زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: کوئنتین تارانتینو در مصاحبه با بیبیسی از تأثیرش بر دنیای سینما میگوید.
کوئنتین، کدوم یک از قطعههای موسیقی که معروفشون کردی، برات از همه محبوبتره؟ چون این توانایی رو داری که تو ذهنت جستوجو کنی و بگی، این همون قطعهاییه که در نظرم بود. کدوم یکی از قطعههایی که استفاده کردی. برات باعث افتخاره که به خاطرت وارد جریان فرهنگی اصلی شدن؟
واو! سؤال خیلی خوبییه. هنرمند ژاپنی، تومویاسو اوتی تم «نبرد بدون افتخار و انسانیت» رو ساخته که یه جورایی به عنوان آهنگ اصلی اورن در بیل را بکش استفاده میکنیم. زمانی که با گروه مریدانش وارد رستوران خانهی نیلوفر آبی میشه. این قطعه تو یه فیلم ژاپنی استفاده شده که آدمای کمی خارج از ژاپن دیدنش و تنها دلیلی که دیدمش این بود که بازسازی یه فیلم ژاپنی دیگه به اسم نبرد با جینگی بود که همیشه طرفدارش بودم.
عاشق بازسازی دههی اش نبودم ولی اون قطعهی موسیقی عالییه. خریدیمش و روی فیلم گذاشتیم و عملن تبدیل شد به آهنگ اصلی بیل را بکش. مردم با تیپ خیلی خفن آروم باهاش راه میرن. آنگ تو «تیم آمریکا» وقتی تیم کنار هم جمع میشن استفاده میشه یا وقتی تو شرک ۳ همهی پرنسسهای دیزنی دور هم جمع میشن و آهنگ رو وقتی دارن با سربلندی راه میرن پخش میکنه. به خودم میگم خدای من! باورم نمیشه این آهنگ به شرک و عروسکهای خیمهشببازی رسیده. اونجاست که میفهمی موفق شدی.
در کنار مصاحبه با تارانتینو ببینید:
ورکشاپ ۱۱ | نقش داستان، طراحی تولید و سینماتوگرافی در فیلم های تارانتینو
دیدن تأثیراتی که گذاشتی و در آثار جریان اصلی ظاهر میشن باید خیلی باحال باشه. یه گروه موسیقی هستن که اسمشون یولاندا بیکوله. جوک اینترنتی تراولتای گیج هست که همهجا پیدا میشه یا جنایتکارهای عاشق کارهای باحال. کلی هست. عجیبترین جایی که دیدی صبر کن ببینم، این که کار منه سر و کلهم اینجا چهطور پیدا شد؟ مشخصن سیمپسونها رو داریم.
آره، حتا فیلمی مثل «پاندای کونگفو» از هر جهت عملن پارودی بیل را بکشه. منظورم اینه که مشخصه فیلم رو دیدن و تبدیلش کردن به انیمیشن. یه پارودی تمام عیار از بیل را بکشه. حالا فرض کنین تو «پاندای کونگفو» ۵ یا سریال تلویزیونی ظاهر بشه.
و میگی سهم من چییه ولی اشکالی نداره.
بهم لطف کردن. اسم من هنوز رو زبون همهی ملته. ارزش اون خیلی بیشتره.
بریم سراغ پالپ فیکشن. میخوام بپرسم عجیب و غریبترین پیشنهادایی که مردم گفتن میدونم تو کیف سامسونت چی بود، این بود؟
راستش جواب خوبی برای این ندارم. چون متأسفانه نگفتم توی کیف سامسونت چییه تا مردم خودشون بفهمن چی بوده. ولی هیچکس نمیخواد همچین کاری بکنه! فقط میخوان نظر من رو بدونن و نظرم برای خودم هیچ اهمیتی نداره. میخوام ببینم بقیه چی میگن. کلی آدم ازم پرسیدن توی کیف سامسونت چییه ولی فکر نکنم حتا پنج نفر بهم گفته باشن توی کیف سامسونت چییه!
