نقد و بررسی فیلم «The Invisible Man / مرد نامرئی» به کارگردانی لی ونل و با بازی الیزابت ماس نوشتهی محمد تقوی، برگزیدهی داوران بهعنوان رتبهی سوم در مسابقه نقد آرتتاکس
نقد فیلم The Invisible Man ساختهی لی ونل | وقتی نقطهی ضعف و قوت یکی است
فیلیپ ک. دیک در مقدمهی کتاب «ابدیها» میگوید داستانهای علمیتخیلی نه برای آیندهنگری و تخیلپردازی بلکه برای بینش عمیقتر به انسان و بررسی جوانب پنهان و ناشناختهی او نوشته میشوند. بهواقع عناصر علمی تخیلی فرصتی برای خلق موقعیتهایی داستانی فراهم میکنند که نظیرشان را در دنیای واقعی نمیبینیم ولی هنگام خواندن (یا تماشا) میتوانیم احساس شخصیتها را به خوبی درک کنیم. لی ونل در فیلم پیشینش «ارتقاء» توانست با یک ایدهی داستانی بدیهی، اثری عمیق و قابلبحث در زمینههایی همچون تقابل مخلوق با خالق و ذات اعمال انسانی ما، چه خوب و چه بد، ارائه دهد. «مرد نامرئی» بازسازی یکی از هیولاهای کلاسیک یونیورسال نیز، قدم دیگری است در استفادهی ونل از حرفهای فیلیپ ک. دیک.
«مرد نامرئی» همچون «ارتقاء» ایدهی سادهای دارد: چه میشد اگر میدانستید چشمان یک ناظر پنهان همواره به شما زل میزند و از تکتک اعمالتان خبر دارد؟ حال این ناظر پنهان خود خدا باشد یا دوربینها و لوازم استراق سمعی و بصری نوینی که این روزها در هر نقطهای که بشر در آن حضور دارد، پیوسته ما را تعقیب میکنند. لحظات اول بدونشک شوکآور است. کمی بعد، انسان یا این نظارت همیشهگی را میپذیرد یا ذات آزادیجو و تسلیمناپذیرش میخواهد این ناظر را حذف کند و انزوایی را که از او سلب شده، پس بگیرد. شخصیت اصلی فیلم «مرد نامرئی» سسیلیا کاس نیز راه مبارزه را پیش میگیرد. مبارزه با شبحی که هیچگاه او را تنها نخواهد گذاشت.
کلید اصلی جذب بیننده برای چنین فیلمی، برقراری تنش و ناآرام نگه داشتن مخاطب در هر قدم است و ونل این کار را به شکل بسیار استادانهای انجام میدهد. او با استفاده از قابهای خالی، حرکات بسیار آرام و قراردادن شخصیتها خارج از مرکز دید، همواره به مخاطب القا میکند که مرد نامرئی میتواند در هر گوشهای از قاب پنهان شده باشد. او بارها با استفاده از زاویهی اول شخص، چه برای سسیلیا و چه برای مرد نامرئی، مخاطب را مستقیمن وارد فضای پرتعلیق فیلم میکند. فیلم استفادهی به جایی از سکوت و عادی نشان دادن همهچیز دارد و در همین شرایط به ظاهر آرام، ونل میتواند بهراحتی با یک شوک آنی و Jumpscare، مخاطبش را وحشتزده کند؛ ولی جز در یک سکانس، از این کار سر باز میزند.
عنصر وحشت در «مرد نامرئی»، از جنس ترسهای فیلمهای مضحکی مانند The Conjuring نیست. ترس در «مرد نامرئی» زیرپوستی به مخاطب تزریق میشود و هر پلان تبدیل میشود به یک تصویر مرموز و ناامن.
