زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: شیا لباف در فیلم پسر عزیز ، نقش پدرش را، که به گفتهی خودش پستترین آدم زندگی اوست، بازی میکند. در میزگرد هالیوودریپورتر، به همراه تام هنکس، رابرت د نیرو، آدام سندلر و … به پای صحبتهای او مینشینیم.
در کنار تماشای میز گرد شیا لباف از تریلر فیلم پسر عزیز دیدن کنید
تا حالا شده یه پروژهی رویایی داشته باشی که ببریش برای یه کارگردان یا بازیگر دیگه و بهش بگی که باید اینو انجام بدیم؟ «هانی بوی» پروژهی توئه، خودت نوشتیش و عالی هم هست. دوست داشتی با کی همکاری کنی؟
شیا لباف: من تحت فشار بودم هر لحظه ممکن بود منفجر شم. بنابراین مثل یه پروژهی رویایی نبود مثل نجات پیدا کردن بود. انگار راه دیگهای وجود نداشت. آدمهای زیادی نبودن که باهام حرف بزنن. توی بیمارستان روانی بودم. اینجوری نبود که بگم این پروژهی رویایی منه، میخوام روش وقت بذارم. بلکه تحت فشار بودم. قبل از شروع این، هفت سال میشد که با پدرم حرف نزده بودم. برای همین خوب نمیشناختمش.
ساختن فیلم نظرت رو نسبت به پدرت عوض کرد؟
شیا لباف: آره، باعث شد توی حرفهم پیشرفت کنم و یه رابطه ایجاد کرد.
به این فکر کردی که نقش رو بازی نکنی؟ و ایدهی کارگردانی به ذهنت رسید؟
شیا لباف: به کارگردانی فکر نکردم چون کارِ من نیست ولی فکرشو نمیکردم که بتونم نقشش رو بازی کنم. میدونی موقعیتی نداشتم که مردم بگن بیا روی این یارو سرمایهگذاری کنیم و بذاریم یه فیلم واسهی خودش داشته باشه. فکر میکردم حرفهی بازیگریم تموم شده. میخواستم عضو سپاه صلح بشم. کامل کنار کشیده بودم. فرستادمش برای مل گیبسون. فکر میکردم اون قراره نقش پدرم رو بازی کنه. پدرم هم همینطور فکر میکرد. رابطهمون خوب نبود، برای همین بهش دروغ گفتم. گفتم مل گیبسون قراره نقشتو بازی کنه. اینجا رو امضا کن. پدرم عاشق مل گیبسونه. خلاصه پدرم با این تفکر امضا کرد که شجاعدل قراره نقشش رو بازی کنه.
در کنار تماشای میز گرد شیا لباف ، نقد فیلم پسر عزیز را بخوانید
گفتی که توی بیمارستان روانی بستری بودی. چیزی اونجا یاد گرفتی که به بازیگریت کمک کنه؟
شیا لباف: آره، پدرم رو درک کردم. کسی که همیشه پستترین آدم زندگیم بود و به نظرم اگه بتونی پستترین آدم زندگیت رو درک کنی و دلت رو باهاش صاف کنی. باعث میشه حس کنی سبکتر و آزادتری. فکر میکنم با عشق جلو نمیرفتم و زندگیم عوض شده. نمیدونم موافقین یا نه ولی حس میکنم اگه با سبکی و عشق جلو برین از سختیها راحتتر عبور میکنین. خیلی راحتتر میشه. عصبانی شدن و خشن برخورد کردن که کاری نداره. بقیهی چیزان که سختن از ته دل خندیدن سخته.
شیا، تا حالا حس کردی که در بازیگری یه لحظهی مرگ و زندگی وجود داره که تموم زندگیت به اون بستگی داره؟
شیا لباف: هر دفعه .هر دفعه احساس میکنی لبهی پرتگاهی.
چهطوری با اضطرابش کنار مییای؟
شیا لباف: خیلی تمرین میکنم مثل بوکس میمونه. اونا یه عالمه تمرین میکنن، با وجود اینکه ممکنه شکست بخورن زیاد تمرین کردن قاطعیت.
از بین کسایی که باهاشون کار کردی کی بیشتر از همه میترسوندت؟ و از چه کسی بیشتر از همه یاد گرفتی؟ همه از الیور میترسن، نه؟
شیا لباف: آره متفاوته. ترسناک نیست. هیچوقت توی چشمام نگاه نمیکرد. همیشه به بالای پلکم نگاه میکرد. مدلشه. شاید با من اینطورییه ولی شاید کنار هاردی بیشتر از همه میترسم. تام هاردی سر صحنه گردنکلفته. صحنه زیر دست اونه. جایگاه خودشو مشخص میکنه. وقتی اونجا باشی میفهمی. حس نمیکنی فضا مشترکه. انگار فقط متعلق به خودشه و واقعن بازیگر خوبییه. خیلی هم دوستداشتنییه، ولی سر صحنه، توی قلمرو اونی.
کی بیشتر از همه بهت یاد داده؟
شیا لباف: باب (رابرت د نیرو).
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران