

سینمای جهان
همهی آنچه باید از «انگاره / Tenet» بزرگترین فیلم کریستوفر نولان بدانید
ترجمهی اختصاصی از آرتتاکس: به راستی تا چه حد از آخرین و بنا به شواهد موجود جاهطلبانهترین ساختهی کریستوفر نولان میدانیم؟ در این مقاله به سراغ نکات دست اول دربارهی فیلم Tenet خواهیم رفت:
رمزگشایی اسرار «انگاره»
در روز پنجشنبه، کریستوفر نولان ویدیویی را برای آشنایی مخاطبان با «انگاره»، فیلم گیشهای اسرارآمیز جدیدش، منتشر کرد. این تریلر سوالات بسیاری را دربارهی رابطهی فیلم با زمان و این که چگونه میتواند به اثری ماندگار در میان کارهای دیگر نولان تبدیل شود برمیانگیزد. بیایید نگاهی دقیقتر به این تریلر جدید بیندازیم.
خبری از سفر در زمان نیست
برای بسیاری، جذابیت اصلی «انگاره» در فرم علمی-تخیلیاش نهفته است. و تریلر دوم دید بهتری از این مفهوم را به ما میدهد. این مفهوم «وارونگی» نام دارد.
همان طور که تریلر نشان میدهد، «وارونگی» به فرد اجازه میدهد تا با آینده ارتباط برقرار کند. در یک حرکت کلاسیک نولانی برای توضیح مفهوم اصلی فیلم، شخصیت کلمنس پوزی به شخصیت جان دیوید واشنگتون میگوید:«تو گلوله را شلیک نمیکنی. تو داری آن را میگیری.»
عبارت «سفر در زمان» به کرات برای تعریف این مفهوم وارونگی استفاده شده است اما اکنون این تعریف رد شده. رابرت پتینسون در گفتوگویی با GQ گفت: «تنها چیزی که من اجازه دارم بگویم این است که از سفر در زمان خبری نیست.» و طنز ماجرا اینجاست که در تریلر دوم، این شخصیت پتینسون است که ایدهی «سفر در زمان» را پیش میکشد و شخصیت واشنگتون آن را رد میکند.
و این ویژگی همیشگی نولان است. کسی که عموماً به عنوان یک مادیگرا شناخته میشود و ایدههای فانتزی خود را در جهان فیزیکی پیاده میکند.
در کنار مطالعهی نکات فیلم Tenet ببینید:
جدیدترین تریلر فیلم Tenet | کریستوفر نولان با تیم جدیدش در «انگاره»
مجموعه فیلمهای «شوالیهی تاریکی» او به طرز مشخصی تبدیل شدن بروس وین به بتمن را با به کارگرفتن فناوری و وسایل نقلیهی نظامی توسط وین نشان میدهد. مادیگرایی او را در عمق فیلم «پرستیژ» او نیز میتوان دید. این فیلم جادوی واقعی را با نشان دادن شبیهسازی رابرت انجیِر (هیو جکمن) به تصویر میکشد اما این جادو را با حضور شخصیت تاریخی نیکولا تسلا (دیوید بویی) ممکن میسازد و نام علم بر آن میگذارد. این تفکر در «اینسپشن» و بیش از همه در «بین ستارهای» نیز ادامه مییابد. «اینسپشن» تصور رایج از رویا دیدن، یعنی جهانی را پر از موجودات افسانهای و جایی که انسانها میتوانند پرواز کنند، کنار میگذارد و در عوض رویاها را به شکل پژواکهایی از واقعیت به تصویر میکشد و جنبهی فانتزی آنها را در قالب تغییر شکل دادن معماری ساختمانها پیاده میکند.
«بین ستارهای» نیز الهام گرفته از نظریهای علمی است که توسط کیپ ثورن، فیزیکدان نظری، معرفی شده. او همراه با لیندا اوبست اولین کسانی بودند که مفهوم حاکم بر «بین ستارهای» را مطرح کردند. او همچنین راهنمای نولان در هنگام بازنویسی فیلمنامهی برادرش جاناتان بود. یک بار نولان به او گفته بود احتمال این که شخصیتهایش بتوانند فراتر از سرعت نور حرکت کنند جذاب است اما ثورن به او گفت که این کار روی کاغذ هم غیرممکن است و به همین دلیل نولان این ایده را کنار گذاشت. و چون کرمچالههای پدیدههایی نیست که به صورت طبیعی رخ دهند، «بین ستارهای» «آنها» را به عنوان خالقان کرمچالهی نزدیک زحل معرفی میکند. «آنها» نه بیگانگاناند و نه خدایان بلکه تنها نسخههایی پیشرفته از انسانها هستند.
این فیلم از سفر در زمان ولی با دیدی علمی بهره میبرد. قوانین فیزیک سفر به آینده را با اتساع زمان ممکن میسازد. فضانوردان این پدیده را در مقیاسی کوچک در سفرهای خود تجربه میکنند. این فیلم صرفاُ این پدیده را با نزدیکتر کردن انسانها به نیروهای گرانشی قویتر، یعنی یک سیاهچاله، تقویت میکند. و حتی زمانی که کوپر وارد تِسِرَکت پنج بعدی میشود که در آن میتواند به گذشته دسترسی داشته باشد، فیلم همچنان ایدهی سفر به گذشته را رد میکند و میگوید که زمان بُعدی فیزیکی است که به وضوح روبهروی ما قرار گرفته. این فیلم نشان میدهد که تلاشهای کوپر در تغییر گذشته تاثیری مستقیم در شکل دادن آن درست در لحظهی رخ دادن آنها دارد.
به نظر میرسد که همین ایده در «انگاره» در جریان خواهد بود. شخصیتها در زمان رو به عقب حرکت میکنند اما به نظر میرسد که به صورت مستقیم بر آنانی که در زمان رو به جلو حرکت میکنند تاثیر میگذارند. نوعی فعل و انفعال به شدت مستحکم که با رابطهی خطی علت و معلولی همزمان محدود شده است.
همکارم برایان دیویدز متوجه شد که در پایان تریلر اول که واشنگتن از دیدن مردی که انگار از چیزی که به نظر میرسد یک آسانسور باشد بیرون میآید شگفتزده شده است، در حقیقت زمانی که این ویدیو به صورت وارونه پخش شود، انگار این حرکات واشنگتون است که مرد را به درون آسانسور هل میدهد. دومین تریلر نیز نشان میدهد که شکاف گلولهها در شیشه توسط مردی مرموز در هنگام مبارزهی واشنگتون با او و زمانی که جریان حرکت زمان برعکس بود ایجاد شده است.
همان طور که دیالوگ پوزی بر آن تاکید میکند، شخصیت واشنگتون در حال گرفتن گلوله است زیرا پیشتر شلیک شده است. و این مفهوم بالقوه همراستا با نحوهی به تصویر کشیده شدن زمان در فیلمهای نولان است: این که گذشته را نمیتوان تغییر داد. از این نظر، شخصیتهای «انگاره» با حرکت رو به عقب در زمان در حال کشف چیزهایی هستند که ندیده بودند و نه این که بخواهند چیزی را تغییر دهند.
دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی به این شخصیتها اجازه میدهد تا «جریان زمان را معکوس کنند» ولی قطعاً این موضوع ساز و کاری پیچیده خواهد داشت که اساسی فیزیکی دارند و استفاده از کلمهی «کوانتومی» در کتابی دربارهی پشت صحنهی این فیلم به نام «اسرار انگاره: درون جنگ سرد کوانتومی کریستوفر نولان» که قرار است در آینده منتشر شود نیز خود گویای موضوع مورد علاقهی نولان است.
