زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: بخش دوم گفتوگوی کیانو ریوز با مجلهی ورایتی دربارهی قسمت سوم جان ویک: پارابلوم
از دست ندهید: قسمت اول گفتوگوی کیانو ریوز با ورایتی
سه تا از دندههای هالی (بری) شکست. میزان مصدومیتهای تو چهقدر بوده؟
کیانو ریوز : من خوبم!
یعنی اصلن مصدوم نشدی؟
کیانو ریوز : نه، من با همه کار میکنم و مصدوم نشدم که خیلی خوب بود.
چهطور هیکلت رو مناسب نگه میداری که مصدوم نشی؟
کیانو ریوز : عاشق این کارم و فکر میکنم عشق کمک میکنه. فقط باید استراحت و ریکاوری کافی داشته باشم و تلاش کنم سالم غذا بخورم. آب سرد و آب گرم خوبه ماساژ هم همینطور!
در مورد صحنههای دیگهی فیلم صحبت کنیم مثلن هر دفعه که به سر یه نفر شلیک میکنی. اونم نه یه دفعه، حداقل دو دفعه شلیک میکنی؟
کیانو ریوز : خواهش میکنم این یکی رو هم دیگه لو نده اما برای بعضیهاشون تحت شرایط خاصی این حرکت رو انجام میدم.
تریلر فیلم جان ویک ۳
اوکی اوکی، باشه. بعضی اوقات یه نفرو دو دفعه هدشات میکنی!
کیانو ریوز : آره، باید مطمئن بشی
مگه یه بار کافی نیست؟
کیانو ریوز : از دید تاکتیکی بستگی داره. یک سری دیدگاه تاکتیکی معتقدن یه دفعه کافی نیست
ولی از یه جای دور هم شلیک نمیکنی، لولهی تفنگ جلوشونه
کیانو ریوز : از نظر تاکتیکی این شکلی مطمئنتره. جان ویکه دیگه
تظاهر به شلیک حال میده؟
کیانو ریوز : آره، الکی شلیک کردن کار باحالییه و همین طور الکی مبارزه کردن. خب حداقل برای من این شکلییه که تو یه دنیای فانتزی سروکله میزنیم. اینکه بتونی مهارت و تواناییهای جان ویک رو داشته باشی مثل تفنگبازی بچهگونه میمونه. برای همین خوش میگذره
نکتهی مسخرهی دیگه اینه که یادمه وقتی «بیل را کش» اکران شد، همه میگفتن چه قدر خشنه ولی خشونت اینقدر اغراقآمیزه که همین واقعی نبودنش تأثیر بدی رو من نذاشت. فیلمهای جان ویک خشن هستن و بعضی اوقات برای ندیدن سر دیدن فیلم کلهم رو سمت تهیهکننده میچرخوندم ولی واقعی نیست
کیانو ریوز : اگر تحت تأثیر تکه پاره شدنها قرار نگیرین، شاید شدت خشونت کسی رو اذیت کنه
سمت چند تا شیشه تو این فیلم انداخته شدی؟
کیانو ریوز : خودم نبودم. بدلکار نقش جان ویک که اسمش جکسون اسپایدله، پولش حلالش باشه.
معیار برات خورد شدن شیشههاست؟
کیانو ریوز : نه، نمیذارن همچین کارایی انجام بدم
دوست داری انجام بدی؟
کیانو ریوز : احتمالن یه دفعه و بعدش میگم جکسون، رفیق خوبم، حرفت درست بود. چرا گذاشتی همچین کاری انجام بدم؟
به نظر که خودت بودی
کیانو ریوز : کارشون خوب بوده پس
بعد صحنهی تالار آینهها رو داریم
کیانو ریوز : خیلی هوشمندانهست
آره، جالب بود
کیانو ریوز : کارگردان فیلم، چد استالسکی دوست داره جان ویک رو خورد و خاکشیر کنه. تو قسمت دوم صحنهی افتادن از پلهها تو رم رو یادته؟ پشت سر هم میرن پایین. کار جکسون و دنی بود و کارشون درجه یکه
جان ویک چند تا جون داره؟
کیانو ریوز : امیدوارم به اندازهی کافی باشه مشخصه که زیاده
یه صحنه هست که لو نمیدمش ولی تهش میگم، معلومه زنده میمونه. همیشه هم کت و شلوار پوشیده کراواتش رو هم درنمیآره. چند تا کت و شلوار برای جان ویک سر صحنه آماده هست؟
کیانو ریوز : چند تایی هست. یه کت و شلوار کاملن تمیز جان ویک دارم، جان ویک موقع مبارزه کردن، کت و شلوار خونی، کت و شلوار جان ویکی که کتک خورده. یه رگال پر از کت و شلوارهای جان ویک، حتا دو تا.
باید خط تولید جان ویک راه بندازی
کیانو ریوز : میدونم. کار لوکا موسکا، طراح لباسه. کارش فوقالعادهست وبا همهی لباسها و رنگها شاهکار میکنه. در کنارش کوین کاوانا، طراح تولید، دن لاوسون، فیلمبردار و آدمهای زیادی کار میکنن و با استعداد زیادشون این دنیا رو خلق میکنن. من که دوست دارم تو دنیای کانتیننتال باشم. نمیخوای تو این هتلها اقامت داشته باشی؟
هتلها عالین
من که رزرو میکنم. جای قشنگییه
اوکی، در مورد بیل و تد صحبت کنیم
ها، بیل و تد. دو رفیق حواسپرت. خیلی وقت پیش بود
فکر کنم یکی از اولین بارهایی که باهات مصاحبه کردم، میگفتی فیلمنامهای در حال نوشته شدنه
کیانو ریوز : آره، فکر کنم هشت سال پیش نویسندهها برای کار رو قسمت جدید با من و الکس وینتر تماس گرفتن . بعد با هم روی چند تا نسخه فیلمنامه کار کردیم ولی وارد یه مسائل عجیب و غریب شدیم. مثل حق استفاده از قراردادهای برنامههای تلویزیونی.
فیلمبرداری رو شروع کردین؟ لوکیشن تعیین کردین؟
کیانو ریوز : نه هنوز. کارگردان خوبی داریم، دین پاراسو که همراهمونه و به نظر بحثهای حقوقی تموم شده. پول هم داریم ولی کافی نیست. پول نداریم! به هر صورت دوره فیلمبرداری رو باید بیشتر کنیم. داستان جاهطلبانهاییه. فکر کن میدونن پول بیشتر میخوایم
چند سال از فیلم از فیلم اول گذشته؟
این فکر هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد
سی سال پیش؟
کیانو ریوز : خیلی سورئاله. زندگی فوقالعادهست. زندگی میتونه خیلی خوب باشه
ولی احساس میکنی سی سال گذشته؟
کیانو ریوز : کاملن، مطمئنی پنجاه سال نیست؟ دیگه آب زیر پل هم نیست (ضربالمثلی به معنای از یاد رفتن) نمیدونم، مثل یه اقیانوس شده
فکر میکنی ممکنه به چه فیلمهای دیگهای برگردی؟
همیشه میخواستم دوباره در نقش جان کنستانتین باشم
واقعن؟
عاشق اون شخصیت و دنیا هستم. آره، بازی تو اون نقش و اون دنیا بینظیر بود
خبری از سرعت نیست؟ ممکنه همراه ساندرا بولاک فیلم سوم رو بسازین؟
نمیدونم. از سمت تهیهکنندهش باهام تماس گرفتن ولی هیچوقت جور نشد. قبلتر داشتیم در موردش صحبت میکردیم.شصت و پنج سالمون میشه.
مثل اون ونهایی میشه که سالمندان رو جابهجا میکنن.
آره، منم رانندگی میکنم. نه، آنی رانندگی میکنه چون من یادم نیست کجام
«اهمیتیم برام نداره: «کجا داریم میریم؟ دلم بستنی میخواد. تو خفه شو. حالا نوبت رانندگی کردن منه»
و با سرعت بیست مایل در ساعت داری میرونی و فکر میکنی تنده
«سرعت رو کم نکن»
پس خبری از سرعت نیست؟
نه، فکر نکنم در آیندهی نزدیک چیزی در رابطه با سرعت داشته باشیم