با ما همراه باشید

هر وقت خواستید بدانید یک فیلم به چه شکل مونتاژ شده، می‌توانید یک خودکار و کاغذ برمی‌دارید و تعداد نما‌ها را بشمارید. هر چند ممکن است از دید تکنیکی کار جذابی نباشد و حتا حوصله‌سربر به نظر بیاید. اما شمارش تعداد برش‌ها شما را مجبور می‌کند از نگاه دیگری به فیلم نگاه کنید و به اندازه‌ی کافی از بخش خیالی فاصله بگیرید تا ساختار کلی فیلم مقابل چشم‌تان ظاهر شود. برای مثال نگاهی کنیم به فیلم خون به پا خواهد شد ساخته‌ی پاول توماس اندرسون:

پیش‌گیری از کش‌دار شدن صحنه‌ها با در هم تنیدن نماها

در نمای سوم، متوجه یک تکنیک دوربین می‌شویم که به شکل مکرر در فیلم تکرار می‌شود: تأکید بسیار روی قرار دادن چندین فریم در یک پلان. اندرسون و فیلم‌بردارش رابرت الس مشخصن علاقه به ساخت فیلمی با برداشت‌های بلند داشتند. برای همین جریان صحنه را با در هم تنیدن چندین نما به یک پلان کلی به حرکت درمی‌آورند. بدین ترتیب صحنه‌ها کش‌دار و خسته‌کننده نمی‌شوند.

چنین تصمیمی برای فیلمی که زمان دو ساعت و نیمه دارد، بسیار مؤثر است. در واقع در پایان چهارده دقیقه و نیم مقدمه‌ی بدون دیالوگ از مدت زمان پلان‌ها و تعداد کم‌شان شوکه‌آور است. تعداد دقیق پلان‌ها ۷۳ است. اگر آن چهارده دقیقه و نصف را تقسیم بر ۷۳ کنیم، هر نما تقریبن دوازده ثانیه طول می‌کشد. این زمان متوسط نماها نسبت به استانداردهای معمول سینمای کنونی بسیار بلندتر است و اندرسون این روند را در باقی فیلم نیز ادامه دهد.

نماهای کم‌تر، ارزش بصری بیش‌تر

برای مثال، یکی از اتفاقاتی که برای شما موقع دیدن خون به پا خواهد شد رخ می‌دهد، توجه به این است که با کم‌تر شدن تعداد نماها، ارزش بصری هر کدام بیش‌تر می‌شود. تأثیرگذاری یک برش وقتی شگفت‌انگیزتر می‌شود که بی‌وقفه و پشت سر هم استفاده نشده باشد. منظور این نیست که فیلم‌های با برش زیاد بهتر یا بدترند. ولی فیلمی مانند خون به پا خواهد شد قدرت زیادی به یک ابزار عام سینمایی می‌دهد.

همان‌طور که تیکنور می‌گوید، برش‌های کم‌، تعداد تضاد هر کدام را بیش‌تر می‌کند. اندرسون و تیکنور در دنیل پلین‌ویو هم این تضاد را برای معنی ایجاد می‌کنند. بسیاری از مواقع کاملن عینی‌ست. برای مثال برش میان نماهای تاریک و روشن و لحظات ساکت و پر سروصدا.

برداشت‌های طولانی‌تر، برش‌های مؤثرتر

گاهی تضاد موجود، شخصی است. برای مثال می‌خواهید نشان دهید دو شخصیت، دو روی یک سکه هستند؛ دشمنان تشنه به خونی که ریشه‌ی مشابهی دارند. تنها به دو پلان نیاز دارید. اولی، به سمت یکی از شخصیت‌ها را که دارد چیزی زیر لب زمزمه می‌کند و غرق نور است، دنبال کرده و دیگری دور شدن از شخصیت دیگری است که غرولند می‌کند و در سایه پنهان شده.

بعد از مدتی متوجه یک اثر دومینویی نهفته در این‌ها می‌شویم. برداشت‌های طولانی‌تر، برش‌ها را مؤثرتر می‌کنند و بدین ترتیب قاب‌بندی اهمیت بیش‌تری نسبت به قبل دارد. اگر میخواهید قاب‌تان بامعنی باشد، برش‌های‌تان هم باید مفهوم داشته باشند. چون برش جایی است که بیننده معطوف به قاب‌بندی می‌شود و آن را با حافظه‌ای تازه می‌بینند.

