با ما همراه باشید

این ویدیو بخشی از پرونده‌ای‌ست که در آرت‌تاکس به مناسبت جشنواره‌ی کن درباره‌ی مهم‌ترین فیلم‌سازان این دوره تدارک دیدیم. در این ویدیوی دو قسمتی، محمدحسین مهدویان در مورد سینمای تارانتینو، شیوه‎ی روایت، ویژگی‌های بصری آثار او و البته تاثیر این فیلم‌ساز سرشناس بر کارهای خودش سخن می‌گوید.

برای دیدن بخش اول تحلیل سینمای تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان کلیک کنید

نسخه‌ی مکتوب بخش دوم ویدیوی کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان را در ادامه بخوانید:

اگر از فیلم‌سازی‌ات لذت نبری، تماشاگر هم لذت نحواهد برد

نکته‌ی دیگری که تارانتینو را برای من شگفت‌انگیز می‌کند، احساس فیلم‌ساز است، واضح‌تر بگویم اعتمادبه‌نفسی که از اجرای میزانسن‌هایی که ‍پیش‌تر به‌ آن‌ها فکر کرده، می‌آید.

این یک مسأله‌ی درونی‌ست که تو در آغاز از فیلم‌ساز الهام‌ می‌گیری، دریافت می‌کنی و در ادامه در فیلم‌هایش می‌فهمی فیلم‌ساز چنین دریافتی از سینمای خودش دارد. این‌ها که گفتم یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های شخصیتی تارانتینو برای من است. در کنار این‌ها شیفتگی تارانتینو درباره‌ی سینماست که بارها در مصاحبه‌هاش از آن صحبت کرده است.

از تارانتینو آموختیم که باید عاشق سینما باشی تا بتوانی فیلم خوب بسازی، اگر خودت در مقام کارگردان از لحظه، لحظه‌ی فیلم‌سازی‌ات لذت نبری تماشاگر هم لذت نخواهد برد. هرگاه یاد پشت صحنه‌ی سکانس رقص در پالپ فیکشن می‌افتم که تارانتینو شیداگونه کارگردانی می‌کند خودم هم به وجد می‌آیم که کارگردانم و این شغل می‌تواند من را سر ذوق بیاورد.

خون فیلم‌های تارانتینو را شگفت‌انگیز کرده

از دیگر نکاتی که می‌توانیم درباره‌ی آثار تارانتینو بگوییم: تاثیر خون در سینمای اوست. ما همیشه وقتی درباره‌ی بیک فیلم حرف می‌زنیم می‌گوییم: «فلان فیلم خون دارد یا نه؟». طبعن وقتی این جمله را می‌گوییم منظورمان این نیست که در میزانسن‌های فیلم لزومن خون بببینیم. بلکه از یک مایه‌ی حیات‌بخش و پرحرارت در زیر ‍پوست فیلم حرف می‌زنیم.

غیر از این فیلم‌های تارانتینو روی پرده هم خون دارد و این خون شگفت‌انگیز کرده صحنه‌های فیلم‌هاش را. ارجاعتان می‌دهم به صحنه‌ی درگیری در فیلم «کیل را بکش!»، سکانس درگیری هشتادوهشت نفر، جایی که اما تورمن شمشیر به دست قرار است با آن دسته‌ی هفتادهشتاد نفره‌ی کشت‌وشلواری بجنگد. آن صحنه آن‌قدر شگفت‌انگیز است که از یک‌جایی به بعد بوی خون را هم احساس می‌کنی!

در کنار دومین بخش از کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان ببینید:

کوئنتین تارانتینو به روایت علی مسعودی‌نیا (بخش اول) | برهم‌زدن دوگانگی کلاسیک خیر و شر

سینما خون نیاز دارد!

این قاعده برای خودم هم صادق است: لذت‌بخش‌ترین صحنه‌هایی که کارگردانی کرده‌ام، صحنه‌هایی‌ست که در آن‌ها خون است. همیشه به بچه‌های پ‍شت‌صحنه می‌گویم:‌ «یک بطری خون به من بدهید!» این بطری خون جدا از خون‌هایی‌ست که بچه‌های صحنه استفاده می‌کنند.

امیدوارم از این جملات من تعبیر دیگری نشود چون ما سینمای مهربان و خودمانی بگویم سوسولی داریم! تا یک مقدار خون در فیلم‌ها دیده می‌شود می‌گویند فلانی خشونت‌طلب است در حالی که من اگر خون، خون واقعی، ببینیم از حال می‌روم! با این همه  تماشای خون را در فیلم دوست دارم و به شکل بی‌رویه‌ای از خون استفاده می‌کنم. البته دوست دارم بیش‌تر از این‌ها باشد اما حس می‌کنم سینمای ایران تحمل بیش‌تر از این را ندارد و این بد است.

سینما بعضی وقت‌ها به خون نیاز دارد. اما همان‌طور که گفتم من همیشه یک بطری خون همراهم دارم که وقتی بچه‌های صحنه کارشان تمام شد خودم به‌ جاهایی که می‌خواهم خون اضافه کنم و البته به وقت تماشای فیلم روی پرده از آن لذت هم می‌برم!

ما را از شجاع بودن می‌ترسانند

مسأله‌ی دیگری که تارانتینو به من آموخت: استفاده از همه‌ی ویژگی‌ها برای یک فیلم است. تو از همه‌ی لنزها و حرکات دوربین استفاده کنی و بدانی هیچ‌چیزی زشت نیست. یادم است زمانی که در انجمن سینمای جوان بودم به ما می‌گفتند زوم‌کردن ارزش هنری-سینمایی چندانی ندارد و باید به‌جای آن از دالی و ترکینگ استفاده کنیم.

حالا که به آن روزها فکر می‌کنم خنده‌ام می‌گیرد که چرا این حرف‌ها را به ما می‌زدند -البته هنوز هم در آموزشگاه‌های سینمایی به هنرجوها می‌گویند- واقعن ما را می‌ترساندند که شجاع باشیم و از همه‌ی کیفیت‌های بصری در فیلم‌مان استفاده کنیم.

در کنار دومین بخش از کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان ببینید:

مصاحبه با کوئنتین تارانتینو در مورد روزی روزگاری در هالیوود | فیلم‌سازی در آتش

زوم شلاقی: بی‌ارزش از نظر روشن‌فکرها، زیبا از نظر تارانتینو

در همین مورد به یک میزانسن در فیلم «کیل را بکش۲» اشاره کنم: وقتی در پایان اما تورمن به بیل می‌رسد، وارد خانه می‌شود و دخترش را می‌بیند. در این لحظه به قول قدیمی‌های سینمای ایران، تارانتینو از یک زوم شلاقی استفاده می‌کند. مدل زومی که بیش‌‌تر در فیلم‌فارسی‌ها، فیلم‌های سینمای هند و هونگ‌کونگ شاهدش هستیم.

روشن‌فکرهای سینما، به‌خصوص در سینمای ایران همیشه این حرکت را حرکت سخیف و بی‌ارزشی از نظر هنری می‌دانستند. من با خودم گفتم وای! من این‌ها را در فیلم‌‌فارسی‌ها و هندی‌ها دیده بودم و تحت تاثیر آن آموزش‌ها سعی می‌کردم ازشان استفاده نکنم با این‌که بسیار به نظرم زیبا بود.

شکستن تابوهای سینما در ایران به لطف تارانتینو

سکانس دیگری که تارانتنیو از این تکنیک بهره می‌برد همان سکانس درگیری هشتادوهشت نفره در «بیل را بکش» است. او با استفاده از همین زوم و زوم-بک‌ها بر حضور تعدادزیاد افراد در درگیری تاکید می‌کند. ما دوباره و با تارانتینو این‌ها را کشف کردیم و فهمیدیم. و بعد از خودم پرسیدم چرا ما از این قابلیت بی‌نظیری که لنز زوم به ما می‌دهد و به نظرم یکی از مهم‌ترین اختراعات تاریخ سینماست، استفاده نکنیم؟

من چه «ایستاده در غبار»و «ماجرای نیم‌روز» چه در فیلم‌های بعدی‌ام از این تکنیک استفاده کردم و امروز می بینم در سینمای خودمان بعد از مدت‌ها از این قابلیت لنز زوم استفاده می‌کنند. بابت این اتفاق خوش‌حالم چرا که می‌بینم قبح این‌جور چیزها ریخته شده است.

من خودم واقعن این را تحت تاثیر تارانتینو در سینمای خودم آوردم و فکر می‌کنم نتیجه هم داده چرا که بعد از سال‌ها از لنز زوم در سینمای ایران استفاده می‌شود. فکر می‌کنم آخرین باری که در سینمای خودمان از لنز زوم استفاده شد دهه‌‌ی شصت بود!

در کنار دومین بخش از کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان ببینید:

نقد فیلم روزی روزگاری در هالیوود از نگاه منتقدان ورایتی و گاردین

نقش موسیقی در آثار تارانتینو

نکته‌ی دیگری که می‌خواهم از آن حرف بزنم استفاده‌ی تارانتینو از موسیقی است. یک جاهایی تنه به تنه‌ی کلیپ‌ها می‌زند و تارانتینو اصلن ابایی از این موضوع ندارد. در «بیل را بکش» یک صحنه‌ای دختر به همراه بادی‌گاردهاش راه می‌روند و تارانتینو کات روی‌ محور می‌زند به‌طوری که حس می‌کنی او به بیش‌ترین تاثیر احساسی در لحظه فکر می‌کند و هیچ‌چیزی غیر این در ارزش هنری فیلم برایش اهمیت ندارد.

اسلوموشن‌های تارانتینو: هیجان‌انگیز و باشکوه

از دیگر ویژگی‌های بصری آثار تارانتینو می‌توان به استفاده‌ی او از اسلوموشن اشاره کرد. یک نمونه از این استفاده‌های هیجان‌انگیز در فیلم «کیل را بکش!» است: لحظه‌ی آمدن لوئیس سیلیو. این آمدن با استفاده از اسلوموشن آن‌قدر باشکوه و هیجان‌انگیز از آب درآمده که من دربه‌در دنبال یک سکانس در فیلمی هستم تا بتوانم آن را اسلوموشن کنم، به‌خصوص برای کاراکترها. نه لحظه‌های خاص. از آمدن و رفتن‌شان حتا.

در کنار دومین بخش از کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان ببینید:

مصاحبه با مارگو رابی و کوئنتین تارانتینو در مورد روزی روزگاری در هالیوود | روزی روزگاری در هالیوود شبیه هیچ فیلمی نیست!

در «ایستاده در غبار» من برای احمد متوسلیان از اسلوموشن استفاده کردم و هنگام تماشای فیلم این صحنه‌ها خیلی چسبید! البته فکر می‌کردم تنها خودم این شکلی‌ام که در «ماجرای‌ نیم‌روز»، دو سه نفر از بازیگران به من گفتند در این فیلم هم نمای اسلوموشن داری؟ پاسخم منفی بود چون جنس فیلم تفاوت داشت با این همه هنوز هم دنبال صحنه‌ای در فیلم هستم که بتوانم آن مدل اسلوموشن تارانتینویی را در آن به کار بگیرم.

هیچ‌چیزی در فیلم‎سازی قبیح نیست!

واقعن معتقدم که فیلم‌ساز اگر بخواهد فیلمی تاثیرگذار بسازد و یک تجربه‌ی سحرآمیز را با تماشاگرش به اشتراک بگذارد راهی جز این ندارد که در هر لحظه خودش را جای تماشاگر بگذارد و با او هم‌نشین شود و از هر روش تکنیکالی برای این هدف استفاده کند. بداند هیچ‌چیزی قبیح نیست، هیچ‌چیزی زشت نیست و هرروشی که بتواند شما را هیجان‌انگیز کند و به شور بیاورد و تجربه‌ی سینما را محقق کند مجاز و قابل استفاده است. این چیزهایی‌ست که من از سینمای تارانتینو آموختم و با شما به اشتراک گذاشتم.

برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینماآرت

کلمه از کریر، تصویر از بونوئل | گفت‌وگوی ژان کلود کریر درباره‌ی بونوئل و آثاری که خلق کردند

گفت و گوی ژان کلود کریر

برای اولین‌بار با زیرنویس فارسی اختصاصی ببینید: گفت و گوی ژان کلود کریر درباره‌‌ی مهم‌ترین آثاری که او را در تاریخ سینما جاودانه کرد

ژان کلود کریر فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر فرانسوی بود. او هم‌چنین در چندین فیلم نیز بازی کرد. او سردبیر مجله‌ی فمی بود و در سال ۱۹۸۱ عضو هیأت داوران فستیوال کن. کریر در تنها تلاشی که برای کارگردانی صورت داد، در سال ۱۹۶۹ فیلمی کوتاه ساخت که توانست با این فیلم جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران کن را از آن خود کند. او فیلم‌نامه‌نویسی را ادامه داد و در این مدت با کارگردانانی بین‌المللی هم‌چون فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژان‌لوک گدار، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما هم‌کاری کرد.
با این حال کریر طولانی‌ترین همکاری را با لوییس بونوئل داشت. در ۹ فیلم‌نامه که شش تای آن‌ها به عنوان اثری از بونوئل ساخته شد. در این گفت‌وگو که به مناسبت درگذشت کریر برای نخستین‌بار با زیرنویس فارسی اختصاصی آرت‌تاکس منتشر می‌شود، او از «رؤیاهای بونوئلی» می‌گوید؛ طریقه‌ی سال‌ها هم‌کاری مشترک با فیلم‌ساز افسانه‌ای.

در کنار گفت و گوی ژان کلود کریر ببینید:

پایان آقای نویسنده | ژان کلود کریر در ۸۹ساله‌گی درگذشت

Jean-Claude Carrière was a French novelist, screenwriter, actor, and Academy Award honoree. He was an alumnus of the École normale supérieure de Saint-Cloud and was president of La Fémis, the French state film school. Carrière was a frequent collaborator with Luis Buñuel on the screenplays of Buñuel’s late French films.

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

سینماآرت

در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید: مرور لحظات خاطره‌انگیز یک فیلم کالت

فیلم گاو خشمگین

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرت‌تاکس:‌ به مناسبت چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ساخته‌ی ماندگار مارتین اسکورسیزی با بازی رابرت دنیرو، لحظات ماندگار این فیلم کالت را مرور خواهیم کرد.

در چهل سالگی فیلم «گاو خشمگین» ببینید:
مرور لحظات خاطره‌انگیز یک فیلم کالت + حقایقی که شاید ندانید

«گاو خشمگین» یک فیلم اقتباسی‌ست بر اساس کتابی اتوبیوگرافیک. رابرت دنیرو اولین‌بار سر صحنه‌ی «پدرخوانده ۲» کتاب را خواند. از شیوه‌ی نگارش کتاب خوشش نیامد اما شیفته‌‌ی کاراکتر جیک لاموتا شد. همان موقع کتاب را به مارتین اسکورسیزی که سر صحنه‌ی فیلم «آلیس دیگر این‌جا زندگی نمی‌کند» به کارگردانی مشغول بود نشان داد و امید داشت او کارگردانی فیلم را قبول کند. اما اسکورسیزی چندبار از ساخت این فیلم شانه‌ خالی کرد و گفت هیچ ایده‌ای ندارد که با این قصه چه کند!

اما چه شد که اسکورسیزی ساخت فیلم را قبول کرد؟ مارتی بزرگ در همان سال‌ها یک اوردز اساسی را تجربه کرد. نزدیکان اسکورسیزی تعریف می‌کنند از تمامی منافذ بدنش خون بیرون می‌زد و امیدی به زنده‌ماندنش نبود. با این همه به کمک رابرت دنیرو، اسکورسیزی به زندگی برگشت و اعتیاد را ترک کرد. حالا داستان جیک لاموتا برای مارتی رنگ‌وبوی شخصی گرفت. خودش می‌گوید: «هر بار که فیلم می‌سازید انگار در رینگ بوکس قرار دارید!»

اما ماجرا به همین سادگی‌ها نبود. کمپانی سازنده‌ی «گاو خشمگین» تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کوپولا گذاشته بود. فیلمی که در گیشه شکستی خورد و کمپانی سازنده را دچار بحران کرد. اسکورسیزی دو سال قبل در فستیوال ترابیکا تعریف می‌کرد ما در میانه‌های فیلم‌برداری بودیم و نمایندگان کمپانی پیش من و دنیرو آمدند. ما با شور و حرارت از پروژه حرف می‌زدیم و آن‌ها نگران بودند که چرا فیلم سیاه‌سفید است. در نهایت تمام حرف‌ها آن‌ها از ما خواستند که ادامه بدهیم. بعدن فهمیدم نمایندگان آن روز آمده بودند تا به ما بگویند این پروژه باید کنسل شود. شور و اشتیاق ما باعث شد سکوت کنند. «گاو خشمگین» این‌گونه خلق شد.

 

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

سینماآرت

یک قدم نزدیک‌تر به واقعیت: پشت صحنه فیلم «به سوی ستارگان» | Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra

پشت صحنه فیلم Ad Astra

زیرنویس فارسی اختصاصی از آرت‌تاکس:‌ نگاهی به پشت صحنه و جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری در فیلم «Ad Astra / به‌سوی ستارگان» به کارگردان جیم گری و بازی برد پیت

یک قدم نزدیک‌تر به واقعیت
پشت صحنه جلوه‌های ویژه‌ی فیلم Ad Astra

به سوی ستارگان یک فیلم علمی-تخیلی ماجراجویانه‌ست که علاوه بر ستارگان فیلم مشهور، کمپانی‌های جلوه‌های ویژه‌ی بزرگی هم در کار دخیل بودن. ام‌پی‌سی، متد استودیوز، مستر اکس، وتا دیجیتال و اینداستریال لایت اند مجیک، چند نمونه از این کمپانی‌ها هستن که همه با هم‌دیگه همکاری کردن تا این سفر فضایی بیش‌تر علمی به نظر برسه تا تخیلی.

مستر اکس: کمپانی مستر اکس مسئولیت مهم اولین صحنه‌ی فیلم رو بر عهده داشت؛ جایی که برد پیت، مک‌براید، در مداری نزدیک زمین روی یک آنتن هشتاد هزار فوتی کار می‌کنه و یه جریان قوی مرموز، اون رو پرتاب می‌کنه. برای این نما، قسمتی از آنتن عظیم برای استفاده سر صحنه ساخته شد تا برد پیت بتونه حالت تعاملی داشته باشه. تیم جلوه‌های ویژه برای مواد مورد استفاده از ایستگاه فضایی بین‌المللی الهام گرفتن و به این نکته دقت به خصوصی به خرج دادن که این مواد اون بالا ممکنه دچار چه تغییراتی شن و در عین حال، سعی کردن حس و حال آینده رو حفظ کنن.

ام‌پی‌سی: برای تمام سکانس‌های بلند شدن و فرود، کمپانی ام‌پی‌سی تعداد زیادی از ویدیوهای ناسا رو بررسی کرد. تمرکز اون‌ها روی ابرهای گرد و غبار و دود انبوه بود تا شبیه‌سازی‌شون تا حد امکان به واقعیت نزدیک‌ باشه. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها، نورپردازی بود. روی زمین و داخل یک اتاق، نور خورشید نور مصنوعی و نور منعکس‌شده وجود داره، اما در فضا، فقط یک منبع نور بزرگ و مستقیم وجود داره، در حالی که ذرات هوایی وجود نداره که نور رو پراکنده کنن و تعداد کمی جسم هستن که بخوان موجب انعکاس نور بشن. تیم ام‌پی‌سی باز هم باید سراغ آرشیوهای ناسا می‌رفت تا بتونه نورپردازی واقع‌بینانه‌ای ایجاد کنه و همین‌طور اثر خاصی رو تشکیل بده که نزدیک نقاط روشن حالت حلقه‌ای ایجاد می‌کنه.

ببینید: معرفی اختصاصی آرت‌تاکس از فیلم «Ad Astra / به‌سوی ستارگان»

Before & After Hollywood VFX Breakdown of Ad Astra

Ad astra is a science fiction adventure film that not only boasts big name movie stars but also big name VFX houses. MPC, Method Studios, Mr X, Weta Digital, Industrial Light and Magic to mention just a few, all collaborated together to make this journey through space seem more science, than fiction.

 

از مجموعه تحلیل‌گران عصر ارتباطات بیش‌تر ببینید:

آرت‌تاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید

کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان

تک‌تاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

ادامه مطلب

محبوب‌ترین‌ها