جهان جاسوسی بینالمللی
نولان به پرداختن عمیقش به ساختن جهانی فراتر از آن چه روی پردهی سینما دیده میشود معروف است. چندین کمیک وجود دارد که نقش پیشدرآمدی بر فیلمهای او را ایفا میکنند و مخاطبان میتوانند آنها را مطالعه کنند تا درکی بهتر از این که چگونه این امر میتواند برای «انگاره» نیز صدق کند داشته باشند. این فیلم شامل موضوعات ژئوپلتیک است و در آن جان دیوید واشنگتون تلاش میکند با متوقف کردن اقدامات یک «تبعهی روسیه» (برانا) جلوی جنگ جهانی سوم را بگیرد.
«اینسپشن» دو کمیک دارد که هر دو را جردن گلدبرگ، تهیهکنندهی این فیلم، نوشته است. او در فیلمهای دیگری مانند «پرستیژ»، «شوالیهی تاریکی»، «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» و «بین ستارهای» نیز کار کرده است.
«اینسپشن: عملیات کوبول» داستان عملیات شکست خوردهی سرقت رویایی را از مهندس ارشد شرکت Proclus Global که شرکت انرژی سایتو (کن واتانابه) است به تصویر میکشد. و برخی از وسوسهانگیزترین ابعاد این داستان در توضیح جهان «اینسپشن» به ما کمک میکنند. مخصوصاً زمانی که یکی از مسئولان شرکت کوبول دربارهی «سرمایهگذاری روی ساخت خط نفتیای در کل ساحل شرقی آفریقا» حرف میزند و این سپس به قلب تپندهی جدال بین شرکتها میشود که سایتو در فیلم به آن اشاره میکند. «اینسپشن: مخفیکاری بزرگ» نیز سقوط آن سرقت شکست خورده را ادامه میدهد و به نقشهای میرسد که مستقیماً به اولین ماموریت در آغاز فیلم منجر میشود. این کمیک چیزهایی مانند «مسابقات رویایی زیرزمینی» را نیز معرفی میکند که شامل شرطبندی روی مسابقههایی است که در رویاها اتفاق میافتند.
در کنار مطالعهی نکات فیلم Tenet بخوانید:
جان دیوید واشنگتن: نولان در تریلر Tenet اطلاعات زیادی را فاش کرده!
نولان خود کمیک «صفر مطلق» را به عنوان پیش درآمدی بر «بین ستارهای» نوشت. این کمیک داستان زوال عقل دکتر مان (مت دیمون) در ماموریتهای منفور لازاروس فیلم است. علاوه بر شوخیهایی که روباتها در این داستان میکنند، این داستان شخصیت مان را در میان عملیاتهای عظیمی که برای یافتن خانهای جدید برای بشریت صورت گرفته است پیریزی میکند. در میان این عملیاتها، احساس انزوایی که اولین ۱۲ نفری که به کرمچالهی نزدیک زحل فرستاده شده بودند تا جهانهای بالقوهی جدید را آزمایش کنند اهمیت زیادی دارد.
اینها برای «انگاره» چه اهمیتی دارند؟ چندین سرنخ بالقوه در چیزهایی که سال پیش برای بازاریابی عرضه شد وجود داشت و این تریلر جدید هم بر آنها افزوده است.
مقدمهی نسخهی Imax «انگاره» که در ماه دسامبر و پیش از اکران «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» منتشر شد، محاصرهی یک سالن اپرا را توسط گروهی تروریستی نشان میدهد و طرفداران به این نتیجه رسیدهاند که این سکانس از بحران گروگانگیری تئاتر مسکو در سال ۲۰۰۲ الهام گرفته شده است. نه تنها حضور شخصیت منفی روسی برانا بلکه عنوان کتاب پشت صحنهی این فیلم یعنی «جنگ سرد کوانتومی کریستوفر نولان» از این فرضیه تاثیر از روسیه پشتیبانی میکنند.
نولان در «شوالیهی تاریکی» واقعهی یازده سپتامبر و ظهور دولت نظارتی را به تصویر کشید و به نظر میرسد که «انگاره» نیز در همان مسیر حرکت میکند و بازتابندهی تنشهای واقعی میان ایالات متحده و روسیه است.