در این بین، باید اعتبار بسیاری نیز به بازی الیزابت ماس در نقش اصلی بدهیم. ماس پس از موفقیت سریال «سرگذشت ندیمه» دائمن حتا در فیلمهای بدی مانند «آشپزخانه» تواناییهای خود را به رخ میکشد و ثابت میکند موفقیت او تصادفی نیست. پیشینهی داستانی ساده ولی باورپذیر شخصیتش در همان ربع ساعت اول باعث میشود بیننده به راحتی با او خو بگیرد و پشتیبان او باشد. در فیلم تهچهرهای همواره مضطرب در صورت او میبینیم و وحشتش را حس میکنیم. چشمهای باز و وحشتزده، قدمهای نامطمئن و درنهایت سستی و عدم ثباتش در رفتارها، بسیار به فضای ملتهب فیلم یاری میرساند. گاهی نقشآفرینی او به قدری در جنون شخصیتش ریشه میدواند که کمکم احساس میکنی شاید او دچار هذیان شده و مرد نامرئی صرفن توهمی بیش نیست؛ ولی در نهایت، ارادهی مصمم او در شکستدادن معشوقهی سابقش، بر ترس چیره میشود و او را تبدیل به قهرمان میکند.
در مقابل بازی عمیق و تحسینبرانگیز ماس، اجرای دیگر هنرپیشهگان فیلم چندان بهیادماندنی نیست و البته بخشی از این موضوع به ضعف شخصیتهای فرعی بازمیگردد. بهجز سسیلیا، باقی شخصیتها تکبعدی و گاهی غیرمنطقی هستند. برای مثال خواهر سسیلیا بسیار زود باور میکند که او ایمیلی جعلی فرستاده و یک دقیقه هم به پای حرف خواهرش (هر چهقدر هم که خلاف منطق باشد) صرف نمیکند. یا برای مثل شخصیت سیدنی و پدرش جیمز که افسر پلیس است، چندان از تعریف یکخطی فراتر نمیروند، نکتهی خاصی که بتواند به شخصیتشان کمی عمق ببخشد نمیبینیم و برای همین در لحظات حساس پایانی فیلم، نمیتوانیم آنطور که باید، نگران این خانواده باشیم.
مثال دیگری برای این موضوع آدریان گریفین و برادرش تام هستند. آدریان را که در واقع همان مرد نامرئی داستان باشد، میتوان به دو صفت خلاصه کرد: بسیار باهوش و درعینحال بسیار خودخواه. همین. تمام چیزهایی که فیلم ارائه میدهد، در یک خط خلاصه، و آنتاگونیست داستان، تبدیل به موجودی تکبعدی و فراموششدنی میشود. انگار او تنها بهانهای است برای شکلگیری و جریان یافتن داستان.
این مسأله حتا برای تام حادتر است. با توجه به نحوهی گرهگشایی داستان، باید تمام حرفهایی را که از او در طول فیلم میشنویم یک دروغ بدانیم؛ و به این ترتیب، بدون هیچ مدرکی، نمیتوان بههیچوجه اندکی از شخصیت او را شناخت و در موردش نظر داد.
شاید برای همین باشد که آنچه داستان فیلم در حقیقت میخواهد به آن بپردازد، رابطهی سمی و شکنجهآور معشوقه و عاشقی که از او دست نمیکشد و به هر شکلی میخواهد او را تصاحب کند، در حد ایده میماند و نمیتواند منجر به خلق روایتی گستردهتر و قابل قیاس با «ارتقاء» شود. نکتهی تأسفبرانگیز «مرد نامرئی» همینجاست: ونل نتوانسته در داستانگویی از تمام پتانسیل ایدهی خلاقانهاش استفاده کند و همین نکته منجر میشود به خلق صحنههای اکشن بیربط در پردهی انتهایی فیلم. هرچند همانطور که اشاره کردم، ونل با سینماتوگرافی محشر و جلوههای ویژهی بسیار خوبش، حداقل حوصلهی مخاطب را سرنمیبرد و توجه او را از حفرههای داستانی و تناقضات موجود، به سمت اجرای خود میکشاند.
تمام نقاط ضعفی که اشاره شد هنگام تماشای فیلم کمرنگ هستند و ونل به لطف سادگی و درعینحال جذابیت ذاتی سبک کارگردانیاش، بیننده را ترغیب میکند که تا پایان فیلم، سسیلیا را همراهی کند. این بزرگترین نقطهی قوت و ضعف فیلم است: اثری هیجانانگیز و بیبدیل که با ایدههای سینمایی کهن، داستانی تازه و ملموس شکل میدهد اما پس از آن که پردهی پایانی آویخته شود، از خاطر نیز محو خواهد شد. با همهی اینها، لی ونل باز هم ثابت کرده که میتواند از ایدههای داستانی ساده، فیلمهای پیچیده و درگیرکننده بسازد و «مرد نامرئی» اگر چه به درجهی «ارتقاء» نمیرسد، ولی گام درستی در ادامهی مسیر این کارگردان استرالیایی است.
