سالهاست که بن استیلر را به خاطر بازی در آثار کمدی و فانتزی میشناسیم. او در فیلمهایی چون زولندر، شب در موزه، خانوادهی اشرافی تننبام حضور داشت و در انیمیشن خاطرهانگیز ماداگاسکار صداپیشگی کرده است. اکنون او مینیسریالی به نام فرار از دانمورا با بازی بنسیتو دلتورو، پاتریشا آرکت، پل دِینو و… را در ژانر تریلر ساخته است.
در کنار دیدن نسخهی تصویری این گفتوگو، میتوانید نسخهی مکتوب این مصاحبه را مطالعه کنید:
سریال توی زندان فیلمبرداری شده بود؟ زندان واقعی که داستان در اون میگذره؟
بن استیلر: صحنههاون رو تو مرکز اصلاح کلینتون فیلمبرداری کردیم. حیاط شمالی اونجا بسیار بزرگه؛ مثل یه آمفیتئاتر رومی که کنار کوه بنا شده. بعدش فیلمبرداری خارج از زندان بود و در نهایت رفتیم به پیتزبورگ و اونجا فیلمبرداری کردیم
محیط برای بازیگرها وقتی میزان کار این قدر زیاد، فیلمبرداری سریال طولانییه و کلی صحنه داره. از کجا میشه شروع کرد؟
بن استیلر: باید صحنه به صحنه همهچیز رو تشریح کنی و فشار رو کم کنی. مثلن اگر قراره این داستان طولانی رو به تصویر بکشیم کم کم جلو میریم. وقتی برای شش قسمت همه چیز رو در یک لوکیشن فیلم میگیری فیلمبرداری برای تیم تولید گیجکنندهست و حتا برای بازیگرا هم سختتره چون باید خودشون رو در مرکز داستان قرار بدن.
بنابراین جزء به جزء کردنش کار مفیدییه و خلق محیطی که برای همه امن باشه تا ریسک کنن و با هم سر از کار دربیارن. فکر کنم تو کار همهتون در مورد جایی که میخواین بهش برسین ایدهی مشترکی دارین. تو کار با بازیگرای بزرگ، متوجه شدم قابلیتهای زیادی دارن؛ خیلی زیاد. ایدههایی دارن که بهشون اجازه میدم اجرا کنن و ببینم غریزهشون چه نتیجهای میده. حضور تو لوکیشن واقعی خیلی به این موضوع کمک میکنه.
در کنار گفتوگو با عوامل سریال فرار از دانمورا ببینید:
بخش اول گفتوگو با بازیگران فیلم خرخون در استودیو هالیوودریپورتر
همهی این پروژها جاهطلبانهن. در مورد بزرگترین درگیری که برای رسیدن به هدفت داشتی بگو
بن استیلر: فکر کنم برای پروژهی ما، به خاطر بودجه احتمالیش فیلمبرداری تو زندان واقعی بود. همیشه رفتن به لوکیشنهای واقعی سخته و برای ما، دسترسی به این زندان همچین لوکیشن منحصر به فردی خیلی مهم بود. جایی که بازسازیش عملن غیرممکنه و این، بخشی از داستان بود چون اینها از زندان فرار کردن و تو کوهها قایم شدن.
شش هفته تا فیلمبرداری فاصله داشتیم ولی هنوز لوکیشن فیلمبرداری قطعی نشده بود بنابراین فیلمبرداری در خود زندان یک برد بزرگ بود. البته همیشه مشکلات و بحثهای بودجه هست اما دسترسی به اون جا بعد همکاریشون با ما کار رو آسون کرد. حتا اجازه دادن داخل زندان هم بریم. کارکنان زندان مشاور تکنیکی بودن و این برای من بسیار ارزشمند بود
چیز جدیدی در مورد محیط زندان یاد گرفتی که برات جالب توجه بود؟
بن استیلر: فهمیدیم که چه قدر شرایط و تجربهی واقعیش بده. سنگینی فضا برای من بزرگترین نکته بود. بعضی اوقات تا وقتی انجامش ندادی فضای چیزی که داری میسازی مشخص نمیشه. نمیدونستم قرار چه خبر باشه ولی وقتی رفتم به زندان واقعی، وقتی تو راهروها راه میری یه فضای سنگینی هست که با خودت فکر میکنی این داستان به هیچ وجه نمیتونه خندهدار باشه.
میتونیم طنز آیرونی داشته باشیم بعضی اوقات اما این داستان برای من خندهدار نیست و متوجه میشم برای چی میخواین از اینجا فرار کنی
آوا، میدونم استورم رید رو برای چند پروژه استخدام کردی. چه چیزی در مورد این دست بازیگراست که جذبت میکنه؟
آوا دوورنی: به جایی میرسی که با یه حرکت سر میتونی منظورت رو بفهمونی و میدونن منظورت چییه. همچین چیزی باعث راحتی شما میشه و میذاره روی موضوعات زیادی تمرکز کنین به جای این که همه چیز رو مدیریت کنین. اگر بازیگران رو نمیشناسین، این پروسه یه مقدار زمان میبره.
در کنار گفتوگو با عوامل سریال فرار از دانمورا ببینید:
دستمزد ستارههای هالیوود چهقدر است | چند میگیری بازی کنی؟
بن استیلر: ما قسمتی داشتیم که سکانس پلان بود و هفتمین یا هشتمین روز فیلمبرداری بود. تو این صحنهی طولانی دو شخصیت اصلی فرار کردن و از دریچه فاضلاب بیرون میآن. کل این صحنه باید سکانس پلان میبود. یادمه بنیسیو بهم گفت قراره جای کات قرار بدی؟
گفتم فکر نکنم همچین کاری کنم و میگه که به نظرم خوبه اگر جای کات بذاری. من هم گفتم فکر میکنم این اپیزود قراره کلن سکانس پلان باشه. به عنوان یه بازیگر این احساس رو درک میکنم چون یادمه، سر یه صحنه تو خانوادهی اشرافی تننباوم، وس اندرسون داشت سکانس پلان میگرفت و انتهای این سکانس یک اتفاق بسیار احساسی رخ میداد و دائمن ازش میپرسیدم که قراره جای کات بذاری، نه؟ بهمون اطمینان میداد که آره، حله ولی همچین کاری نکرد.
به هر صورت چند برداشت داشتیم و بنیسیو راضی بود. همیشه میخوام همه از کارشون راضی باشن ولی باید بهشون بگی که قراره همچین کاری انجام بدیم چون همچین تصمیماتی باید بگیری.
آدام مککی: ولی جای کات گذاشتی، نه؟!