اولین تریلر که در دسامبر منتشر شد یک کشتی تامینی فراساحلی واقعی به نام Magne Viking را نشان داد. این گونه کشتیها کارهای پشتیبانی مهمی مانند انتقال تجهیزات و نیروی انسانی به عملیاتهای ساخت و تعمیر فراساحلی انجام میدهند. در تریلر میبینیم که این کشتی از کنار نیروگاه بادی بزرگی عبور میکند و به نظر میرسد که Magne Viking مسئولیت تدارکات این نیروگاه را بر عهده دارد.
این نیروگاه بادی ممکن است که برای گروه جاسوسانی که واشینگتون عضو آنهاست مهم باشد، و البته میبینیم که انگار شخصیت مارتین دونوان از شخصیت واشنگتون در آن کشتی محافظت میکند، ولی ممکن است اهمیت این نیروگاه ربطی به جهان خود «انگاره» نیز داشته باشد. به عبارت دیگر، آیا ممکن است که یک شرکت انرژی دیگر در قلب فیلم جدید نولان باشد؟
نولان پیشتر از چنین نمادها و تصاویری در «اینسپشن» استفاده کرده بود و فرفرهای دستساز عامل احساسی کلیدی آن فیلم به شمار میرفت. میتوان گفت که این «رزباد» نولان برای رابرت فیشر (کیلین مورفی) بود. با تعمیم دادن این فرض که «انگاره» و «اینسپشن» به هم مرتبطاند آیا میتوان گفت که فیشر پس از جدا شدن از شرکت پدرش، شرکت انرژی خود را بر اساس همان نماد و شمایل به راه انداخته است؟ شرکتی که از توان بادی فراساحلی به چشم فرمی پایدار از انرژی نگاه میکند؟ نولان پیشتر روی مفهوم انرژی پایدار نیز کار کرده بود. مثلاً «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» یک رآکتور همجوشی هستهای داشت که قرار بود انرژی پاک را به شهر گاتهام برساند اما بروس وین (کریستین بیل) پس از این که فهمید این رآکتور میتواند به بمب نوترونی تبدیل شود این پروژه را متوقف کرد.
موارد بیشتر پس از اکران «انگاره» در سینماها در ۱۷ جولای مشخص خواهد شد.
نویسنده: کایل کیزو – هالیوود ریپورتر
مترجم: پویا مشهدیمحمدرضا
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
شاید دوست داشته باشید
شیر در زمستان | نقد فصل چهارم سریال تاج و تخت/ The Crown
گامبی وزیر سریال سال ۲۰۲۰ | Top five Tv show of 2020
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
نقد فیلم تنت: انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی
جیمز گان آغازگر رؤیای کراساور مارول و DC؟ | James Gunn Reveals Dream Marvel and DC Crossover Project
خبر
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th

آرتتاکس: سایت TC Candler در سیویکمین دورهی انتخاب سالانهی مستقل خود که مبنای آن در این سالهای اخیر میزان ارجاع در شبکههای اجتماعی و خبری و بررسی تأثیرگذاری بیش از ۱۲۵هزار ستارهی مشهور زن در صنعت سرگرمی جهان است، فهرست صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ را منتشر کرد. در این فهرست از ایران گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه بهعنوان پنجاهویکمین و هشتادوهشتمین زنان زیبای صنعت سرگرمی در سال ۲۰۲۰ معرفی شدند.
سه بازیگر زنی که میان فهرست مدلها، خوانندهها و دیگر چهرههای پرطرفدار صنعت سرگرمی بالاترین رتبه را در صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ دارند، به ترتیب نائومی اسکات، گل گدوت و آنا د آرماس در رتبههای ۱۳، ۲۱ و ۳۳ هستند.

ترلان پروانه میان صد زن زیبای سال ۲۰۲۰
ArtTalks: TC Candler has published its list of the 100 most beautiful women of 2020 in its thirty-first annual independent selection period, which is based on the number of referrals in social and news networks in recent years and the impact of more than 125,000 famous female stars in the world entertainment industry.
.
There are two Iranian stars in this list. Golshifteh Farahani and Terlan Parvaneh were introduced as the 51st and 88th most beautiful women in the entertainment industry in 2020.
The top three actresses in the list of models, singers and other popular figures in the entertainment industry are Naomi Scott, Gal Gadot and #Ana De Armas, ranked 13th, 21st and 33rd, respectively.
#آرت_تاکس
بخوانید: گلشیفته فراهانی میان ده ستارهی کنجکاویبرانگیز جهان
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
خبر
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion

حالا که واقعن آن فیلم پیشگویانه رخ داده است: سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد
Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
با شیوع کرونا خیلیها یاد فیلم ۲۰۱۱ استیون سودربرگ افتادند؛ ضرورت دستندادن، حفظ فاصلهی اجتماعی و قرنطینه. از همه مهمتر، منشأ خفاشی از چین. همین باعث شد «شیوع» در سال ۲۰۲۰ در خانهها از نو اکرانی گستردهتر از زمان نمایش خود را تجربه کند؛ فیلمی که آن زمان خیلیها آن را شکستخورده تلقی کرده بودند. حالا سودربرگ در پادکست Happy Sad Confused گفته که در حال کار روی دنبالهای فلسفیتر بر فیلم اول است. البته به احتمال زیاد قسمت دوم شیوع ادامهی داستان قبلی نخواهد بود.
“Contagion” might be nine years old, but Steven Soderbergh’s well-received pandemic thriller became one of 2020’s most-discussed films as the coronavirus pandemic swept throughout the United States.
.
Soderbergh revealed during a recent interview on the Happy Sad Confused podcast that he is developing a “philosophical” sequel to “Contagion” alongside Scott Burns, who served as screenwriter on the 2011 film. The project appears to be in its early stages and will unlikely be a direct sequel to “Contagion,” but Soderbergh noted that it may touch on similar themes and ideas.
ببینید: گفتوگو با جود لاو دربارهی فیلم شیوع پس از پاندمی کووید ۱۹
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینمای جهان
نقد فیلم تنت: انتظارات بزرگ نوشتهی خسرو نقیبی

انتظارات بزرگ
پروندهی یک فیلم: تنت
یک نقد بلند از خسرو نقیبی سردبیر و عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس
دو و نیم ستاره از چهار ستاره
«تنت» آن چیزی نیست که از یازدهمین فیلم کریستوفر نولان انتظار میرفت؛ شاید خیلی دورتر از تصور دنبالکنندههای سینمای او، چه هواداران عامش و چه منتقدان سینمایی. گروهی که برای دیدن شاهکاری از نولان، آن فیلمی که بالاخره تمام جوایز سال را درو کند، لحظهشماری میکنند، و گروهی دیگر که میخواهند ثابت کنند او استعدادی هرزرفته در هالیوود و میان فیلمهای بزرگ است. «تنت» پاسخی به هیچکدام این انتظارها نیست. فیلم بدیست؟ ابدن. شاهکار است؟ نه. در دوگانهای که انتظارات از سینمای نولان میخواهد، «تنت» شاید بیمحاباترین فیلم او باشد؛ نوعی واکنش تهاجمی، آنچه خودش میخواهد بسازد، بیاعتنا به قضاوت عمومی. فیلمساز آنقدر هم جایگاه دارد که بتواند فیلم موردنظرش را با میلیونها دلارِ استودیوها خلق کند، و نه با بودجههای فیلم شخصی ساختن. پس جایی میانهی دو علاقهای که هرگز پنهان نکرده، اکشنی شبیه باند و یک علمی-خیالی بلندپروازانه چون «نابودگر ۲: روز داوری»، میایستد؛ و فیلم موردعلاقهی خودش را میسازد.
