ترجمه اختصاصی از آرتتاکس: در نقد فیلم Ready or Not میخوانیم کمدی تلخ و خشنیست که به سراغ ثروتمندانی میرود که حاضرند آدم بکشند تا ثروتشان از دست نرود
نقد فیلم Ready or Not (هشدار اسپویل)
«آمادهای یا نه؟» اثر تایلر جیلت و مت بتینلی اوپلین را میتوان در دیالوگی از صحنهی دوم فیلم خلاصه کرد: «پولدارهای لعنتی!». این جملات که از لابهلای دندانهای خونینی بیرون میآید، به صراحت مفهوم این فیلم شگفتآور و سرگرمکنندهی آخر تابستانی را به مخاطب میرساند؛ کمدی تلخ و خشنی که ثروتمندان معدودی را که حاضرند آدم بکشند اما از ثروتشان دست نکشند، به صلابه میکشد.
البته در خلال فیلم شاهد ویژگیهای اخلاقی که خانواده را در کنار هم نگه می دارد هم هستیم، اما بیش از همه، این فیلم درباره ی این است که چهطور پول در هر صورت میتواند آسیبرسان باشد. به ارث بردن آن خطرناک است و ازدواج با یک خانوادهی متمول میتواند مرگبار باشد!
در کنار نقد فیلم Ready or Not بخوانید:
نقد فیلم شیرشاه | حقهی خیرهکننده
با اینکه پول آخرین موضوعیست که ذهن گریس را مشغول میکند، او این درس را از راه سختی میآموزد. گریس (سامارا ویوینگ)، دختر یتیمیست که بدون هیچ پشتوانهی مالی یا حمایت بزرگ شده و با دلایل درست و منطقی، با الکس له دوماس (مارک اوبرین) ازدواج می کند.
گریس دختری ساده و شوخطبع است که از همان صحنهی اول مشخص است که خانوادهی الکس از نظر او بیش از اندازه جدی و خشمگین هستند. این نکته ای است که زوج عاشق بر سر آن تفاهم دارند و پیش از مراسم ازدواجشان دربارهی آن با هم شوخی می کنند.
اما الکس، تنها عضو متفاوت خانواده، همان کسیست که میداند چرا تمام مراسمهای عروسی خاندان باید در عمارت دورافتادهی پدریاش برگزار شود. تنها اوست که میداند چرا داخل عمارت پر از راهروهای مخفی و تله است و حتا یکی از اتاقها با سلاحهای جنگی پر شده است. تنها الکس میداند چرا مراسم ازدواجشان باید با یک بازی تصادفی خاتمه یابد. او فقط نمیخواهد باعث ترساندن نوعروسش شود، چرا که فکر میکند احتمال اینکه مجبور به بازی قایمباشک شوند خیلی کم است!
در کنار نقد فیلم Ready or Not ببینید:
تریلر فیلم آماده ای یا نه | بازی مرگبار در شب عروسی
اما این دقیقن همان اتفاقی است که در این شب خاص برای گریس میافتد. الکس نیز از بازداشتن خانوادهی خود از شکار تازهعروسش ناتوان است. اگر پیش از غروب او را بگیرند، او را میکشند در غیر این صورت، ممکن است عواقب بدتری هم به دنبال داشته باشد.
شاید ایده و موضوع داستان عجیب باشد، اما نویسندگان فیلمنامه، گای باسیک و آر کریستوفر مورای دقیقن میدانند که لزومی ندارد این قضیه را انکار کنند. با وجود اینکه دیالوگها خیلی صریح نیستند، اما هیچگاه فیلمنامه از این غافل نمیشود که همهچیز چهقدر عجیب و غریب است.
کارگردانان این فیلم به خوبی توانستهاند داستانی را روایت کنند که به نوعی ترکیبی از فیلم «سرنخ» و «پاکسازی» است. راهبرد فیلم بیشتر کاربردیست تا متظاهرانه و هر از چند گاهی خنده به لب مخاطب میآورد، اما هیچگاه قانون خود فیلم را زیر پا نمیگذارد، با پایانی کاملن احساساتی که مخاطب را شوکه میکند.
ویوینگ، این بازیگر استرالیایی که به تازگی به شهرت رسیده، دلیلیست که این فیلم عجیب سرپا مانده است. شخصیت گریس مانند یک ملکهی جیغ جیغوی تیپیکال است که خودش هم تازه متوجه شده تا چه حد میتواند خشن باشد. ویوینگ هیچگاه اجازه نمیدهد فراموش کنیم که این روز، قرار بوده مهمترین و بهترین روز زندگیاش باشد. صحنهای که او مجبور میشود برای مخفی شدن لباس عروسش را پاره کند واقعن ناراحتکننده است، آن لباس احتمالن گرانترین چیزی بوده که به عمرش پوشیده بود. حتا وقتی اتفاقات وحشتناکتری هم پیش میآید او میخندد تا خودش را از گریه کردن بازدارد. جالب است که به طور غیرمنتظره چنین اجرایی را از بازیگری تازهکار شاهد باشیم که به ستاره شدنش بیانجامد.
البته تنها ویوینگ نیست که بیننده را با نقشآفرینیاش متحیر میکند. اندی مکداول نیز در نقش مادرشوهر گریس به خوبی میدرخشد. نیکی گوادانی هم نقش خالهی تشنه به خون الکس را ایفا میکند، مانند بازیگران فیلم «بچهی رزماری» لباس پوشیده و مانند بازیگران «شجاعدل» تبر به دست دارد.
با زیاد شدن اختلاف طبقاتی و کاپیتالیسم، ثروتمندان بهتر است به چنین فیلمهایی عادت کنند. «آمادهای یا نه؟» به کم قانع نمیشود. کاراکتر برودی در جایی از فیلم میگوید: «اگه خانوادهت بهت بگن اشکالی نداره هر کاری رو ممکنه انجام بدی». همین جمله به عمیقتر کردن مفهموم فیلم کمک میکند و پیشنهاد میکند پیش از قبول کردن چیزهایی که نسل به نسل انتقال یافته به آنها فکر کنیم. البته قرار نیست این فیلم را با «روبان سفید» در یک رده قرار دهیم، اما زمانی که برای نقش شرور هم دلسوزی میشود، فیلم در بهترین حالتش قرار میگیرد.
با اینکه «آمادهای یا نه؟» هیچگاه شبیه یک کلاسیک در ژانر خودش نیست و ترساندنها ظریف هستند، اما تصویرسازیاش آشناست و پایانبندی آن به طرز دیوانهواری عجیب است. با این حال از ابتدا تا انتها سرگرمکننده است و کاراکترهایی تازه دارد. فیلمهای ریسکی مانند این فیلم همیشه با اکران در تابستان جالب به نظر میرسند، یعنی درست زمانی که بقیهی فیلمهای اکران شده با احتیاط جلو رفتهاند، درست برخلاف کاری که خانوادهی له دوماس انجام میدهند!