هدایت تمرکز بینندگان به سمت بازیگران

تصویری جدید که در ادامه‌ی قبلی آمده، بعضی اوقات واقعن یک خاطره است. پس اگر می‌خواهید برش‌های‌تان بامعنی باشد باید از آن‌ها با دقت و به ندرت استفاده کنید. هر پلان باعث می‌شود انتظار بکشیم چون این برش‌ها در ذهن بیننده ثبت می‌شود و منتظریم پلان بعدی را ببینیم.

اندرسون می‌داند انتظار کشیدن موجب تمرکز می‌شود و می‌تواند این تمرکز را سمت نقش‌آفرینی بازیگرانش هدایت کند. وقتی بازیگر مستعدی مانند دنیل دی لوییس در اختیار دارید هر برداشت بیش‌تر یعنی تأکید روی هر کلمه و حتا سکوتش. حین دیدن فیلم دقت کردم یک سری صحنه‌ها مانند صحنه‌ی شام جایی هستند که با توجه به نیاز دوربین برای نشان دادن نماهای متقابل بیش‌ترین میزان تدوین روی فیلم صورت گرفته.

استفاده از کلوزآپ برای دیالوگ‌های مهم

برای مثال سکانس شام ۱۶ پلان دارد و سه دقیقه و نیم طول می‌کشد. تیکنور تا جای ممکن در نمای مستر می‌ماند تا لحظه‌ای که ایلای جمله‌ی کلیدی را به زبان می‌آورد. با برش بعد اندکی به میز نزدیک می‌شویم. دنیل هم‌چنان فکر می‌کند طرف حسابش هنوز پدر خانواده است. وقتی مشخص می‌شود ایلای معامله‌گر اصلی است باقی سکانس می‌شود از کلوزآپ روی دو بازیگر در حالی که بگو مگو می‌کنند.

هر چند مطمئن نیستم، ولی به نظر تیکنور سکوت‌های طولانی را قرار داده تا شدت بحث را به نمایش بکشد. این کار جواب می‌دهد، به هر دو سخنگو فضای کافی برای استراحت می‌دهد و بدون این که احساس طولانی‌تر شدن داشته باشیم، میزان احساسات را به شکل قابل توجهی بیش‌تر می‌کند. در فیلم بارها از کلوزآپ استفاده می‌شود هم برای لحظات ساکت، هم در کنار دیالوگ‌های مهم.

پاول توماس اندرسون: استاد در انتخاب بازیگر

اندرسون مانند برادران کوئن در انتخاب بازیگر براساس چهره استاد است و می‌خواهد در کنار شنیدن حرف‌های‌شان، چهره‌شان را نیز ببینیم‌. البته می‌خواهد بیش‌تر از همه، دنیل پلین‌ویو را ببینیم که زندگی‌اش در مجوعه‌ای کلوزآپ تلخ‌تر می‌شود. با وجود این که در تنهایی‌ که دلش پرمی‌کشد، موفقیت کسب می‌کند.

در خون به پا خواهد شد، ۶۷۸ پلان داریم. با توجه به مدت زمان دو ساعت و نیمه یعنی هر پلان متوسط ۱۳/۳ ثانیه طول می‌کشد؛ طولانی‌تر از بخش آغازین. فیلم از این نظر ثبات دارد هر ساعت یا نیم ساعت از فیلم را در نظر بگیریم، دوازده تا چهارده ثانیه به طور میانگین طول می‌کشد.

خون به پا خواهد شد: مانند قطار؛ آرام ولی مهارنشدنی

شاید همین، سرعت آرام ولی مهارنشدنی فیلم را تشکیل می‌دهد مثل دیدن قطاری که پیش می‌رود، راه‌های زیادی برای ساختارشناسی یک فیلم هست. میزان اطلاعاتی که می‌توانیم از یک پلان دریافت کنیم، شگفت‌انگیز است. برای بسیاری از ما، میزان لذت از فیلم به درک ساختارش بستگی دارد. مانند یک مهندس آن را تکه تکه می‌کنیم، می‌چرخانیم، خم می‌کنیم و بعد به شکل اول بازمی‌گردانیم یا حداقل تلاش می‌کنیم این کار را انجام دهیم. یک فیلم عالی تمام رازهایش را افشا نمی‌کند اما بعضی‌های‌شان را می‌توان کشف کرد.

برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینماآرت

کلمه از کریر، تصویر از بونوئل | گفت‌وگوی ژان کلود کریر درباره‌ی بونوئل و آثاری که خلق کردند

گفت و گوی ژان کلود کریر

برای اولین‌بار با زیرنویس فارسی اختصاصی ببینید: گفت و گوی ژان کلود کریر درباره‌‌ی مهم‌ترین آثاری که او را در تاریخ سینما جاودانه کرد

ژان کلود کریر فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر فرانسوی بود. او هم‌چنین در چندین فیلم نیز بازی کرد. او سردبیر مجله‌ی فمی بود و در سال ۱۹۸۱ عضو هیأت داوران فستیوال کن. کریر در تنها تلاشی که برای کارگردانی صورت داد، در سال ۱۹۶۹ فیلمی کوتاه ساخت که توانست با این فیلم جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران کن را از آن خود کند. او فیلم‌نامه‌نویسی را ادامه داد و در این مدت با کارگردانانی بین‌المللی هم‌چون فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژان‌لوک گدار، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما هم‌کاری کرد.
با این حال کریر طولانی‌ترین همکاری را با لوییس بونوئل داشت. در ۹ فیلم‌نامه که شش تای آن‌ها به عنوان اثری از بونوئل ساخته شد. در این گفت‌وگو که به مناسبت درگذشت کریر برای نخستین‌بار با زیرنویس فارسی اختصاصی آرت‌تاکس منتشر می‌شود، او از «رؤیاهای بونوئلی» می‌گوید؛ طریقه‌ی سال‌ها هم‌کاری مشترک با فیلم‌ساز افسانه‌ای.

در کنار گفت و گوی ژان کلود کریر ببینید:

پایان آقای نویسنده | ژان کلود کریر در ۸۹ساله‌گی درگذشت

Jean-Claude Carrière was a French novelist, screenwriter, actor, and Academy Award honoree. He was an alumnus of the École normale supérieure de Saint-Cloud and was president of La Fémis, the French state film school. Carrière was a frequent collaborator with Luis Buñuel on the screenplays of Buñuel’s late French films.

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

سینماآرت

در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید: مرور لحظات خاطره‌انگیز یک فیلم کالت

فیلم گاو خشمگین

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرت‌تاکس:‌ به مناسبت چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ساخته‌ی ماندگار مارتین اسکورسیزی با بازی رابرت دنیرو، لحظات ماندگار این فیلم کالت را مرور خواهیم کرد.

در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید:
مرور لحظات خاطره‌انگیز یک فیلم کالت + حقایقی که شاید ندانید

«گاو خشمگین» یک فیلم اقتباسی‌ست بر اساس کتابی اتوبیوگرافیک. رابرت دنیرو اولین‌بار سر صحنه‌ی «پدرخوانده ۲» کتاب را خواند. از شیوه‌ی نگارش کتاب خوشش نیامد اما شیفته‌‌ی کاراکتر جیک لاموتا شد. همان موقع کتاب را به مارتین اسکورسیزی که سر صحنه‌ی فیلم «آلیس دیگر این‌جا زندگی نمی‌کند» به کارگردانی مشغول بود نشان داد و امید داشت او کارگردانی فیلم را قبول کند. اما اسکورسیزی چندبار از ساخت این فیلم شانه‌ خالی کرد و گفت هیچ ایده‌ای ندارد که با این قصه چه کند!

اما چه شد که اسکورسیزی ساخت فیلم را قبول کرد؟ مارتی بزرگ در همان سال‌ها یک اوردز اساسی را تجربه کرد. نزدیکان اسکورسیزی تعریف می‌کنند از تمامی منافذ بدنش خون بیرون می‌زد و امیدی به زنده‌ماندنش نبود. با این همه به کمک رابرت دنیرو، اسکورسیزی به زندگی برگشت و اعتیاد را ترک کرد. حالا داستان جیک لاموتا برای مارتی رنگ‌وبوی شخصی گرفت. خودش می‌گوید: «هر بار که فیلم می‌سازید انگار در رینگ بوکس قرار دارید!»

اما ماجرا به همین سادگی‌ها نبود. کمپانی سازنده‌ی «گاو خشمگین» تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کوپولا گذاشته بود. فیلمی که در گیشه شکستی خورد و کمپانی سازنده را دچار بحران کرد. اسکورسیزی دو سال قبل در فستیوال ترابیکا تعریف می‌کرد ما در میانه‌های فیلم‌برداری بودیم و نمایندگان کمپانی پیش من و دنیرو آمدند. ما با شور و حرارت از پروژه حرف می‌زدیم و آن‌ها نگران بودند که چرا فیلم سیاه‌سفید است. در نهایت تمام حرف‌ها آن‌ها از ما خواستند که ادامه بدهیم. بعدن فهمیدم نمایندگان آن روز آمده بودند تا به ما بگویند این پروژه باید کنسل شود. شور و اشتیاق ما باعث شد سکوت کنند. «گاو خشمگین» این‌گونه خلق شد.

 

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

سینماآرت

یک قدم نزدیک‌تر به واقعیت: پشت صحنه فیلم «به سوی ستارگان» | Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra

پشت صحنه فیلم Ad Astra

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرت‌تاکس:‌ نگاهی به پشت صحنه و جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری در فیلم «Ad Astra / به‌سوی ستارگان» به کارگردان جیم گری و بازی برد پیت

یک قدم نزدیک‌تر به واقعیت
پشت صحنه جلوه‌های ویژه‌ی فیلم Ad Astra

به سوی ستارگان یک فیلم علمی-تخیلی ماجراجویانه‌ست که علاوه بر ستارگان فیلم مشهور، کمپانی‌های جلوه‌های ویژه‌ی بزرگی هم در کار دخیل بودن. ام‌پی‌سی، متد استودیوز، مستر اکس، وتا دیجیتال و اینداستریال لایت اند مجیک، چند نمونه از این کمپانی‌ها هستن که همه با هم‌دیگه همکاری کردن تا این سفر فضایی بیش‌تر علمی به نظر برسه تا تخیلی.

مستر اکس: کمپانی مستر اکس مسئولیت مهم اولین صحنه‌ی فیلم رو بر عهده داشت؛ جایی که برد پیت، مک‌براید، در مداری نزدیک زمین روی یک آنتن هشتاد هزار فوتی کار می‌کنه و یه جریان قوی مرموز، اون رو پرتاب می‌کنه. برای این نما، قسمتی از آنتن عظیم برای استفاده سر صحنه ساخته شد تا برد پیت بتونه حالت تعاملی داشته باشه. تیم جلوه‌های ویژه برای مواد مورد استفاده از ایستگاه فضایی بین‌المللی الهام گرفتن و به این نکته دقت به خصوصی به خرج دادن که این مواد اون بالا ممکنه دچار چه تغییراتی شن و در عین حال، سعی کردن حس و حال آینده رو حفظ کنن.

ام‌پی‌سی: برای تمام سکانس‌های بلند شدن و فرود، کمپانی ام‌پی‌سی تعداد زیادی از ویدیوهای ناسا رو بررسی کرد. تمرکز اون‌ها روی ابرهای گرد و غبار و دود انبوه بود تا شبیه‌سازی‌شون تا حد امکان به واقعیت نزدیک‌ باشه. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها، نورپردازی بود. روی زمین و داخل یک اتاق، نور خورشید نور مصنوعی و نور منعکس‌شده وجود داره، اما در فضا، فقط یک منبع نور بزرگ و مستقیم وجود داره، در حالی که ذرات هوایی وجود نداره که نور رو پراکنده کنن و تعداد کمی جسم هستن که بخوان موجب انعکاس نور بشن. تیم ام‌پی‌سی باز هم باید سراغ آرشیوهای ناسا می‌رفت تا بتونه نورپردازی واقع‌بینانه‌ای ایجاد کنه و همین‌طور اثر خاصی رو تشکیل بده که نزدیک نقاط روشن حالت حلقه‌ای ایجاد می‌کنه.

ببینید: معرفی اختصاصی آرت‌تاکس از فیلم «Ad Astra / به‌سوی ستارگان»

Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra

Ad astra is a science fiction adventure film that not only boasts big name movie stars but also big name VFX houses. MPC, Method Studios, Mr X, Weta Digital, Industrial Light and Magic to mention just a few, all collaborated together to make this journey through space seem more science, than fiction.

 

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

محبوب‌ترین‌ها