با ما همراه باشید

سری گرافی های ویکتور وازارلی (١٣۵٠ تا ١٣۵۵) از ۱۳ اسفندماه ۹۵ تا ۱۳ فروردین ماه ۹۶ در گالری ثالث در خیابان کریم خان، بین خیابان های ماهشهر و ایرانشهر پلاک ۱۴۸ به نمایش درآمده است.

ویکتور وازارِلی (به فرانسوی: Victor Vasarely) ‏ (۹ آوریل ۱۹۰۶ – ۱۵ مارس ۱۹۹۷) نقاش، طراح و نویسنده مجاری-فرانسوی است که او را پدر اُپ آرت (هنر دیدگانی) می‌نامند.

وازارلی مبتکر اصلی و یکی از آفرینش‌گران هنر دیدگانی است.

او از هنرمندانی است که بر امکانات کاربردی هنر انتزاعی، تاکید کرده‌اند.

زندگی و کار
ابتدا در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه بوداپست، پزشکی خواند. در سال ۱۹۲۷ درسش را ناتمام رها کرد و در آکادمی هنری بوداپست آموزش دید. از طریق مُهوی ناگ با آثار مالویچ، واسیلی کاندینسکی، گرُپیوس، لوکُربوزیه و پیت موندریان آشنا شد. سخت تحت تاثیر زیبایی‌شناسی کنستروکتیویسم و کارکردگرایی باهاوس قرار گرفت.

در سال ۱۹۳۰ به پاریس رفت و بعداً تابعیت فرانسوی گرفت. کارش را به عنوان طراح گرافیک شروع کرد. در سال ۱۹۴۴ به نقاشی رو آورد. بعد دست به جستجو و تجربه در زمینه‌های رنگ و خطای دید زد.

با از میان برداشتن مرز نقاشی و مجسمه‌سازی، مفهوم عام هنر تجسمی دوبُعدی را مطرح کرد و به این نتیجه رسید که هنرمند به مدد امکانات مواد جدید و صنعت نوین می‌تواند طرح خود را برای مصارف مختلف زندگی روزمره، باز تولید و پخش کند.

هدف وازارلی ایجاد ارتعاش در شبکیه چشم تماشاگر است. او برای این کار از شیوه‌های مختلفی استفاده می‌کرد. آثار ابتدایی او شامل طرح‌های خطی سیاه و سفید روی کاغذ، ورق شفاف پلاستیک یا شیشه بودند ولی در دهه ۱۹۶۰ شکل‌هایهندسی، مربع، دایره، مثلث، مستطیل و چندوجهی را با بهره‌گیری از اختلاف و تفاوت رنگ‌های درخشان و طبق قواعد ریاضی، طوری سازمان می‌داد که تصوری از جنبش، پیشایندگی و پس‌روندگی را به بیننده القا کنند.

وازارلی از سال ۱۹۴۷ منحصراً روی هنر کنستروکتیو هندسی کار کرد. او فرم‌های رنگین پیش ساخته‌ای را برای جفت‌کاری‌های مختلف پدید آورد تا به کمک آن‌ها بتواند هنر ارزان و قابل تکثیری را تولید کند. او در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و در دههٔ ۱۹۶۰ جوایز بین‌المللی متعددی گرفت.

وازارلی همواره تلاش می‌کرد که هنرش برای همه قابل فهم باشد؛ یعنی نیازی نبود که بیننده، معلومات قبلی یا سابقه ذهنی مشخصی داشته باشد، بلکه با دیدن آثار او به سادگی از آن‌ها لذت می‌برد. او در کنار آثاری که خلق می‌کرد، همواره افکار و نظرات‌اش را می‌نوشت و در دسترس همه قرار می‌داد. این متون در نشریات زیادی در امریکا و اروپا چاپ می‌شد.