بخوانید: نوشتهی خسرو نقیبی دربارهی «منک» یکی دیگر از فیلمهای مهم سال ۲۰۲۰
بهترین توصیفم برای مشکلی که باعث میشود «تنت» خروجی صددرصدی نداشته باشد، «زود بودن» است. جاهطلبی فیلمساز این بار نگذاشته روی کاغذ متوجه شود که سینما بهرغم تمام پیشرفتهای تکنیکیاش هنوز برای بازتاب دادن مفهوم «آنتروپی» در فیزیک روی پرده و حرکت معکوس جهان و مخلوقاتش، ابزارهای لازم را ندارد، و نه حتا برای تصویرکردن واقعی ابعاد حادثهی مدنظر در شاهسکانس داستان: هواپیما؛ پس زمان اجرا، وقتی درمییابد خروجی تصویرش آن چیزی که میخواهد نخواهد شد، تلاش میکند همهچیز را در خود صحنه برگزار کند. از بازیگرانش میخواهد سکانسهای معکوس را واقعن معکوس بازی کنند و یک بویینگ واقعی را داخل یک ساختمان میزند؛ ترفندی که میتواند پاسخ درست باشد اما پاسخ کامل نیست. بازی معکوس بازیگران گیجکننده و حتا گاهی در اکشنها مضحک از کار درآمده و سکانس برخورد هواپیما زیادی محتاطانه و کمجلوهتر از آن چیزی که توی فیلمنامه نوشته شده. اینجاست که میگویم برای ساختهشدن «تنت» هنوز زود بود. نولان میخواسته اولین باشد در وقت و مکان درست، شبیه جیمز کامرون در نابودگر دوم، که سینمای ژانر را یک قدم به پیش بُرد، اما «تنت» نمیتواند آن نقطهی عزیمت باشد، چون آن لحظه هنوز فرا نرسیده و نولان برخلاف انتظارش در آن زمان و مکان درست تاریخ نبوده است.
این که میگویم نولان بیاعتنا به قواعد بازی موردانتظار از او «تنت» را ساخته، بخشیش به راحتی او در ارژینال نبودن «تنت» برمیگردد. او هر چه در آن ده فیلم قبل کوشیده بود از قصه تا اجرا همهچیز دربست از آن خودش باشد (حتا وقتی یک فیلم دیگر را بازسازی کرد یا ساختن یک کامیکبوک زیادی شناختهشده را دست گرفت)، اینجا فیلمی ساخته در ادای دین به هرآنچه از سینمای کلاسیک تا امروز دوست داشته؛ از ادای دین واضح در دیالوگ گفتوگوی پایانی به «کازابلانکا» (شروع یک دوستی طولانی) تا نریشن آخری که بیپردهپوشی از پایانبندی همان دومین نابودگر و نریشن سارا کانر برمیدارد. تکگویی قهرمانی که معتقد است وقتی اتفاق رخ نداده، قهرمانی هم برای مردم وجود ندارد، چون نمیدانند میتوانست آینده شکل دیگری باشد. اینجا با نولانی سروکار داریم که اگر در «سرآغاز» اصرار داشت قصهی کلاسیک «مأموریت آخر خلافکار در پی زندگی بهتر» را هم به کلی شکل خودش کند آنقدر که آن را به جا نیاوریم، در «تنت» به سهولت خط داستانی آمدن مأموری از آینده را که برای نجات جان مادر و کودک به گذشته فرستاده شده تا آن آینده تغییر نکند، از نابودگرهای کامرون (سری موردعلاقهاش از سینمای علمی-خیالی) برمیدارد و فقط آن را به روز میکند؛ به مثابه اقتباسی بهروزشده، با این کلید که قهرمانهای اصولگرای نولان همواره در فیلمهای پیشین بهرغم آگاهی از نابودی خودشان میخواستند «کار درست» را انجام دهند، حال با هر تبعاتی، و اینجا نولان داستانی را یافته که قهرمانش میتواند از آینده به عقب برگردد و بهجای تغییر سرنوشت، گذشته را اصلاح کند، جوری که هرگز آن موقعیتهای هولناک با تبعات زمان حال آن، رخ نداده باشد. نولان این تم را از جهان کامرون میگیرد و روی قهرمان خودش سوار میکند، و برای همین هم اصرار دارد این پیشبرندهی بینام را «پروتاگونیست/قهرمان» بنامیم؛ همینقدر عیان و بیپردهپوشی. ماجرای پوسته هم که دیگر زیادی واضح است: نولان میخواست یک باند سیاه با مختصاتی پیچیدهتر از یک اکشن باندی خلق کند و خب این داستان این امکان دوم را هم برای او فراهم کرده تا به چند دلبستهگیاش نسبت به تاریخ سینما و متعلقاتش با هم در یک فیلم برسد.
بخوانید: در پنجاه سالهگی کریس نولان | کوبریک جوان نوشتهای از خسرو نقیبی
اشتباه استراتژیک دوم اما اینجا رخ داده؛ وقتی جان دیوید واشنگتن توان گرفتن آن همذاتپنداری لازم را از مخاطب ندارد. چه در نابودگرها، چه در باندها و چه در سینمای خود نولان (بهطور مشخص «سرآغاز» با موقعیتی بهشدت مشابه در دلیل قهرمان) شخصیت پیشبرنده و تصمیمی که در نقطهی تحول میگیرد، بهجهت سمپاتی با قهرمان، تماشاگر را هم کنار او مینشاند و از آن نقطه به بعد، نگرانی برای هر تصمیم و انتخابی از او، فیلم را به سمت قله پیش میبرد، اما اینجا، با بازیگری طرفیم که با یک پسزنندهگی حیرتانگیز هیچ لحظهای امکان در یک تیم قرارگرفتن را با خود به تماشاگر نمیدهد. مقایسه کنید سنگینی مال را بر هر تصمیمی که ذهن کاب در «سرآغاز» میگیرد، با لحظهی تقسیم «تنت» به قبل و بعد از خود؛ جایی که باید تصمیم قهرمان مبنی بر توقف همهچیز و به خطرانداختن هرچهتاکنون به دست آوردهاند برای نجات جان زنی که براش اهمیت دارد، ما را متقاعد کند که این رابطه، عشق یا تعهد، به چنین تصمیمی میارزد. مگر اصلن چیزی میان این دو شکل گرفته که ما بخواهیم بپذیریم حفظ این زن به همهی دردسرهای بعدی خواهد ارزید و کنار قهرمان قدم برداریم؟ فیلمنامه را که بخوانید، همهی این مسیر زیادی منطقی و درست به نظر میرسد؛ چنان که در «سرآغاز» هم بود، اما اینجا واشنگتن هرچیزی به ما و بالطبع به زن داستان منتقل کرده، جز همذاتپنداری یا احساس. اگر «تنت» متقاعدکننده نیست، یا داستان و اجرا زیادی مکانیکی بهنظر میرسد، متهم ردیف اول نه متن یا اجرای نولان، که بازیگر منتخبش برای ایفای نقش اصلیست؛ گفتم که. یکی از پسزنندهترین بازیگرانی که تاکنون در محور یک فیلم بزرگ دیدهام.
برگردیم به آن سؤالهای اول. «تنت» فیلم بدیست؟ پاسخ را داده بودم: ابدن. ما با فیلمی جاهطلبانه سروکار داریم که چیزهاییش درنیامده است یا بهتر بگویم اشتباهات استراتژیک در پیریزیاش رخ داده (همان دو ماجرای زودبودن و کستینگ غلط) اما هنوز و همچنان یک تریلر اکشن علمی-خیالی سرگرمکننده و البته درگیرکننده است که وقتی بار اول مختصات داستانیاش دستت بیاید، در دفعات بعدی تماشا، پیشنهاداتش در ریتمِ بلاانقطاع و خساستش در اطلاعاتدادن، هوشمندانه (همان چیزی که از نولان انتظار داریم) به نظر میرسد. شاهکار است؟ نه، چون قرار نیست نولان هربار در هر ژانری به ته خط برسد و برگردد؛ و البته که در این حیطه یکبار با «سرآغاز» رسیده و کالت خودش را در ژانر ساخته. بگذارید اینگونه جمعبندی کنم که «تنت» یک بازیگوشی شخصی میلیوندلاریست بیاعتنا به انتظارات. انگار که هواداران و مخالفان نولان، این بازی هر فیلم نولان یعنی یک اتفاق برای هوراکشیدن یا کوبیدن او را، خیلی از خودش جدیتر گرفتهاند. «تنت» خیلی سادهتر از اینها، یک فیلم مولتیژانر سرگرمکننده، شاید یک زنگ تفریح برای نولان، میان ساخت دو پروژهی بزرگش باشد. نکته این است که برخلاف اسپیلبرگ یا اسکات، او بلد نیست بازیگوشیاش را، ارزان و جمعوجور برگزار کند و انتظارات را بالا میبرد.
پینوشتها:
۱- تیتر، عنوان یکی از شاهکارهای چارلز دیکنز است که البته در ایران بیشتر به «آرزوهای بزرگ» شناخته میشود؛ موتور محرک نوشتهشدن این مطلب.
۲- اگر فیلم را دیده باشید حتمن متوجه شدهاید که نام تشکیلات پروتاگونیست در زمان آینده، که کل دلیل رخداد اتفاقات فیلم در زمان حال است، «تنت» است. درست است که میشود «تنت» را به عناوین مختلفی در فارسی ترجمه کرد اما در این فیلم «تنت» یک اسم خاص است و نباید ترجمه شود.
۳- اگر ترجمهی «سرآغاز» برای Inception کمی از ذهنتان دور است، باید بگویم که این ترجمهی نگارنده از عنوان آن فیلم، هنوز و همچنان، به نظرم برگردان دقیقتری برای آن فیلم نولان است تا «تلقین» و «نطفهگذاری» و …؛ دلیلش را در نقد مفصلم بر آن فیلم در زمان اکران برمبنای یکی از دیالوگهای اثر توضیح دادهام.
جدول ارزشگذاری بر مبنای:
دایرهی سیاه: بیارزش
نیمستاره: قابل دیدن
یک ستاره: متوسط
دو ستاره: خوب
سه ستاره: خیلی خوب
چهار ستاره: عالی
سه نقد دیگر از حلقهی منتقدان آرتتاکس روی «تنت» بخوانید:
بازگشت به آینده از حمیدرضا سلیمانی
کریستوفر نولان؛ فصل تازه از عرفان استادرحیمی
تنت را از هر طرف که ببینی همان است! از محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
محبوبترینها
- آنونس2 ماه پیش
یک تریلر متفاوت از «قورباغه»؛ نخستین تجربهی سریالسازی هومن سیدی | Frog Series Official Trailer
- تلویزیون3 ماه پیش
اما کورین (پرنسس دیانا) و جیلین اندرسون (مارگارت تاچر) از بازی در «تاج» میگویند | Emma Corrin & Gillian Anderson on playing Thatcher and Diana
- آنونس1 ماه پیش
تریلر جدید سریال «وانداویژن» – جدیدترین اثر از جهان مارول | WandaVision Official Trailer
- تلویزیون3 ماه پیش
آنیا تیلور جوی و اسکات فرانک بازیگر و خالق سریال «گامبی وزیر» همدیگر را به چالش میکشند | Interview Anya Taylor Joy and Scott Frank
- تلویزیون2 ماه پیش
زندیا و سم لوینسون از اپیزود پیشدرآمد فصل دوم سریال «سرخوشی» میگویند
- خبر4 هفته پیش
گلشیفته فراهانی و ترلان پروانه در جمع صد زن زیبای سال ۲۰۲۰ | the Most beautiful Women: Golshifteh Farahani 51st, Terlan Parvaneh 88th
- خبر4 هفته پیش
سودربرگ قسمت دوم شیوع را میسازد | Steven Soderbergh Working on ‘Philosophical’ Sequel to Contagion
- سینمای جهان2 ماه پیش
آماندا سایفرد از فیلم «منک» دیوید فینچر میگوید | Amanda Seyfried talking about David Fincher’s Mank