زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: به بهانهی انتشار مستند «باب دیلن ۱۹۷۶: رولینگ تاندر ریویو»، مارتین اسکورسیزی در مورد باب دیلن صحبت میکند.
جاز در یک روز تابستانی
مارتین اسکورسیزی: «موضوع خیلی حساس و شخصییه. چهطوری دربارهی چیزی مربوط به چهل سال قبل باید حرف زد؟ موسیقی بخش مهمی از زندگی خلاقانه و زندگی شخصی منه. از موسیقی آگاهی داشتم و هر موقع میتونستم کنسرت میرفتم. فکر میکنم دیلن رو فقط یکی دو بار در کنسرت دیدم. همین. در همهی این سالها، تمرکز من روی سینما بود؛ سینما و موسیقی، سینما و ادبیات…
یه فیلمی بود که ذهنم رو به خودش مشغول کرد، فکر میکنم سال ۵۹ ساخته شده. به اسم: «جاز در یک روز تابستانی». هم سبک راکاندرول بود هم دووپ، ولی در کل به شکل پاپ دراومده بود. طوری ثبت شده بود که فکر نمیکنم تا حالا چیزی به پاش رسیده باشه. گام با توجه به خواننده تنظیم میشد، چون همهی زیبایی و جادو و المانی از موسیقی که شرایط رو تعریف میکنه از سمت اجراکننده دریافت میشه.»
در کنار گفتوگوی مارتین اسکورسیزی دربارهی باب دیلن ببینید:
تأثیر ردیوهد در سینما | و موسیقی پا را از ژانرها فراتر میگذارد …
آخرین والس: عامل کشش من به سمت موسیقی
مارتین اسکورسیزی: «چیزی که من رو به سمت دنیای موسیقی کشوند «آخرین والس» بود. به نظرم میرسه که بعد از اجراهای خاص یک سری از آهنگها، هرچهقدر کنسرت جلوتر میره و گرمتر میشن، مثل این میمونه که در حال مبارزه برای جایزه باشی و همه به مرحلهی بعد رفته باشن. دوباره برمیگردن سر مبارزه و اوج میگیرن. باید این رو ثبت کرد. خوبه که ماهیت هنرشون رو ثبت کنیم. مثل یه تجربهی معنوی هیجانانگیزه که داری از سر میگذرونی.
یکی از مستنداتی که تونستیم ازش برای رولینگتاندر استفاده کنیم، توسط فیلمبردار و کارگردانهای معرکه گرفته شده؛ دیوید مایرز، هوارد آک و چند نفر دیگه. من در مورد تور رولینگتاندر چیز زیادی نمیدونستم، ولی حس میکردم که عکسالعملها نسبت بهش منفی بوده که درکش نمیکردم. مردم همیشه از کارهای باب دیلن گله میکردن. همیشه! از هر کاری که بگین! مستنداتی که دیدم از سر صحنه گرفته شده بود. صحنه به نظرم بهیادموندنی بود. اما داستانش چییه؟ چی داریم میگیم؟ دربارهی چی هست؟»
هنرمندهای دورهگرد
مارتین اسکورسیزی: «دیوید فیلم رو برامون آورد. یادمه که بعدازظهر داشتیم تماشاش میکردیم و آخرهای فیلم خورشید در حال غروب بود. خیلی قشنگ بود، ولی بهش نگاه کردم و گفتم: نمیدونم، عادییه. منظورم این نیست که اگه موضوع عادی بود تغییرش بدیم، فقط برای این که تغییری ایجاد کنیم. ولی باید ببینیم واقعن دربارهی چییه. اصلن چرا باید برای من مهم باشه که کجا رفتن البته میشه اینطوری بهش نگاه کرد، ولی چیزی که باعث میشه موندگار بشه انرژی خلاقانهس.
در کنار گفتوگوی مارتین اسکورسیزی دربارهی باب دیلن ببینید:
نقش موسیقی در آثار اسکورسیزی | فرار از دنیایی که راه خلاصی از آن نیست
اون همیشه دربارهی کمدیا دلآرته حرف میزد؛ یعنی هنرمندهای دورهگرد. وقتی از هر سمت شکست بخوری همین میشه. طرف بلند میشه، یه داستان میگه و میخونه. حول اون یه اسطورهشناسی شکل میگیره و باید با آغوش باز پذیرای اون باشیم. این یه افسانه نیست، یه جور اسطورهس. قراره چیزی رو دربارهی ما انسانها بررسی کنه که فراتر از زمانه.
یه نما از یک زن جوون بعد از کنسرت هست که داره گریه میکنه. اینکه چیزی اینقدر یه نفر رو تحت تاثیر قرار بده، اون دوره واقعن وجود داشت. چیزی نیست که ازش ساده رد بشیم، اینکه چیزی رومون تاثیر بذاره و باعث شه فکر کنیم و حتا قبل از فکر کردن، حس کنیم. این چیزییه که باید ثبت و ازش محافظت شه. باید برای مخاطبین یادآوری بشه که چنین امکانی هم وجود داره.
بعضیها میگن کارگردانها جادو خلق میکنن. نه، بیشتر از اونه. من موقع فیلمبرداری به خلق جادو فکر نمیکنم. به نظر من این طبیعت فیلمه. در این تور چیزی وجود داره که باعث میشه سرگرمکننده باشه. داره ذهن بینندهها رو باز میکنه تا منتظر چیزهای عادی و معمول نباشن. نباید قابل پیشبینی بود.»