ترجمه اختصاصی از آرتتاکس: نقد فیلم Dolemite Is My Name ساختهی کریگ برو با بازی ادی مورفی از نگاه اوون گلیبرمن منتقد ورایتی
جاهطلب اما بیاستعداد
همان طور که عنوان نشان میدهد، «دولمایت اسم من است» یک موفقیت فوقالعاده است. این فیلم داستان کاملن واقعی و بیباکانهی فیلم فراتر از حد معمول و بی حد و مرز «دولمایت» (۱۹۷۵)، یکی از موفقترین فیلمهای سینمای تجاری سیاهپوستان در دههی ۷۰، و چگونگی خلق این اثر را روایت میکند. فیلم داستانش را به گرامیداشت جسارت صنعت سرگرمی آفریقایی-آمریکایی تبدیل میکند. یک تعریف برای روح، با توجه به تاریخجهی نژادپرستی این کشور، هنر خلق بیشترین چیزها از کمترین چیزهاست. غذای روح از این نکته به وجود آمد که به بردگان کمترین برشهای گوشت داده میشد. آنها این برشهای دور ریختنی را به بزرگترین غذای خانگی آمریکا تبدیل کردند. رودی ری مور، که ادی مورفی با پررویی و وراجی پایانناپذیر (و اضافه کردن کمی خوشمزگی) آن را بازی میکند، نیز با نسخهی خودش از این دورریختنیها روبهروست. او آرزو دارد که یک ستاره شود اما چیزی که از هر زاویهی دیدی کم دارد استعداد است.
در کنار نقد فیلم Dolemite Is My Name بخوانید:
نقد فیلم ژوکر از نگاه منتقد ایندیوایر
مردی که وجود نداشت!
دههی ۱۹۷۰ است و رودی کارمند یک مغازهی فروش صفحهی گرامافون در لسآنجلس در اواسط دههی پنجم زندگی است که چندین بار با صنعت سرگرمی سر و کار داشته. او چند تک آهنگ در ژانر آر اند بی در دههی ۵۰ و اوایل دههی ۶۰ ضبط کرده و در چند کمدی نیز بازی کرده. ولی او اکنون به عنوان میزبان اصلی برنامهها در یک کلوپ شبانه در لس آنجلس کار میکند که در آنجا اگر خوش شانس باشد میتواند هر شب پنج دقیقه اجرا داشته باشد و هیچ کس هیچ اهمیتی به جوکهای ضعیف او نمیدهد. او کسی است که هیچ وقت وجود نداشته، کسی که ماروین گی و رد فاکس را برای این که آن قدر خوش شانس بودند که به موفقیتهایی که لایق رودی بود رسیدند نقد می کند.
ابرقهرمانی تو خالی
رودی بر خلاف ستارگانی که بهشان حسودی میکند یک هنرمند نیست. ولی او جاهطلبی نترس است که همواره به خود فشار میآورد تا خود را با هیچ چیزی بزرگ نشان دهد (این هم به نحوی استعداد است). بعد از این که هنرپیشهای بیخانمان به مغازهی صفحه فروشی میآید و دربارهی «تاریخ آفریقایی-آمریکایی» و افسانهی دولمایت سخنرانی کرد، رودی ایدهای به ذهنش رسید. او یک شب با «خردمندان مشروب فروشیها» (یعنی ولگردها) میگردد و لحن توهینآمیز آنها را با حقهای به یک نمایش تبدیل میکند. رودی به سراغ کمد لباسش میرود و ژاکتی سبز را که انگار از پارچهی مبلی قدیمی ساخته شده پیدا میکند، کلاه گیسی که شبیه فر «جری کِرل» به سر میگذارد و به عنوان پااندازی به نام دولمایت که داستانهایی را در ریتمی غیر قابل چاپ روایت میکند به روی صحنه میرود. حال که رودی پشت یک «شخصیت» پنهان شده، اعتماد به نفس یک ابرقهرمان را به دست میآورد.
با یک ادی مورفی درخشان طرفیم
ادی مورفی نقش رودی را به عنوان یک تبلیغ کنندهی فقیر ولی باارزش کارناوالها با غروری منحصر به خودش بازی میکند. وقتی رودی روی صحنه میایستد و با فریاد تمام شعرهای خود را میخواند شما از فرط شادی دیوانهوار خواهید خندید. ولی مورفی به رودی عطشی میبخشد که فراتر از موفقیت است. او یک بازندهی میانسال است که هیچ ندارد و میخواهد که یک ستاره شود تا بتواند وجود داشته باشد. او به خاطر موانع درونی نژادپرستانهی سیستم آمریکایی فرصتهای کمی دارد ولی نحوهی موفقیت او تنها در آمریکا میتواند رخ دهد. او هیچ را میگیرد و از آن چیزی میسازد.
کارگردانی «دولمایت اسم من است» بر عهدهی کریگ برو، کارگردان بااستعداد «شتاب و طغیان» و «نالهی مار سیاه»، بوده و با این که او در این فیلم کار خارقالعادهای انجام میدهد اما مولفان حقیقی فیلم لری کارازوسکی و اسکات الکساندر، تیم فیلمنامهنویسی که ژانری را که فکر کنم آن را زندگینامههایی دربارهی افرادی که دربارهی آنها زندگینامه نخواهید ساخت بنامم خلق کردند و پس از ۲۵ سال در آن متخصص شدهاند، هستند. افرادی مانند ادوارد د. وود پسر، لری فلینت، اندی کافمن و مارگارت کین.
فیلمی کممخاطب
هر چهقدر هم «دولمایت اسم من است» خوشساخت باشد، این فیلم ،با زمانی نزدیک به دو ساعت ، بیش از حد ادامه مییابد و بر اساس تجربیات پیشین فیلمی مانند «اد وود» شک دارم که مخاطب گستردهای پیدا کند. (البته این فیلم محصول نتفلیکس است و از تعداد مخاطبینش بیخبریم) با این حال این فیلم داستانی را بازگو میکند که همزمان الهامبخش و پرسر و صداست. رودی به نحوی خندهدار مانند یک مدیر استودیوی فاسد فکر میکند (او انفجارهای بیشتر، فانتزی بیشتر و اکشن بیشتر میخواهد!). اما حتی وقتی فیلم او کامل میشود، باید برای انتشار آن نیز مبارزه کند. سرنوشت تمام حرفهی کاری او وابسته به یک نمایش سرپوشیدهی نیمهشب در ایندیاناپولیس است. بقیهی فیلم تنها تاریخی جذاب است. «دولمایت» ۱۰ میلیون دلار (معادل ۵۰ میلیون دلار امروز) درآمد کسب کرد و آن طور که اکران «دولمایت نام من است» نشان میدهد، مخاطبان به آن و با آن خندیدند. رودی ری مور در لباس پااندازیاش غریزهای برای مبالغه دارد که در عین دروغی بودنش صادقانه است. و علاقهی او به زوجهای حرفهای او را همراه با محمد علی کلی به یکی از پیشگامان رپ تبدیل کرد. اینها میراث بدی برای کسی که آشغالی تجملاتی ساخت ولی روه خود را در آن دمید نیست.
.
نویسنده: اوون گلایبرمن، منتقد ورایتی
مترجم: پویا مشهدی محمدرضا