زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: پشت صحنه فیلم ۱۹۱۷ را با حضور سم مندس، کارگردان، راجر دیکنز، فیلمبردار، و بازیگران این فیلم با کیفیت دلخواه ببینید.
در کنار تماشای پشت صحنه فیلم ۱۹۱۷ از تریلر این فیلم دیدن کنید
سم مندس:
جنگ جهانی اول با اسب و ارابه شروع میشه و با تانک تموم میشه. میشه ادعا کرد لحظهاییه که جنگ مدرن آغاز میشه از همون اول فکر میکردم که این فیلم از دید زمانی واقعی باشه. قدم گذاشتن در این سفر و نفس کشیدن با این مردان بخش اساسی فیلم بود و بهترین راه برای بازگویی این قصه، برداشت سکانس پلانه. همیشه یه راه در رو تو فیلمها داری که شاید بتونیم با تدوین این قسمت رو اصلاح کنیم یا یه صحنه رو حذف کنیم. تو این فیلم همچین کاری ممکن نیست. حرکت و مکانیزم دوربین باید با اکشن بازیگرها هماهنگ باشه. کسب این دستآورد زیبا و هیجانانگیزه.
بعضی اوقات یکی از اپراتورهای دوربین، جلو میبرتش که به یه سیم وصله و سیم دوربین رو بالای زمین حرکت میده و بعد که از سیم جدا میشه. اپراتور باهاش میدوه و بعد سوار یه جیپ کوچک میشه که چهارصد یارد دیگه جلو میبرتش. بعد پیاده میشه و گوشه دیوار میچرخه. این فیلم در یک سری لوکیشن داخلی اتفاق نمیافته. مجموعهی بیپایانی از لوکیشنهای خارجییه. هیچ لوکیشنی تکرار نمیشه. بنابراین دائمن بین مناظر مختلف در حال حرکتین. برای من، درگیرکننده بودن فیلم خیلی مهمه و پشت این موضوع، روشی هست که برای فیلمبرداری انتخاب کردیم. میخواستم مردم متوجه بشن شرایط برای این سربازان چهقدر سخت بوده و طبیعتش پشت همهی اینهاست.
راجر دیکینز:
از لحظهی اول با سم در مورد این که فیلم سکانس پلان باشه صحبت کردم، میدونستم قراره بیننده رو کاملن در اون فضا قرار بده. با توجه به تعداد لوکیشنهای خارجی کارمون خیلی به نور و آب و هوا بستگی داره و متوجه میشیم مثلن در شروع نمیتونی نور بدی. چون وقتی تو سنگر میدوی و بعد یه دور ۳۶۰ درجه میزنی، نمیشه جایی نور گذاشت. چون براساس رخدادهای داستان جلو میرفتیم، باید تو هوای ابری فیلم میگرفتیم تا دچار پارادوکس در فیلم نشیم. بعضی صبحها خورشید بیرون بود و نمیتونستیم فیلمبرداری کنیم در نتیجه تمرین میکرد. تا وقتی روی پردهی سینما فیلم رو نبینین، متوجه نمیشین چهقدر میتونین در اون فضا غرق شین و چهطور این تکنیک شما رو داخل اون دنیا پرت میکنه.
در کنار تماشای پشت صحنه فیلم ۱۹۱۷ ببینید:
ورکشاپ ۱۲ | راجر دیکینز از سختی هماهنگی فیلمبرداری و پست پروداکشن میگوید
پیپا هریس:
ساخته شده تا احساس کنین با این شخصیت ها در سنگر حضور دارین و دوربین هیچوقت از دو شخصیت دور نمیشه. وقتی همهچیز روشن بود همه بالا رو نگاه میکردن تا ببینن چهقدر طول میکشه خورشید پشت ابرها بره. همه میگفتن یالا، برین، برین.
جورج مککی:
فیلم به خودی خود بخشی از زمانه. تو یه صحنه وقتی خورشید پشت ابرهاست، پنج دقیقه فرصت داری. هر برداشت مثل یک تئاتر میمونه. وقتی شروع میشه، توقف ممکن نیست. اگر اتفاق بدی بیفته، فقط باید ادامه بدی
دین چالز چپمن:
این دو مرد جوان برای مأموریتی فرستاده میشن تا پیامی بدن و از حملهی دشمن جلوگیری کنن.
کریستی ویلسون کایرنز:
بنابراین وارد منطقهی جنگی دشمن شدن و وقت کمی دارن تا پیامی برسونن که جون ۱۶۰۰ نفر رو نجات بده.