فیلمت رو دیدم و به خودم گفت بیصبرانه مننتظر بحث کردن در موردشم. جر و بحثهای خیلی پرسر و صدایی در مورد گرز بیل را بکش داشتم. یه بار گفتم اون قطعن یه توپ بولینگه که روش اسمارتیز ریختن. میگن نه حرفت غلطه میگم بهم اعتماد کنید. میرم تو یوتیوب پیداش میکنم. ولی میخواستم در مورد چند تا یادگاری بپرسم. کیف پول عوضی کجاست؟
تو یه جعبه تو خونهمه. یه جعبه برای یه سری از اشیاء فیلمها دارم. کیف پول هم اونجاست. تیغ آقای بلوند از سگهای انباری هم اونجاست. چندتایی جمع کردم.
در کنار مصاحبه با تارانتینو ببینید:
کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان | سینما به خون نیاز دارد
وقتی همچین گروه بازیگری دستت میآد ومیبینیشون به خودت میگی خب، این یه فیلم واقعییه. ولی مردم میپرسن. با این ذهنیت که اونها بازی میکنن فیلم رو نوشتی؟
میگم، احتمالن ولی نمیتونستم با اطمینان بگم که قراره برای فیلم بیان. این، گروه بازیگری قرنه.
آره. وقتی با مردم در موردش صحبت میکنم، میگن واقعن؟ هر سهتاشون؟
ولی در مورد برد و لئو که قبلن با هم کار کردیم، خوششناسم که به پیشنهاد جواب مثبت میدن. اگر فیلمنامهای براشون بفرستم قطعن میخوننش مگر این که هیچکدومشون قرارداد برای چند ساله برای چند تا فیلم امضا نکرده باشن. بنابراین اگر در اون لحظه کاری نداشته باشن، احتمال این که بتونی استخدامشون کنی قابل تصوره. ولی بیشتر خوششانسم که از کارم خوششون میآد. بنابراین میخوان بخوننش و در موردش صحبت کنیم.
تو مجلهی امپایر خوندم که این روزها مشغول دیدن فیلمهای دنیای سینمایی مارول هستی. واکنشت به دیدن ارجاع به ازکیل روی قبر سنگ نیک فیوری چی بود؟
فکر کنم تو فیلم «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان».
احتمالن به خودت میگی، عه دوباره منم . اصلن فکرش رو نمیکردم ولی به اینم رسیدیم.
میدونستم این ارجاع وجود داره چون سام جکسون رو تو برنامهی جیمی فالن دیدم. جیمی فالن اشاره کرد که برای طرفداران تارانتینو، یه نکتهی جالب هست. خب این نکته که با کمیکبوکهای مارول بزرگ شدم وقتی دنیای مارول سینمایی نبود. فقط کار استن لی، جک کربی و روی توماس بود. احتمالن اولین مقالهای که خوندم از استن لی بود. حالا این واقعیت که خیلی ناگهانی دنیای من تو دنیایی مثل دنیای مارول که عملن فاز خودش رو داره احساس خیلی خوبی داشت.
آره، و ته جنگ بینهایت نیک فیوری میگه «مادر به …» و گفتم نزدیک بود.
آره، دقیقن میدونم.
در کنار مصاحبه با تارانتینو ببینید:
بررسی صحنهای از روزی روزگاری در هالیوود با تارانتینو و دیکاپریو
وقتی طرفداران تو خیابون یا هر جای عمومی باهات روبهرو میشن معمولن چی میگن؟ یه طرفدار تارانتینو وقتی میبینتت بهت چی میگه؟
معمولن بهم میگن که کارم براشون ارزشمند بوده. بیست و هفت ساله دارم فیلم میسازم و گفتنش هم عجیبه. پس شاید واقعن از ته دل میگن. میتونستن تو این راه من رو همراهی کرده باشن. ممکن هم هست که ازم پیرتر باشن و تو راه خودشون من رو پیدا کرده باشن. یا وقتی به دنیا اومدن که من وجود داشتم. شاید موقع ده یا دوازده سالگی اولین فیلمم رو دیده باشن. پس تا جایی که اونا میدونن، دنیا همیشه یکی مثل تارانتینو داشته. همیشه قدرش رو میدونم خیلی تأثیرگذاره و همیشه تلاش میکنم احترام متقابل باشه.
کوئنتین، واقعن یه افتخار بود. اگر میشد تا یه ساعت هم میتونستیم صحبت کنیم.