او از سال ۱۹۶۱ بیشتر در جنوب فرانسه می‌زیست و دو موزه در پُروانس به نام او نام‌گذاری شده‌اند.
یک موزه در زادگاه‌اش، شهر «پِچ» مجارستان به نام وازارلی است.

موزه‌ها
موزه وازارلی، گورودو، فرانسه (۱۹۹۶-۱۹۷۰)
بنیاد وازارلی، اِکس ـ آن ـ پرُوانس، فرانسه (۱۹۷۶)
موزه وازارلی، پِچ، مجارستان (۱۹۷۶)
موزه وازارلی، بوداپست، مجارستان (۱۹۸۷)

برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تجسمی

منوچهر معتبر در گفت‌وگو با محمدرضا شاهرخی‌نژاد: چیزی پشت سرم جا گذاشته‌ام

منوچهر معتبر

منوچهر معتبر در گفت‌وگو با محمدرضا شاهرخی‌نژاد: چیزی پشت سرم جا گذاشته‌ام

مرور کارنامه‌ی شصت‌ساله‌ی منوچهر معتبر فرصتی به دست می‌دهد تا با فضا و اتمسفر فرهنگی ایران معاصر هم بیش‌تر از گذشته آشنا شویم یا در صورت آشنایی آن را دوره کنیم. معتبر که از سال ۱۳۳۹ به تهران آمده و در هنرهای زیبا درس خوانده خاطرات دست اولی از فضای آکادمیک آن دوران دارد. معتقد است هنرهای زیبای آن دوران به ریاست علی‌محمد حیدریان تحت تاثیر جنبش‌های رایج هنری در پاریس بود و طبیعت‌گرایی صرف، در دستورکار اساتید. او از مرتضی ممییز می‌گوید که سعی در خلق آثاری آوانگارد داشت و اساتید از او ایراد می‌گرفتند.

این ویدیو  با مرور کارنامه‌ی منوچهر معتبر در دوران انقلاب و پسا انقلاب به گوشه‌های دیگری از زندگی این هنرمند هم سرک می‌کشد.

 

از بخش تجسمی آرت‌تاکس بیش‌تر ببینید:

محمود بخشی در گفت‌وگو با محمدرضا شاهرخی‌نژاد: لحظه‌ی خلق به ساختار فکر نمی‌کنم | لینک تماشا

اختصاصی آرت‌تاکس با بهرام دبیری | ارزش هنر به قیمتش نیست | لینک تماشا

اختصاصی آرت‌تاکس با مهرداد افسری | فریم مهم نیست، فکر پشت فریم  مهم است |‌ لینک تماشا

ادامه مطلب

تجسمی

محمود بخشی در گفت‌وگو با محمدرضا شاهرخی‌نژاد: لحظه‌ی خلق به ساختار فکر نمی‌کنم

محمود بخشی

محمود بخشی پس از آن که در سال ۱۳۸۸ موفق به دریافت جایزه «Magic of Persia» در رویال کالج لندن شد، فرصت برگزاری نمایشگاه در یکی از معتبرترین گالری‌های دنیا یعنی گالری ساتچی این شهر را به‌دست آورد و از آن پس به یکی از چهره‌های مهم هنر نسل جدید ایران در سطح بین‌المللی بدل شد. این موفقیت وضعیت مارکت هنر او را نیز به شکل چشمگیری ارتقاء بخشید.

بخشی، هنرمندی است که فعالیتش را با هنر گرافیگ شروع کرد و در نهایت با سه‌بعدی کردن زبان گرافیکی‌اش در بافتار هنر مفهومی، مصرف پیام‌هایش را تغییر داد. او در هر اثر نسبت به یکی از اتفاقات و دغدعه‌های مردم سرزمینش واکنشی انتقادی نشان می‌دهد.

جلوه مهم آثار محمود بخشی مواد و مصالح پیش پا افتاده است که او آنها را از میان وسایل معمول و کاربردی زندگی روزمره شهری انتخاب می‌کند تا نشانه‌هایی از معضلات زندگی معاصر را پیش روی ما بگذارد. وی در آثارش از مفاهیمی‌ چون جنگ، ملی‌گرایی، شهادت، آزادی، هرج و مرج، بمباران و آلودگی هوا بهره می‌برد و موتیف‌ها در آنها به‌طور پیوسته تکرار می‌شوند.

شاخص‌ترین آثار بخشی از مجموعه‌های «سرزمین من»، «باغ گل سرخ» و «خرمشهر» با دستمایه‌های موضوعی از جنگ و خاطرات هنرمند، از اصالت فراوانی برخوردارند. در این اثر همچون گذشته هنرمند به سراغ ترس‌های روزگار کودکی‌اش از دوران جنگ و بمباران شهرهای ایران رفته است. این بار طرز بیانش تا حد زیادی شاعرانه و ادبی به‌نظر می‌رسد. وی در این اثر قصه شهری پس از اتمام جنگ را روایت می‌کند که با وجود ریشه‌های مستحکم، به‌کلی تخریب شده و بدنه سوراخ سوراخ شده‌اش نمادی از ایستادگی یک شهر خاموش است. به همین خاطر کار او فقط یک اثر دکوراتیو نیست و توجه به مفهومی که در ورای آن نهفته، مخاطب را مجذوب خود می‌سازد.

آثار این هنرمند در کلکسیون موزه‌ها و مجموعه‌های معتبر ایران و جهان همچون تیت‌مدرن لندن، مجموعه دلفینا ایتالیا، مجموعه د. سیبگ آرت و بنیاد دِوی آرت دهلی نگهداری می‌شود.

ادامه مطلب

تجسمی

اختصاصی آرت‌تاکس با بهرام دبیری | ارزش هنر به قیمتش نیست

بهرام دبیری

محمدرضا شاهرخی‌نژادرودررو با بهرام دبیری

محمدرضا شاهرخی‌نژاد در یکی از روزهای بهار روبه‌‌روی بهرام دبیری نشسته و با او پیرامون مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخته است. بهرام دبیری با رویکرد انتقاد‌ی‌ش درباره‌ی مفهوم هنر برای هنر و هنر برای مردم صحبت می‌کند و معتقد است امریکا با دلار و تبلیغات توانسته بر جهان حکومت کند.

در لحظاتی از این ویدیو برخی از آثار دبیری نمایش داده می‌شود؛ آثاری که تحت‌عنوان مجموعه آثار دبیری چاپ شده و شاهرخی‌نژاد در مقدمه‌ی این کتاب نوشته:‌ «آثار دبیری گواهی بر این این است که مدرنیزم به ما در کشف دوباره گنجیه نهفته در سنت‌هایمان یاری می‌رساند و نه تنها به‌زعم بعضی دیواری میان ما و گذشته نیست بلکه پلی است که بر روی دره عمیق اداهای تو خالی سنت‌گراها و رودخانه‌ی سرکش طغیان‌گر و بی‌محصول مدرنیست‌ها زده می‌شود.

این مفهوم ناب مدرنیزم است. فرم گلی می‌کشد همان‌قدر برایش مهم است که فرم گل خشخاشی که روی گلیم زیر پایش بافته‌شده است.

وقتی باد می‌آید طنین دریاها، بوی گل‌ها، صدای ناله‌ی جغدها را از آن‌سوی کوه‌ها و از گذشته‌ای دور با خود می‌آورد. هنرمند باید مانند باد باشد پس بگذار باد بگذرد.»

 

 

بیش‌تر ببینید:

گفت‌وگوی رضا شاهرخی‌نژاد با مهرداد افسری | لینک تماشا

گفت‌وگو و گزارش رضا شاهرخی‌نژاد از نمایشگاه ورلدپرس فوتو | لینک تماشا

ادامه مطلب

محبوب‌ترین‌ها