جدیدترین تریلر فیلم گزارش فرانسوی به کارگردانی وس اندرسون
جدیدترین تریلر فیلم گزارش فرانسوی به کارگردانی وس اندرسون
«گزارش فرانسوی» کمدی درامی به کارگردانی وس اندرسون است. داستان این فیلم حول کارکنان یک مجلهی اروپایی در یک شهر تخیلی فرانسوی میگذرد که تصمیم میگیرند یک نسخه یادمان چاپ کرده و به بزرگداشت سه واقعه مهم یک دهه گذشتهشان بپردازند.
این سه واقعه عبارتند از حبس ابد یک هنرمند، شورشهای دانشجویی و یک گروگانگیری. وس اندرسون در ساخت این فیلم از زندگی واقعی کارکنان مجله نیویورکر الهام گرفتهاست.
این فیلم پرستاره بازیگران نامداری مانند بنیسیو دلتورو، آدریان برودی، تیلدا سوینتون، لئا سیدو، فرانسس مکدورمند، تیموتی شالامه، بیل مورای، اون ویلسون و ادوارد نورتون را دور هم جمع کرده و قرار است پس از افتتاحیه در جشنوارهی فیلم کن، به شکل عمومی در تاریخ ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ اکران شود
تریلر فیلم من زلاتان هستم | درامی بیوگرافیک دربارهی زندگی زلاتان ابراهیموویچ
تریلر فیلم من زلاتان هستم منتشر شد
فیلم من زلاتان هستم در ژانر بیوگرافیک اثریست به کارگردانی ینس سیوگرن که براساس کتابی با همین نام به نوشتهی دیوید لاگرکرانتز ساخته شده و داستان زلاتان ابراهیموویچ، فوتبالیست مشهور سوئدی را در دو دورهی مختلف بیان میکند.
گرانیت روشیتی در نقش زلاتان ۱۷ ساله و دومینیک آندرسون بایراکتاتی نقش زلاتان ۱۱ ساله را دارند و در کنار این دو بازیگرانی نظیر امانوئل آیتا، دیوید اس لیندگرن و هاکان بنگستون نیز در فیلم حاضر هستند.
این اثر دهم سپتامبر اکران خواهد شد.
تریلر فیلم مرد آزاد / Free Guy | با بازی رایان رینولدز
تریلر فیلم مرد آزاد منتشر شد
زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: تریلر فیلم مرد آزاد به کارگردانی شان لوی با بازی رایان رینولدز، جو کری و جودی کورمر منتشر شد
«مرد آزاد» فیلمی است ساختهی شان لوی، کارگردان سری معروف «شبی درموزه» و توسط مت لیبرمن و زک پن نوشته شده است. این فیلم در ادامهی روال آثاری مانند «بازیکن یک آماده»، «رالف خرابکار» و «گیمر»، داستان دنیایی را در بازیهای ویدیویی به تصویر میکشد که ترکیبی از دو عنوان بسیار پرطرفدار GTA و Fortnite است.
گای، یکی از شخصیتهای غیرقابل بازی (NPC)های این دنیاست که بعد از کشتن یکی از بازیکنان، با برداشتن عینکش دنیا را از فیلتر HUD (جزئیات مختلفی که در بازیها روی صفحه میآیند مانند مقدار سلامتی، استقامت و گلوله) میبیند و تصمیم میگیرد به مبارزهی جهانی بپیوندد.
در مرکز «مرد آزاد»، رایان رینولدز به عنوان شخصیت اصلی قرار گرفته و بازیگرانی مانند جودی کورمر (کشتن ایو)،جو کری (چیزهای عجیب) و تایکا وایتیتی (جوجو خرگوشه و ثور: راگناروک) نیز حصور دارند.
«مرد آزاد» از جمله پروژههایی بود که زیر نظر کمپانی فاکس قرن بیستم کلید خورد ولی در نهایت قرار است توسط دیزنی منتشر شود (چنین اتفاقی برای فیلم فوردعلیه فراری نیز رخ داد).