ترجمه اختصاصی از آرتتاکس: نقد فیلم بکورا از نگاه پیتر بردشاو، منتقد گاردین و پیتر دوبروژ، منتقد ورایتی
نقد پیتر دوبروژ، منتقد ورایتی:
بکورا از آن دسته فیلمهای کمیابیست که اگر احمقانهتر بود، یا خودش را کمتر جدی میگرفت، جذابتر میشد. داستان این فیلم، درگیری میان ساکنان یک روستای دورافتاده در برزیل و گروه توریستی آمریکایی به سرکردگی اودو کییر است که ساکنان روستا را برای تفریح شکار میکنند. این خارجیهای سفیدپوست خود را برتر میدانند اما روستاییها بیشتر از آن چه که فکرش را میکردند مقاومت میکنند.
سناریوی تهیه شده توسط دو کارگردان برزیلی، کلبر مندونسا فیلیو و خولیانو دورنالس، جذاب است. فیلم بکورا از دید بصری خیرهکننده اما ناهمگون است. پلانهای فیلم یادآور آثار کارگردانهایی چون جان کارپنتر و سرجیو لئونه است اما بکورا قواعد ژانری کلاسیک را کمی بهم میزند تا مخاطبش را وادار به جست و جوی مفاهیم زیرین داستان بکند.
بکورا نوید لحظات خشن و پربرخورد میدهد، اما دو کارگردان برزیلی نتوانستهاند به آن شکل طبیعی که تارانتینو استادش است، مخاطب را میخکوب کنند
فیلم پر از لحظات شوکهکننده و بهیادماندنی است ولی با وجود تمام تواناییهای مندونسا، او نتوانسته حس تعلیق را به فیلمش تزریق کند. بکورا نوید لحظات خشن و پربرخورد میدهد، اما دو کارگردان برزیلی نتوانستهاند به آن شکل طبیعی که تارانتینو استادش است، مخاطب را میخکوب کنند. بکورا میخواهد استروتایپهای سینمای برزیل را به چالش بکشد هر چند که برخی مفاهیمش برای یک مخاطب خارجی قابل فهم و درک نباشد.
نقد پیتر بردشاو، منتقد گاردین:
کلبر مندونسا فیلیو و همکار همیشگیاش خولیانو دورنالس مضامین آرامتر و انسانیتر آثار قبلیشان را کنار گذاشته و سراغ بکورا که فیلمی خشن و عجیب و غریب است، رفتهاند. بکورا به نظر هذیانیست که از ذهن آلخاندرو خودوروسکی بیرون آمده؛ وسترنی با تم انتقام که گاهی یادآور «برای یک مشت دلار» سرجیو لئونه است.
روایت بکورا در آیندهای نه چندان دور در شهری تخیلی با همین نام پیگیری میشود. اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است. شهر به کل از گوگل مپ و تمام وسایل مسیریاب دیجیتالی پاک شده و جالبتر این که هیچ سیگنال تلفنی در شهر دریافت نمیشود. کمکم میفهمیم گروه توریستی خارجی در کلبهای نزدیک شهر ساکن شدهاند و زیر نظر پیرمرد آلمانی با نام مایکل ،با بازی اودو کییر، برای تفریح دست به کشتار ساکنان بکورا میزنند. قضیه با ورود عناصر علمی تخیلی در قالب یک پهباد که شبیه بشقاب پرنده است، عجیبتر میشود.
بکورا به شکل مستندهای مردمشناسی شروع میشود، در ادامه به حکایتی تلخ میگراید و در نهایت به یک حمام خون تمام عیار تبدیل میشود
شاید فیلیو به این هدف پهباد را وارد کرده که نشان دهد این دیگر تخیلی و یا نماد نیست بلکه آیندهای است در انتظار ماست. شاید هم ما را به برخاستن علیه ظلم و ستم دعوت میکند؛ کسانی که میخواهند از منابع موجود سوءاستفاده یا صرفن به مقدار غیرقابلکنترلی آشوب به پا کنند. بکورا فیلم عجیبی است. به شکل مستندهای مردمشناسی شروع میشود، در ادامه به حکایتی تلخ میگراید و در نهایت به یک حمام خون تمام عیار تبدیل میشود.