با ما همراه باشید

نقد فیلم‌ اوقات بد در هتل ال رویال ، ساخته‌ی درو گادرد با بازی جف بریجز، کریس همسورث و داکوتا جانسون در استودیو آرت‌تاکس با علی مسعودی‌نیا

اوقات بد در هتل ال‌رویال: کلاژ نئونوآر

فیلم Bad Times at the El Royale یا «اوقات بد در هتل ال‌رویال»، ساخته‌ی اخیر درو گادرد، بیش از هرچیز کلاژ نئونوآر به‌نظر می‌رسد. کلاژ بدان منظور به‌کار می‌رود که مجموعه‌ای از داستان‌ها در کنار یک‌دیگر قرار گرفته و از شیوه‌های متأخر نوآر استفاده کرده تا داستانش را پیش ببرد. مقداری نیز بخش اگزوتیک در آن وجود دارد. یعنی در هتلی که این اتفاقات در آن رخ می‌دهد، نیمی از آن در ایالت نوادا قرار دارد و نیم دیگرش در کالیفرنیا. طبق قوانین فدرال، این دو نقطه با یک‌دیگر قانون متفاوتی دارند و از این منظر هتل جذاب است.

در کنار نقد فیلم‌ اوقات بد در هتل ال رویال ببینید:

نقد فیلم‌ هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟ | اتوبیوگرافی یک سارق

تحت تأثیر تارانتینو و کوئن‌ها

تعدادی مسافر عجیب و غریب وارد هتل ال‌رویال می‌شوند: یک کشیش، یک زن سیاه‌پوست، مردی تاجر و جنتلمن و یک زن با شکل‌وشمایل هیپی‌‌های دهه هفتاد آمریکا اما به شکل کنایه‌آمیزی داستان فیلم در سال ۱۹۶۹ اتفاق می‌افتد! کارگردان به همین‌صورت سر شوخی را با بیننده باز می‌کند و نشان می‌دهد که اثری در مایه‌های طنز سیاه است. مشخصن سازنده‌ی فیلم در شیوه‌ی روایت و شخصیت پردازی، پیش‌برد داستان و ویژگی‌های بصری تحت تأثیر فیلم‌سازانی چون کوئنتین تارانتینو و برادران کوئن است.

کاراکترهای قلابی

یکی از مهم‌ترین نقش‌های فیلم را جف بریجز بازی می‌کند که بازی به‌شدت فوق‌العاده‌ای دارد. این آدم‌ها در هتلی جمع شده‌اند و خود را افرادی افرادی معرفی می‌کنند که با جلو رفتن فیلم متوجه دروغ‌شان می‌شویم. به‌طور مثال جف بریجز خود را کشیش معرفی می‌کند یا زن سیاه‌پوست می‌گوید که برای تعطیلات آمده ولی کم‌کم متوجه می‌شویم که این‌طور نیست. متصدی پذیرش هتل نیز پسری معصوم و بی‌آزار جلوه می‌کند که در ادامه‌ی داستان می‌فهمیم پیشینه‌ی او و این هتل عجیب و غریب است. این شخصیت‌ها به قصد متفاوتی به این هتل می‌آیند اما به‌دلیل سلسله اتفاقاتی که رخ می‌دهد، سرنوشتشان با هم گره می‌خورد و وضعیت برایشان بسیار تراژیک و غیرقایل کنترل می‌شود.

در کنار نقد فیلم‌ اوقات بد در هتل ال رویال ببینید:

نقد فیلم‌ نعنای تند | فیلمی معمولی با بازی‌های معمولی‌تر

فیلمی بانمک اما دست دوم

فیلم اثری بانمک است اما چون در این حیطه به‌قدری آثار خوب ساخته شده است، انتظار دیدن اثری اورژینال داریم. این نکته، تنها نقطه‌ضعف فیلم محسوب می‌شود و هیچ‌چیز اورژینالی ندارد. انگار تمام پی‌رفت‌های داستانی، موقعیت‌های تصویری و شخصیت‌پردازی‌های آن را پیش‌تر جایی دیده‌ایم. هرچه به پایان فیلم می‌رسیم، این نکته نیز منفی‎تر جلوه می‌کند. در پایان نیز همان چیزی که انتظار داریم، رخ می‌دهد. مدل فیلم «سگ‌های انباری» تارانتینو، تمام کاراکترها یک‌جا جمع می‌شوند و باید تکلیف کار را یک‌سره کنند.

ولی بن‌مایه‌ی داستان فیلم بسیار جذاب است: آن‌جایی که داستان شروع می‌شود، شیوه‌ی پیوند خوردن شخصیت‌ها به یک‌دیگر جالب است و آدم‌ها درحالی‌که حس می‌کنند در اتاق‌شان هستند، متصدی پذیرش هتل می‌تواند آن‌ها را از پشت شیشه ببیند که این ایده برای آغاز فیلم بسیار جذاب است. فیلم قابل‌تحمل و سرگرم‌کننده‌ای‌ست و دو صحنه‌ی خوب هم دارد. اما هرچه به پایان نزدیک‌تر می‌شویم، سرمایه‌ی داستانی و کارگردانی فیلم رو به افول می‌رود و به‌همین دلیل نیمه‌ی ابتدایی بسیار جذاب‌تر است.

در کنار نقد فیلم‌ اوقات بد در هتل ال رویال ببینید:

نقد فیلم‌ اگر خیابان بیل می‌توانست سخن بگوید | سفید بد، سیاه خوب!

مهجور ولی جالب

«اوقات بد در هتل ال‌رویال» جزو فیلم‌های مهجور ولی جالب امسال بود. جف بریجز در این فیلم به‌قدری بازی خوبی از خود نشان می‌دهد که می‌شد آکادمی به آن عنایت و توجهی کند ولی این اتفاق نیفتاد و فیلم اصلن مطرح نشد. تنها منتقدان اشاره کرده بودند که طنز سیاه آن قابل اعتناست که من با منتقدان در این زمینه مخالفم!

برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

راهنمای فیلم

نقد فیلم طلا | فیلم‌نامه‌ی سهل و ممتنع، اجرای سهل و ممتنع

نقد فیلم طلا

اختصاصی از آرت‌تاکس: نقد فیلم طلا به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی در استودیو آرت‌تاکس با خسرو نقیبی

نقد فیلم طلا از نگاه خسرو نقیبی

سردبیر آرت تاکس درباره‌ی تازه‌ترین اثر پرویز شهبازی معتقد است؛ «طلا» بیانیه‌ای علیه سینمای اجتماعی‌نمای این سال‌هاست؛ فیلمی با فیلم‌نامه‌ی سهل و ممتنع و اجرای سهل و ممتنع.

معرفی فیلم طلا

پرویز شهبازی با «نفس عمیق» خود را به عنوان کارگردانی کاربلد معرفی کرد و از همان فیلم تا امروز دغدغه‌های متفاوتش درباره جوانان را به تصویر کشیده است. شهبازی چه در مقام کارگردان و چه در مقام فیلم‌نامه‌نویس به زندگی جوان‌هایی می‌پردازد که سرگشتگی و آشوب، دوراهی‌های نفسگیری برایشان ساخته است. «مالاریا» داستان جوان‌هایی است که تلاش می‌کنند به یک غریبه کمک کنند و «دربند» داستان زندگی دختران جوانی را به تصویر می‌کشد که در تلاشند تا خود را بشناسند.

در کنار تماشای نقد فیلم «طلا» ببینید:

نشست خبری فیلم طلا

شهبازی که امسال را پرکارتر از سال‌های پیش گذرانده، فیلمنامه‌نویس «سال دوم دانشکده من» است که بازهم داستان یک گروه از دختران دانشجوست که به سفری دانشجویی می‌روند. در «سونامی» به عنوان مشاور میلاد صدرعاملی حضور داشت و هفتمین فیلم خود با نام «طلا» را به جشنواره فیلم فجر فرستاده است.

خلاصه فیلم طلا

داستان آن درباره جوان‌هایی است که قصد راه‌اندازی یک رستوران را دارند اما پدر یکی از آنها می‌میرد و مقداری پول هم ناپدید می‌شود. هرچند تم فیلم تا اندازه‌ای آشناست اما اولین واکنش‌ها به فیلم «طلا» خبر از موفقیت فیلم برای جذب مخاطب می‌دهند.

بازیگران فیلم طلا

نگار جواهریان، هومن سیدی، طناز طباطبایی، هدی زین‌العابدین، احترام برومند و مهرداد صدیقیان بازیگران این فیلم هستند.

در کنار تماشای نقد فیلم «طلا» ببینید:

معرفی فیلم طلا

 

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

راهنمای فیلم

پیشنهاد سریال: پس از زندگی | غم از نگاه یک کمدین

نقد سریال پس از زندگی

نقد سریال پس از زندگی ، با بازی، نویسندگی و کارگردانی ریکی جرویس، در استودیو آرت‌تاکس با علی مصلح‌حیدرزاده

علی مصلح‌حیدرزاده سریال «پس از زندگی» را اثری کم‌یاب در میان ساخته‌های چند سال اخیر تلویزیون می‌داند و در نقد سریال پس از زندگی می‌گوید.

در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:

نقد فیلم‌ استن و اُلی | دوگانه‌ی عشق و نفرت

غم از نگاه یک کمدین

سریال After Life یا «پس از زندگی»، سریالی کمدی‌ست که شبکه‌ی نت‌فلیکس، تولید و پخش آن را برعهده دارد. ریکی جرویس، کمدین مشهور بریتانیایی و مجری چند دوره‌ی گلدن گلوب، بازیگر نقش اول، نویسنده و کارگردان سریال است. ژانر اصلی این سریال کمدی‌ست اما نکته‌ی قابل‌توجه آن است که به مفاهیم تلخ، سیاه و گزنده‌ای می‌پردازد که مهم‌ترین آن مرگ و فقدان است.

سریال روایت‌گر داستان یک روزنامه‌نگار در یک روزنامه‌ی محلیِ شهری کوچک در بریتانیاست، که همسرش را از دست داده و شعارش «می‌خواهم خودم را بکشم و نمی‌خواهم زنده باشم» است. او نتوانسته که با مسأله‌ی بیماری و مرگ هسرش کنار بیاید و این کش-‌مکش درونی تبدیل به مجموعه‌ای از کنش‌ها و واکنش‌ها با دیگران شده. من جمله همکارهایش در روزنامه و مردمی که در این شهر کوچک زندگی می‌کنند.

مانیفست خودکشی

این کاراکتر، بسیار شرور و دوست‌نداشتنی جلوه می‌کند، زیرا تک‌تک جملاتی که بیان می‌کند، در راستای آزار دادن دیگران است. مانیفست و عقیده‌ی او به این گونه است که هیچ‌چیزی برای من مهم نیست و هرگونه که دلم بخواهد با دیگران رفتار می‌کنم. ولی در این شش قسمت سریال که دیدن آن زمان زیادی از ما نمی‌گیرد، به تدریج با سمت دیگر تونی جانسون، با بازی ریکی جرویس، آشنا می‌شویم و متوجه می‌شویم که چه رنج عمیقی را با خود حمل می‌کند.

در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:

نقد فیلم‌ دله‌دزدها | دزدهای مسئولیت‌پذیر

همدلی با کاراکتری بددهن

هنر اصلی جرویس، به عنوان نویسنده و کارگردان، این است: او توانسته پس از گذشت دو قسمت فضایی ایجاد کند که بیننده با این کاراکتری تلخ، بددهن و حاضر جواب که هیچ خط قرمزی برای آزردن دیگران ندارد، همدلی و همدردی کند. صحنه‌های طنز سیاهی که خلق می‌کند، به ظاهر پیش پا افتاده هستند اما از دل آن‌ها دیالوگ‎ها و لحظاتی بیرون می‌آید که بسیار قابل لمس است و هر کسی که در زندگی فقدانی را تجربه کرده باشد، با آن صحنه‌ها ارتباط برقرار می‌کند. از طرفی دیگر این صحنه‌ها بسیار دراماتیک و ماهرانه نوشته شده است.

ما یک سری سکانس‌های تکراری در قسمت‌های مختلف این سریال داریم که مدام وجود دارند: رفتن او پیش روان‌شناس که از خود او آشفته‌تر به نظر می‌رسد، دیالوگ او در تحریریه‌ی روزنامه، دیالوگ او با خانمی مُسن در قبرستان و موقعیت‌هایی از این دست. این‌ها مدام در سریال تکرار می‌شود، به گونه‌ای که پس از یک یا دو قسمت، انتظار تکرار آن صحنه‌ها را داریم که از دل هر کدام‌شان یک موقعیت و مفهوم جدید بیرون می‌آید.

در کنار نقد سریال پس از زندگی ببینید:

نقد فیلم‌ اگر خیابان بیل می‌توانست سخن بگوید | سفید بد، سیاه خوب!

روان‌درمانی در ۱۲۰ دقیقه

در پس همه‌ی این موقعیت‌ها می‌خواهد نشان دهد که چه‌طور می‌توان با مرگ یک عزیز کنار آمد و کل سریال تبدیل به یک جلسه‌ی روان‌درمانی می‌شود. در قسمت ششم و پایانی فصل اول به‌طور ناگهانی همه‌چیز رو به خوبی و خوشی می‌رود و به یک پایان شیرین ختم می‌شود. وقتی این شش قسمت را پشت سر هم نگاه می‌کنیم، گویی واقعن به جلسات واقعی روان‌درمانی رفتیم و شاهد روایت واقعی یک آدم از فقدان و حس از دست دادن یک عزیز بودیم و پس از اتمام سریال، به جز قسمت پایانی که به نوعی جمع‌بندی محسوب می‌شود، یک حس تزکیه‌ی خوبی به آدم دست می‌دهد.

سریال کم‌یاب در سال‌های اخیر

گویی بیننده یک برش واقعی از زندگی یک انسان، شامل رنج‌ها، تردیدها و مشکلات درونی و بیرونی آدمی که بد نیست ولی به خاطر آسیب درونی‌اش تصمیم گرفته که بد، تهاجمی و آزاردهنده نشان دهد. این موارد بین سریال‌های کمدی چند سال اخیر، بسیار کم‌یاب است و به همین دلیل، سریال «پس از زندگی» یکی از بهترین سریال‌های جدید در بین خروجی‌های شبکه‎ی نت‌فلیکس و همه‌ی شبکه‎های تلویزیونی انگلیسی زبان ساخته شده.

ادامه مطلب

راهنمای فیلم

نقد فیلم شبی که ماه کامل شد | فیلمی که در جزئیات شکل می‌گیرد

نقد فیلم شبی که ماه کامل شد

نقد فیلم شبی که ماه کامل شد از نگاه گل‌بو فیوضی

 

از شبی که ماه کامل شد بیش‌تر ببینید:

گفت‌وگوی خسرو نقیبی با نرگس آبیار، هوتن شکیبا و پدرام شریفی در استودیو مولن‌روژ | لینک تماشا

گفت‌وگو با فیلم‌بردار و تدوین‌گر «شبی که ماه کامل شد» | لینک تماشا

معرفی فیلم | لینک تماشا

نشست خبری فیلم در کاخ رسانه‌ | لینک تماشا

فوتوکال فیلم | لینک تماشا

 

 

دیگر ویدیوهای ما از سی‌وهفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر را در صفحه‌ی اختصاصی این رویداد در آرت‌تاکس ببینید

ادامه مطلب

محبوب‌ترین‌ها