نقد و بررسی فیلم «I’m Thinking of Ending Things / من به من به پایاندادن این وضع فکر میکنم» ساختهی چارلی کافمن | منتقد: گلبو فیوضی؛ عضو حلقهی منتقدین آرتتاکس
کافمن را نباید سرراست تعریف کرد؛
یا… لابیرنت زندگی مدرن را بازی کن
چارلی کافمن همیشه برای من مثل سرخوشی درخشان نوجوانان روی یک مادهی جدید مخدر بوده است. درست، کارآمد، شگفتانگیز و بهاندازه. کافمن اعجاز بلد است و خوب میداند چهطور پای مخاطب را به جهان خودساختهاش ببرد و جایی او را رها کند که مخاطب دقیق بداند پاش روی کدام زمین قدم برمیدارد. او با جزئیات حیرتآور مرز بین حقیقت و خیال را طوری درمینوردد که شما یک لحظه به جهان حقیقیِ تا امروز زیستهی خود شک میکنید. آنچه من زندگی کردهام زندگی بوده یا این شکلی هم میشود زندگی کرد؟ او قصه را در ریزهکاریهای عاشقانه و رابطههای عجیب اما شدنی، پی میبرد تا آنجا که آدم هوس میکند مثل کاراکترهای جهان او شیدایی و بیعقلی را چاشنی زندگیاش کند. بنابراین ساده انگاری در مواجهه با آثار او کودکانه است.
هیچ کدام از فیلمنامههای کافمن یک خط داستانی ساده و سرراست ندارد. او را از هر سمتی که ببینی چیزی نصیبت میشود. داستان میتواند هزار شکل داشته باشد برای هر مخاطبی. پنجرهای برای هر زاویه دیدی. انتخاب با شماست که کدام سمت بایستید. اما داستان از جایی تغییر میکند که جاهطلبی کافمن او را به کارگردانی میکشاند. تا جایی که ماجرای داستان و کلمهست همهچیز درخشان پیش میرود اما در این دو اثر اخیر که خودش هم تهیهکننده بوده است و هم کار را کارگردانی کرده، گویا نوعی آشفتهگی یا ترس از زاویه دید درست، او را به نگرانی غلطاندازی مخاطب برده است.
کافمن که حالا ۶۱ سالهست بهنظر میرسد بیحوصله شده است و از خلق شگفتی خسته. من همواره مخاطب بی چون و چرای جهان کافمن بودهام اما این آخری بیشتر به مستی یک شب مستأصل میماند که خودت را پناه میدهی بین تصاویری که الزامن به هم ربطی ندارند و جهانی آشفته برای خودت میسازی که معنا ده نخواهد بود. ایرادی هم ندارد جهان همان اندازه که به منطق نیاز دارد همان اندازه به بی معنایی محتاج است. اما چیزی که مواجهه با چنین اثری را سخت و مخاطب طرفدار کافمن را متعصب نشان میدهد دفاع از این بی معنایی و تعبیر مصداقی از آشفتهگیست. حتا از آن بیانیهی در ظاهر رمزگشای انتهای فیلم بدتر، این همه فریاد برای دفاع از فیلم به مثابهی کارنامهی کارگردان است.
من نه از مدت زمان طولانیِ در ماشین بودن خسته شدم و نه از روابط عجیب و خانهی مخوفی که اصل داستان در آنجا روایت میشود. حتا گمانههای شاید این خانه، خانهی بچهگی خودش (خود دختر) باشد و شاید اینها خیال باشد. یا شاید اینها مسن شدن این دو نفر باشند را هم در سرم بالا پایین کردم. اما بازی از آن فراش و آخر سر از آن نطق مطول و تفهیمکننده به قهقرا میرود. تو به عنوان مخاطب جهان کافمن آموختهای زیرک باشی و بتوانی جزئیات را درست و بهجا ببینی تا سرضرب جایی که باید معنا را دریافت کنی اما کاری که کافمن در «من به پایاندادن این وضع فکر میکنم» یا با ترجمهی بهترش از نظر من «در این فکرم که تمامش کنم» میکند، پشت پا به عهد سابق با مخاطب است. برهمزدن عینی همهی قوانین نانوشته. به هر حال من از آن سختگیرها نیستم که پروندهی فیلمساز یا داستاننویسی را به کل در سرم ببندم اما کافمن برایم راه سختی دارد برای بازگشت به آن اوجی که قبلن درش نشسته بود. شاید هم زمان گذشته و قرار است از این پس با کافمنی متوسط برای به هیجان آوردن دستهای از مخاطب که لابد از آن کارهای قبلی خیلی سرد نمیآوردند روبهرو باشیم. سینما هم مثل زندگی جهان نسبیتها و مدام شدنهاست. منتقد هم باید بایستد به نظاره بیتعصب، بی اضافه کردن تئوریهای نخنما به اثر. حالا هم بیصبرانه منتظر آخرین اثر کافمن به نام «اشوب مدام» هستم. با این امید که کارگردان توانسته باشد یک فیلمنامهی درخشان دیگر از کافمن را به اثری لذتبخش تبدیل کند
نوشتهی گلبو فیوضی
از پروندهی حلقهی منتقدان آرتتاکس برای فیلم «من به پایان دادن این وضع فکر میکنم» دیدن کنید:
نقد نخست: نوشتهی خسرو نقیبی | لباسی تن پادشاه نیست
نقد دوم: نوشتهی حمیدرضا سلیمانی | نور زمستانی
نقد سوم: نوشتهی محمدحسین گودرزی | خلاف خرق عادتهای همیشه
نقد چهارم: نوشتهی سارا آقابابایان | فراش خیال
نقد پنجم: نوشتهی پوریا یوسفی کاخکی | چارلی کافمن بودن!
I’m Thinking of Ending Things Review; by Golboo Fiuzi
For me, watching Charlie Kaufman is like the shining euphoria of teens on a new kind of drug; It feels right, practical, fantastic and enough. Kaufman knows how to take its audience to his own imaginary world and leave them in a state that the viewer understands. He transcends the line of reality and dream that for a moment you might doubt the real world you’ve been living in. But in his recent work, there seems to be a kind of chaos and fear of showing the correct point of view. The 61 year old director and producer seems to be uninterested and tired of creating marvel. This last one seems like a drunken night of pictures connecting meaninglessly with each other trying to make sense of it all.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران