کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا (بخش دوم) | اغراق در همهچیز
ویدیوهای بیشتر
آرتتاکس تقدیم میکند: مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا در استودیو آرتتاکس
بعد از دهههای سینمای کلاسیک، یعنی ۴۰ تا ۷۰ میلادی، جریانسازی در سینما کار بسیار دشواری شده بود. کمتر میشد فیلمسازی صاحب سبک یافت که بتواند دست به تولید فیلمی کالت بزند و تحولی در کل صنعت سینما بهوجود آورد. یکی از درخشانترین استعدادهای سینما که در دههی ۹۰ ظهور کرد، کوئنتین تارانتینو بود. او توانست به تمام اتفاقات دستنیافتنی رنگ واقعیت ببخشد و اکنون با توجه به سابقهی فیلمسازیاش، تبدیل به یک فیلمساز کلاسیک با تعدادی فیلم کالت شود. در قسمت دوم این ویدیو، علی مسعوینیا به بررسی روایتهای غیرخطی، بینامتنیت و زیباییشناسی رادیکال در آثار کوئنتین تارانتینو میپردازد. علاوهبر دیدن ویدیوی این تحلیل، میتوانید نسخهی مکتوب آن را نیز بخوانید:
بخش اول مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا را اینجا ببینید
روایتهای غیرخطی
مانند هر فیلمساز دیگری، فرم در آثار تارانتینو را در دو وجه میتوان مورد بررسی قرار داد: فیلمنامه (شیوهی روایت داستان) و بخش تکنیکال فیلمسازی. بیشترین چیزی که در آثار تارانتینو به چشم میآید روایت غیرخطی در فیلمهای اوست. مانند برهمزدن سیر تقویمی زمان و شکستن اتحاد بین صحنهها که انتظار میرود طبق یک رابطهی علت و معلولی پشت هم رخ دهد. از طرفی دیگر اگر فیلم او ضد پلات نباشد، ماجرا را با فلاشبک به گذشته و زمان حال جلو نمیبرد. بلکه او پیرنگهای فیلم را بخش بخش کرده، در فیلم پخش میکند و زمان کاملن بهصورت سیال در جریان است. داستانهای او فرمتِ کلاسیکِ آغاز، میانه و پایان را نهتنها در کل داستان، بلکه در هرکدام از پیرفتهای فیلم (Sequence) آن را برهممیزند.
زمانیکه با این رویکرد به سراغ هر هنرمندی برویم، در اینجا بهطور خاص تارانتینو، متوجه میشویم یکسری نکات از ملزوماتِ چنین نگاهی محسوب میشود. یعنی زیست در جهان پستمدرن ملزوماتی را با خود به همراه دارد که حضور آنها اجباریست. بهطور مثال، اکثر هنرمندان پست مدرن نگاهی پدیدارشناسانه به محیط پیرامون، ژانرها و قالبهای سینمایی، سبکهای روایی و شیوهی فیلمسازی دارند. این نگاههای پدیدارشناسانه باعث میشود آنچه تفکر اصلی و بنمایهی مفهوم پستمدرن است (یعنی عدم قطعیت در همهچیز و بازتعریف کردن تمام مفاهیمی که دورانی برایمان قطعی بودند)، در آثارشان جلوهگر شوند.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان (بخش اول) | نابغهای که درک شد!
این مهمترین شاخصهی روایی آثار تارانتینو است. البته او مخترع این ویژگی نیست، چراکه سابقهای طولانی در ادبیات و سینما دارد. به نوعی تارانتینو را میتوان احیاکنندهی این ویژگی دانست که توانست آن را از شکل تزئینی بودن درآورد و با مفهوم و بافت داستان درهمتنیده کرد. از طرفی دیگر ظاهرن در آثار تارانتینو مقداری محتوای بلااستفاده وجود دارد. همیشه با دیدن فیلمهای تارانتینو به یاد نویسندههای رمان نو میافتم: بدین صورت که بسیاری پیرفت ابزوردی که به ظاهر نقش حیاتی ندارد و از قانون «تفنگ چخوف» (=یک قاعدهی دراماتیک است که طبق آن هر عنصر بهخاطرماندنی و قابلتوجه را باید فقط بر مبنای ضرورتی چشمپوشیناپذیر در یک اثر داستانی بهکار برد.) خارج میشود. بدین شکل او قادر است روایت کلاسیک را برهمزند.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان (بخش دوم) | سینما به خون نیاز دارد
به طور حتم کسانی که دوستدار فیلم «پالپ فیکشن» هستند، بحث مفصل بازیگران دربارهی همبرگر خوردن در فرانسه و آمریکا یا استفاده از سس مایونز و کچاپ، ارتباط مستقیمی با داستان برقرار نمیکند و حتا از برقرار کردن این پیوند دوری میکند. این موضوع میتواند چند کارکرد در شیوهی روایت داشته باشد: هنگامیکه فیلمساز به سراغ سوژه میرود، به صورت کلاسیکی کاراکترها درحال بیان دیالوگهایی متناسب با پیشبرد قصه نیستند.
گاهی ممکن است که روایت به تعویق بیفتد و کاملن اعصابخوردکن باشد. حرف فیلمساز این است: در این جهان فانتزی و خیالی که تعریف میکنم، زندگی نیز با این حرفهای مزخرف و بیربط در جریان است. او از این فرمت برای شخصیتپردازی کاراکترهای فیلم سود میبرد. یعنی یک آدم که ناگهان شروع به تکگویی و دیالوگ برقرارکردنِ غیرمرتبط میکند، بخشی از جهانبینی آن کاراکتر برایتان روشن میشود. این فرمولیست که تارانتینو در استفاده از آن بسیار متبحرانه عمل میکند. در فیلمنامههایی نیز که برای دیگران نوشته، مانند «داستان عاشقانهی واقعی» یا «قاتلین بالفطره»، این خصیصه را بهوضوح میبینیم.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
برادران داردن به روایت یحیی نطنزی (بخش دوم) | تأثیرپذیری فرهادی از سینمای داردنها
بینامتنیت
نکتهی دیگری که در فیلمنامهنویسی تارانتینو بسیار مهم است، استفاده از بینامتنهای مختلف است. این موضوع نیز با جهان فیلمسازی او ارتباط مستقیم دارد. یکی از خصلتهای هنر پست مدرن وجود حالت بینامتنی یا Intertextuality است. یعنی در میان متنهای آشنا برای ما و آنهایی که در ذهنیتمان تبدیل به کالت و فرهنگ شده، حرکت میکند. حال این متون میتوانند مذهبی، بین ژانری، بین مکاتب مختلف فکری و فیلمسازی، بین شیوههای مختلف روایت، بین روایتهای که در گذشته برایمان گفته شده و در ذهنمان نقش بسته باشند.
یک مثال کوچک و سادهاش میتواند در فیلم «جنگوی رهاشده» باشد. او هم از کاراکتر فرانکو نرو و هم از خود کاراکتر جنگو، که زمانی فرهنگ عامهی غرب بودهاند، استفادهی متفاوتی میکند. مقداری از این امر انتزاعی در مواجهه با بینامتن و روایت فیلمنامههایش به چشم میآید. نکتهی دیگری که همواره منتقدان به آن اشاره میکنند، طنز سیاهیست که موتور محرکهی روایت اوست. این رگهی طنز گروتسک درمورد مرگ و چیزهای ترسناک که در کنار آن شوخی و خنده بهطور موازی جلو میرود، نیز موتور محرکه در آثار اوست.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
نقد فیلم روزی روزگاری در هالیوود از نگاه منتقدان ورایتی و گاردین
ضمن اینکه این طنز موجود، روایتهای پیچیده در فیلمنامه و نیز ارتباطهایی که ممکن است مخاطبان به راحتی آنرا کشف نکنند، را مقداری قابل تحمل میکند و از یکطرف سوژه را تلطیف میکند و از طرفی دیگرموتور محرکهی داستان میشود و با این دید طنزآلودِ هجوآمیزش همراه میکند تا داستان را پیش ببرد. کار دیگری که بهخوبی آن را بلد است، آشناییزداییست: یعنی حرکت در خلاف کلیشههایی که مدنظر ماست. نمونهبارز آن در فیلمنامههایش، «داستان عاشقانهی واقعی» و «قاتلین بالفطره» است.
با توجه به سنت روایت فیلم انتظار داریم که قهرمانان فیلم نابود شوند و هیچ شانسی برای نجات آنها وجود نداشته باشد، اما این اتفاقات رخ نمیدهند و ما شاهد پایانی خوش برای هر دو فیلم هستیم که این نوعی آشناییزدایی از شیوهی روایت محسوب میشود. این شیوهی آشناییزدایی بار دیگر در فیلم «هشت نفرتانگیز» نمایان میشود. به گونهای که دو مکتب کارآگاهی و وسترن را با یکدیگر تلفیق میکند و سعی دارد تا مفهومی تازه از آن بیرون بکشد.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
تارانتینو از روزی روزگاری در هالیوود می گوید | فیلمسازی در آتش
زیباییشناسی رادیکال
در شاکلهی تصویری که تارانتینو در آن کار میکند، برای او تنوع بسیار دشوار خواهد بود و با توجه به هرکاری که انجام میدهد، طبقهبندی بسیار دشوار خواهد بود. در بین آثار او عنصر «اغراق در همهچیز» مشترک است که این از پرداخت فانتزی موضوع نشأت میگیرد. یعنی هر چیزی را که در عالم واقع رخ میدهد اگزجره میکند. بهطور مثال اگر یک آدمی را با یک گلوله کشت، تارانتینو ترجیح میدهد که فوران خون دیوارهای اطراف را قرمزرنگ کند و آن شخص پس از اصابت گلوله چند متر به عقب پرتاب شده و بعد از گفتن چند دیالوگ کلیدی بمیرد.
این قراردادهای فانتزی باعث میشود از حیث تصویری نیز اغراق در آن وجود دارد. در رنگها، نورپردازی و همچنین شیوهی بازی بازیگران دارای اغراق هستند و از آنها خواسته شده که به صورت تئاتری اُور-اکت بازی کنند که از این حیث گاهی اوقات بسیار کلاسیک و گاهی بسیار اکسپرسیونیستیست. خواسته یا ناخواسته این موضوع فرمت تصویری را به سمت دنیای فانتزی پیش میبرد. یعنی جابهجاییها، نماهای گلدرشت و گاهی نماهای سمبلیکی که قرار است مفهوم ویژهای در داستان داشته باشند.
درکنار مؤلفههای سینمایی کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودینیا ببینید:
ترنس مالیک به روایت ابراهیم ابراهیمیان (بخش دوم) | به دنبال حقیقت
در کنار اینها او استاد استفاده از موزیکیست که فرنگیها به آن Salad Music میگویند: مخلوطی از موسیقیهایی که ما با آنها سابقهی ذهنی متفاوتی داریم ولی در فیلم کارکرد دگرگونهای پیدا میکنند. نمونهی بسیار مناسب این قضیه فیلم «بیل را بکش» است که از آهنگ «بنگ بنگ» ساختهی نانسی سیناترا استفاده میکند.
آهنگی سانتیمانتال، رمانتیک زنانه و خیلی غمانگیز که بهطور کامل در تضاد با صحنهایست که در فیلم شاهد آن هستید. فیلمی که تلفیق انقلاب فمینیستی و خشونت مردانه است و حرکت این دو در کنار همدیگر لحظات بسیار خوبی را خلق میکند. همینطور میتوان به آهنگ ابتدایی «جکی براون» اشاره کرد که بابی وومک خوانندهی آن است که درمورد خواستهی سیاهپوستان خوانده شده اما در تصویر شاهد زن مهماندار سیاهپوستیست که دارای منصب اجتماعی خوبیست و از طرف جامعه پذیرفته شده است. اینها تضادیست که در آثار تارانتینو به خوبی کارکرد پیدا میکند.
میتوانید نسخهی تصویری این ویدیوی تحلیلی را با کیفیت HD در سایت آرتتاکس مشاهده کنید…

شاید دوست داشته باشید
اندازههای خودم را میدانم | گفتوگوی خسرو نقیبی با سیروان خسروی دربارهی بازیگری
تریلر فیلم قهرمان | از تازهترین فیلم اصغر فرهادی بیشتر ببینید
انتشار اولین تیزر از پشتصحنهی«خائنکشی» همزمان با زادروز هشتاد سالگی مسعود کیمیایی
جدیدترین تریلر فیلم گزارش فرانسوی به کارگردانی وس اندرسون
تریلر فیلم من زلاتان هستم | درامی بیوگرافیک دربارهی زندگی زلاتان ابراهیموویچ
تریلر فیلم مرد آزاد / Free Guy | با بازی رایان رینولدز
سینماآرت
کلمه از کریر، تصویر از بونوئل | گفتوگوی ژان کلود کریر دربارهی بونوئل و آثاری که خلق کردند

برای اولینبار با زیرنویس فارسی اختصاصی ببینید: گفت و گوی ژان کلود کریر دربارهی مهمترین آثاری که او را در تاریخ سینما جاودانه کرد
ژان کلود کریر فیلمنامهنویس و بازیگر فرانسوی بود. او همچنین در چندین فیلم نیز بازی کرد. او سردبیر مجلهی فمی بود و در سال ۱۹۸۱ عضو هیأت داوران فستیوال کن. کریر در تنها تلاشی که برای کارگردانی صورت داد، در سال ۱۹۶۹ فیلمی کوتاه ساخت که توانست با این فیلم جایزهی ویژهی هیأت داوران کن را از آن خود کند. او فیلمنامهنویسی را ادامه داد و در این مدت با کارگردانانی بینالمللی همچون فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژانلوک گدار، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما همکاری کرد.
با این حال کریر طولانیترین همکاری را با لوییس بونوئل داشت. در ۹ فیلمنامه که شش تای آنها به عنوان اثری از بونوئل ساخته شد. در این گفتوگو که به مناسبت درگذشت کریر برای نخستینبار با زیرنویس فارسی اختصاصی آرتتاکس منتشر میشود، او از «رؤیاهای بونوئلی» میگوید؛ طریقهی سالها همکاری مشترک با فیلمساز افسانهای.
در کنار گفت و گوی ژان کلود کریر ببینید:
پایان آقای نویسنده | ژان کلود کریر در ۸۹سالهگی درگذشت
Jean-Claude Carrière was a French novelist, screenwriter, actor, and Academy Award honoree. He was an alumnus of the École normale supérieure de Saint-Cloud and was president of La Fémis, the French state film school. Carrière was a frequent collaborator with Luis Buñuel on the screenplays of Buñuel’s late French films.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینماآرت
در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید: مرور لحظات خاطرهانگیز یک فیلم کالت

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: به مناسبت چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ساختهی ماندگار مارتین اسکورسیزی با بازی رابرت دنیرو، لحظات ماندگار این فیلم کالت را مرور خواهیم کرد.
در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید:
مرور لحظات خاطرهانگیز یک فیلم کالت + حقایقی که شاید ندانید
«گاو خشمگین» یک فیلم اقتباسیست بر اساس کتابی اتوبیوگرافیک. رابرت دنیرو اولینبار سر صحنهی «پدرخوانده ۲» کتاب را خواند. از شیوهی نگارش کتاب خوشش نیامد اما شیفتهی کاراکتر جیک لاموتا شد. همان موقع کتاب را به مارتین اسکورسیزی که سر صحنهی فیلم «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند» به کارگردانی مشغول بود نشان داد و امید داشت او کارگردانی فیلم را قبول کند. اما اسکورسیزی چندبار از ساخت این فیلم شانه خالی کرد و گفت هیچ ایدهای ندارد که با این قصه چه کند!
اما چه شد که اسکورسیزی ساخت فیلم را قبول کرد؟ مارتی بزرگ در همان سالها یک اوردز اساسی را تجربه کرد. نزدیکان اسکورسیزی تعریف میکنند از تمامی منافذ بدنش خون بیرون میزد و امیدی به زندهماندنش نبود. با این همه به کمک رابرت دنیرو، اسکورسیزی به زندگی برگشت و اعتیاد را ترک کرد. حالا داستان جیک لاموتا برای مارتی رنگوبوی شخصی گرفت. خودش میگوید: «هر بار که فیلم میسازید انگار در رینگ بوکس قرار دارید!»
اما ماجرا به همین سادگیها نبود. کمپانی سازندهی «گاو خشمگین» تمام تخممرغهایش را در سبد «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کوپولا گذاشته بود. فیلمی که در گیشه شکستی خورد و کمپانی سازنده را دچار بحران کرد. اسکورسیزی دو سال قبل در فستیوال ترابیکا تعریف میکرد ما در میانههای فیلمبرداری بودیم و نمایندگان کمپانی پیش من و دنیرو آمدند. ما با شور و حرارت از پروژه حرف میزدیم و آنها نگران بودند که چرا فیلم سیاهسفید است. در نهایت تمام حرفها آنها از ما خواستند که ادامه بدهیم. بعدن فهمیدم نمایندگان آن روز آمده بودند تا به ما بگویند این پروژه باید کنسل شود. شور و اشتیاق ما باعث شد سکوت کنند. «گاو خشمگین» اینگونه خلق شد.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
سینماآرت
یک قدم نزدیکتر به واقعیت: پشت صحنه فیلم «به سوی ستارگان» | Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: نگاهی به پشت صحنه و جلوههای ویژهی کامپیوتری در فیلم «Ad Astra / بهسوی ستارگان» به کارگردان جیم گری و بازی برد پیت
یک قدم نزدیکتر به واقعیت
پشت صحنه جلوههای ویژهی فیلم Ad Astra
به سوی ستارگان یک فیلم علمی-تخیلی ماجراجویانهست که علاوه بر ستارگان فیلم مشهور، کمپانیهای جلوههای ویژهی بزرگی هم در کار دخیل بودن. امپیسی، متد استودیوز، مستر اکس، وتا دیجیتال و اینداستریال لایت اند مجیک، چند نمونه از این کمپانیها هستن که همه با همدیگه همکاری کردن تا این سفر فضایی بیشتر علمی به نظر برسه تا تخیلی.
مستر اکس: کمپانی مستر اکس مسئولیت مهم اولین صحنهی فیلم رو بر عهده داشت؛ جایی که برد پیت، مکبراید، در مداری نزدیک زمین روی یک آنتن هشتاد هزار فوتی کار میکنه و یه جریان قوی مرموز، اون رو پرتاب میکنه. برای این نما، قسمتی از آنتن عظیم برای استفاده سر صحنه ساخته شد تا برد پیت بتونه حالت تعاملی داشته باشه. تیم جلوههای ویژه برای مواد مورد استفاده از ایستگاه فضایی بینالمللی الهام گرفتن و به این نکته دقت به خصوصی به خرج دادن که این مواد اون بالا ممکنه دچار چه تغییراتی شن و در عین حال، سعی کردن حس و حال آینده رو حفظ کنن.
امپیسی: برای تمام سکانسهای بلند شدن و فرود، کمپانی امپیسی تعداد زیادی از ویدیوهای ناسا رو بررسی کرد. تمرکز اونها روی ابرهای گرد و غبار و دود انبوه بود تا شبیهسازیشون تا حد امکان به واقعیت نزدیک باشه. یکی از بزرگترین چالشها، نورپردازی بود. روی زمین و داخل یک اتاق، نور خورشید نور مصنوعی و نور منعکسشده وجود داره، اما در فضا، فقط یک منبع نور بزرگ و مستقیم وجود داره، در حالی که ذرات هوایی وجود نداره که نور رو پراکنده کنن و تعداد کمی جسم هستن که بخوان موجب انعکاس نور بشن. تیم امپیسی باز هم باید سراغ آرشیوهای ناسا میرفت تا بتونه نورپردازی واقعبینانهای ایجاد کنه و همینطور اثر خاصی رو تشکیل بده که نزدیک نقاط روشن حالت حلقهای ایجاد میکنه.
ببینید: معرفی اختصاصی آرتتاکس از فیلم «Ad Astra / بهسوی ستارگان»
Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra
Ad astra is a science fiction adventure film that not only boasts big name movie stars but also big name VFX houses. MPC, Method Studios, Mr X, Weta Digital, Industrial Light and Magic to mention just a few, all collaborated together to make this journey through space seem more science, than fiction.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران