آرتتاکس تقدیم میکند: مولفههای سینمای برادران داردن به روایت یحیی نطنزی در استودیو آرتتاکس
تاریخ سینما شاهد برادران زیادی بوده که با یکدیگر، به صورت مشترک اقدام به فیلمسازی کردهاند. برادران کوئن برای اکثر مخاطبان سینما، اولین اسمیست که به ذهنشان میآید که با هم در سینمای آمریکا فیلمسازی را شروع کرده و آنرا ادامه میدهند. اگر بخواهیم به دنبال مثالی اینچنینی در سینمای اروپا بگردیم، میتوان به برادران تاویانی و برادران داردن اشاره کرد. اکثر آثار برادران داردن جشنوارههای اروپایی، نظیر فستیوال کن و برلین مورد توجه قرار گرفتهاند.
برادران داردن از دههی هشتاد میلادی کار خود را به عنوان فیلمساز شروع کردند. ابتدا در مقام مستندساز و بعدها فیلمسازانی که کارهای سینمایی انجام میدادند. اما این دو برادر با فیلم «رُزتا» در سال ۱۹۹۹ موفق به دریافت نخل طلای کن شدند و پس از آن به شهرت رسیدند. از این تاریخ به بعد، سینمای این دو برادر حاوی یک هویت میشود که تا حالا نیز سعی در حفط آن داشتهاند. آنها به سبکی دست یافتند و به آن بها دادهاند که از نظر بسیاری از دوستداران سینمای اروپا سبک بسیار جذابی را دنبال میکنند.
نسخهی مکتوب سینمای برادران داردن به روایت یحیی نطنزی :
جهانبینی سینمای برادران داردن
در جهانبینی سینمای برادران داردن، سینما ابزاری برای ارائهی یک مدل نگاه رئالیستی به سینما محسوب میشود. در بحثهای نظری، منتقدان ادبی و سینمایی، برادران داردن را مروّجان سینمای رئالیستی معرفی کردهاند. این اتفاق به دلیل آن است که برادران داردن از همان دورهای که به ساخت مستند مشغول بودند، بسیار به مضامین اجتماعی علاقه داشتند. سراغ بحرانها، تنشها و چالشهای اجتماعی میرفتند و سعی میکردند از چیزهایی که در اختیار دارند، مابهازای تصویری برایش بسازند. این نگاه را با خود زمانیکه وارد دنیای سینمای داستانی حرفهای نیز شدند، به همراه آوردند.
در بحثهای نظری، منتقدان ادبی و سینمایی، برادران داردن را مروّجان سینمای رئالیستی معرفی کردهاند
مهمترین مشخصهای که میتوان از سینمای برادران داردن به آن اشاره کرد این است که آنها هیچ اصراری به استفاده از تمهیدات سینمایی تأکیدکننده بر موضوع ندارند و همیشه خود را ملزم به حذف اغراق از آثار سینماییشان میکنند، چه در سبک بصری، چه در انتخاب قصه. به طور مثال میتوان به اسم فیلمهای برادران داردن اشاره کرد.
اگر با دنیای سینمایی آنها آشنایی نداشته باشیم، این اسامی تعجببرانگیز باشند. چراکه اکثرن نام شخصیتهای فیلمشان را انتخاب میکنند و عامدانه به سراغ نامهای خنثی میروند تا هیچگونه تصویر ذهنی را به مخاطب در بدو امر منتقل نکند. به جز نام فیلم «دختر گمنام»، بقیهی اسامی انتخابیشان قضاوتی را در ذهن مخاظب ایجاد نخواهند کرد. همین نکتهی عدم قضاوت به کلیت فیلمهای برادران داردن سرایت میکند.
مضمون آثار برادران داردن
برادران داردن همانطور که به آن اشاره شد، بسیار به سینمای اجتماعی علاقه دارند. بحران اقتصادی و مهاجرت از جمله دغدغههاییست که در کشورهای اروپای غربی وجود دارد. سینمای داردنها همیشه سعی کرده به این جنس از مضمونها و موضوعاتی چون نژادپرستی، نابرابریهای اجتماعی، شکاف طبقاتی موجود در جامعه و… اشاره داشته باشد. به طور مثال میتوان به فیلم «سکوت لورنا» اشاره کرد که داستان دختری را روایت میکند که در پی ازدواج با فردیست که بتواند از این طریق به یک موقعیت اجتماعی بهتر برسد. او با انسانهایی روبهرو میشود که مواجهه با آنان و تصمیمگیریهای پیشرویش دشوارند.
سینمای داردنها همیشه سعی کرده به مضمونها و موضوعاتی چون نژادپرستی، نابرابریهای اجتماعی، شکاف طبقاتی موجود در جامعه و… اشاره داشته باشد
همین ایده در سایر فیلمهایشان، من جمله آخرین اثرشان، احمد جوان، استفاده میشود. داستان فیلم درمورد مسلمان مهاجریست که دچار چالش با یک فرد اروپایی میشود. به طور خلاصه همواره برادران داردن در آثارشان نسبت به اتفاقات جامعهشان واکنش نشان دادهاند. آنها در تلاشند که ایدهها و قصههایی را کار کنند که از بطن جامعه باشد و آنچه اروپاییان در زندگیشان با آنها دست و پنجه نرم میکنند را در فیلمهایشان نمایش دهند. این موردیست که داردنها در این سالها دنبال کرده و در اکثر اوقات موفق بودهاند.
سبک بصری فیلمهای برادران داردن
داردنها برای آنکه بتوانند ایدههای مضمونی مدنظرشان را با یک ابزار سینمایی خلاقانه به نمایش بگذارند، از تمهیدات مشخصی استفاده میکنند که خیلی هم برای تغییر آنها اصراری ندارند. یکی از این تمهیدات، استفاده از دوربین رو دست است. اگر فیلمهای برادران داردن را دنبال کرده باشید، این که یک شخصیتی در حال حرکت در خیابان است و دوربین نیز پشت او، بدون هیچگونه ترکیب خاصی یا تکان شدیدی، حرکت کند از سبکهای معمول برادران داردن محسوب میشود. خیلی در آثارشان از کلوزآپ استفاده نمیکنند. اکثر اوقات شاهد لانگ شات یا مدیوم شات هستیم و دوربین به عنوان یک ناظر بیرونی به حوادث و اتفاقات جاری در فیلم نگاه میکند.
رنگ، مود، حس و حال بصری در فیلمهای برادران داردن به گونهای انتخاب میشود که داستان در فضایی چرک و دلمرده درحال رویدادن است. گاهی انتخاب لباس و پوشش بازیگران عامدانه طوری انتخاب میشوند که با اکسسوار صحنه یکدست باشند و بههیچوجه دنبال جلب توجه بیننده به نکتهی خاصی نیستند. زیرا کاراکترها از نگاه آنها عضو و بستری از جامعه است.
نکتهی دیگری که میتوان اشاره کرد، عدم استفاده از موسیقی متن در فیلمهایشان است. داردنها مگر در مواقعی که الزام داستانی وارد قصه میشود، علاقهای به استفاده از موسیقی متن ندارند. یعنی هنگامیکه کاراکتری وارد کافه یا رستورانی میشود، موسیقی پسزمینه به سکانس موردنظر اضافه میشود. اما برادران داردن به عمد تصمیم گرفتهاند که موسیقی را بهعنوان عاملی که در واقعیت جاری زندگی ممکن است اضافه شود، حذف کنند و به فرمی برسند که از لحاظ شنیداری، قرار است بیننده را به یک مدل از رئالیست اجتماعی نزدیک کند. این تصمیم باعث میشود که اثر به یک فیلم مستند نزدیک شود ولی در بافتی که یک قصه در حال تعریف است.