقیقه
در پس همهی این موقعیتها میخواهد نشان دهد که چهطور میتوان با مرگ یک عزیز کنار آمد و کل سریال تبدیل به یک جلسهی رواندرمانی میشود. در قسمت ششم و پایانی فصل اول بهطور ناگهانی همهچیز رو به خوبی و خوشی میرود و به یک پایان شیرین ختم میشود. وقتی این شش قسمت را پشت سر هم نگاه میکنیم، گویی واقعن به جلسات واقعی رواندرمانی رفتیم و شاهد روایت واقعی یک آدم از فقدان و حس از دست دادن یک عزیز بودیم و پس از اتمام سریال، به جز قسمت پایانی که به نوعی جمعبندی محسوب میشود، یک حس تزکیهی خوبی به آدم دست میدهد.
سریال کمیاب در سالهای اخیر
گویی بیننده یک برش واقعی از زندگی یک انسان، شامل رنجها، تردیدها و مشکلات درونی و بیرونی آدمی که بد نیست ولی به خاطر آسیب درونیاش تصمیم گرفته که بد، تهاجمی و آزاردهنده نشان دهد. این موارد بین سریالهای کمدی چند سال اخیر، بسیار کمیاب است و به همین دلیل، سریال «پس از زندگی» یکی از بهترین سریالهای جدید در بین خروجیهای شبکهی نتفلیکس و همهی شبکههای تلویزیونی انگلیسی زبان ساخته شده.
راهنمای فیلم
نقد فیلم شبی که ماه کامل شد | فیلمی که در جزئیات شکل میگیرد

نقد فیلم شبی که ماه کامل شد از نگاه گلبو فیوضی
از شبی که ماه کامل شد بیشتر ببینید:
گفتوگوی خسرو نقیبی با نرگس آبیار، هوتن شکیبا و پدرام شریفی در استودیو مولنروژ | لینک تماشا
گفتوگو با فیلمبردار و تدوینگر «شبی که ماه کامل شد» | لینک تماشا
معرفی فیلم | لینک تماشا
نشست خبری فیلم در کاخ رسانه | لینک تماشا
فوتوکال فیلم | لینک تماشا
دیگر ویدیوهای ما از سیوهفتمین جشنوارهی فیلم فجر را در صفحهی اختصاصی این رویداد در آرتتاکس ببینید