نوشتهای از محمدحسین گودرزی دربارهی اقتصاد سینمای ایران در دوران پسا کرونا ، معضلات اکران آنلاین و راهحل خروج از این شرایط
کرونا؛ تهدید یا یادآوری
چندروز بعد از اختتامیه سیوهشتمین جشنواره فجر بود که ویروس جهانی کرونا از مرزهای ایران هم گذشت و در ایران هم، رسماً شروع به کار کرد. بهدنبال جدیشدن ماجرای بیماری و همهگیرشدن آن، «سینما» اولین محل تجمع انسانی در کشور بود که تعطیل شد. تعطیلی سالنهای سینما، از زمستان سال گذشته آغاز شد و تا اول تابستان امسال طول کشید. حالا در اولین روزهای تابستان، بازگشایی سالنهای نمایش فیلم، گمانهزنیها را دربارۀ درستی یا نادرستی این تصمیم، به اوج رسانده است. دوگانۀ بازگشایی بهنفع سرمایههای خوابیده در سینما یا ادامۀ روند تعطیلی سینماها بهنفع سلامتی عمومی، گفتوگوهای مجازی و رسمی زیادی را بهراه انداخته است. این موضوع، نمونۀ متأخر بحث دربارۀ اوضاع کلی سینمای ایران است که کرونا، در این چندماه، مروج صحبت دربارهی آنها بوده است. پیشازاین، اکران آنلاین و ایجاد تغییرهای اساسی در پلتفرمهای نمایش و توزیع فیلم هم، بهتبع کرونا، به تیتر مجلات و موضوع بحثهای مجازی زیادی تبدیل شده بود. در اینکه این بحثها، هرکدام میتوانند در جای خود، مفید واقع شوند و گوشهای از سفرهی سینمای ایران را بگیرند، تردیدی نیست، اما آنچه بهتدریج، شکلی اغراقآمیز به خود گرفته، خلاصهکردن تمام ایرادهای بنیادی سینمای ایران در روزها و شبهای کرونا است. در مطالب و بحثهای سینمایی این روزها، طوری دربارهی اثرها و آسیبهای کرونا در سینمای ایران بحث میشود که موقعیتی شبیه به «کشتی به گل نشسته» به ذهن میرسد. فریادها و وامصیبتاها بهگونهای هستند که گویی کشتی سینمای ایران، همهی اینسالها داشته در جهتی معین حرکت میکرده و انواع و اقسام جایگاههای فرهنگی و هنری را، یکیپسازدیگری، فتح کرده است. انگارنهانگار که قبل از کرونا، بسیاری از ساختارهای پوسیده و ندانمکاریهای رایج، هرکدام بهجان بخشی از سینمای ایران افتاده بودند. بدونتردید، کرونا به سینما هم، مانند دیگر بخشهای جامعه، آسیبهایی وارد کرده است؛ اما توجه اغراقگونه به این آسیبها، نباید از یادمان ببرد که این کشتی، پر از سوراخهای ریز و درشت بود و اگر کرونا آن را به گل نمینشاند، دیر یا زود، خودش با غرقشدن دستوپنجه نرم میکرد.
از نویسندهی مقالهی سینمای ایران در دوران کرونا بیشتر بخوانید:
نقد فیلم «دستیار» | حسزدایی هوشمندانه
در ادامه، به همهی اشتباههای متداول و ساختارهای ازردهخارج سینمای ایران اشاره میکنم که کرونا، بیشازآنکه، تشدیدکنندهی آنها باشد؛ دربارهی آنها هشداردهنده بوده است. کرونا، همان هشداری را به سینمای ایران داد، که تلنگر مشابه آن را به خانوادههایی زد، که قرنطینهی شبانهروزی، جدلهای جدیدی را بین اعضایشان به راه اندخت. کرونا در قرنطینه، مشکل جدیدی در رابطهها بهوجود نیاورده بود؛ بلکه همهی حقیقتها را فشرده کرده بود و یکجا به آدمها تحویل میداد.
۱) سالهایسال است که سینمای ایران از منظر «سینما به مثابه صنعت» اوضاع سامانیافتهای ندارد. از نظر شاخصهای توسعهی سینما، چندینسال است که وضعیت سینمای ایران، آشفته و مأیوسکننده است. تعداد بلیت فروختهشده (تعداد تماشاگران غیرمنحصربهفرد) یکی از مهمترین شاخصهای توسعهی سینما به حساب میآید. در سال ۹۸، حدود ۲۵ میلیون بلیت، در سینمای ایران فروخته شده است. پیشازآنکه این متن را به نادیدهگرفتن تأثیر کرونا در فروش اسفندماه سال ۹۸ (که اکران پررونق نوروزی را که از نیمهاسفند شروع میشود در برمیگیرد) متهم کنید؛ اعلام کنم که در سال ۹۷ هم، مخاطبان سینمای ایران، حدود ۲۷ میلیون بلیت خریدند. پس اوضاع فروش بلیت در سینمای ایران، در دوسال گذشته، مشابه هم بوده است. صورت تکاملیافتهی این شاخص، با تقسیم این عدد بر جمعیت کشور به دست میآید. حاصل این تقسیم، نشاندهندهی این است که هر فرد در آن کشور، بهصورتمیانگین، چندبار در سال، به سینما میرود. این عدد برای سالهای ۹۷ و ۹۸ سینمای ایران، حدود ۰/۳ است. یعنی هر ایرانی، در سال، ۰/۳ دفعه به سینما میرود! (یا سهسال یکبار) عدد مربوط به این شاخص در کشور آمریکا، در بازهی ۳ الی ۴ است. در آلمان و فرانسه هم، تقریباً هر نفر در طول سال، ۴ بار به سینما میرود. این عدد در تایوان حدود ۳/۸ است. با توجه به این ارقام و مقایسهی این عددها، میشود نتیجه گرفت کووید۱۹ در ایران، چراغ سالنهای سینماهایی را خاموش کرد که پیشازآن هم، فروغ چندانی نداشتند. اینکه، چهقدر از این استقبال کم تماشاگران، به اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مربوط میشود، موضوع این نوشته نیست. آنچه اینجا اهمیت دارد، این است که خیلیوقت است سینمای ایران تماشاگران جدی و پرشور ندارد. چندسالیست که روند و روال همین است. فقط ناقوسها دیر به صدا درآمدهاند!
۲) از بین حدود ۱۲۰۰ شهر در ایران، تنها ۱۵۰ شهر سالن سینما دارند. این عدد به این معناست که علاوهبر جمعیت حدود ۲۵میلیونی روستاها، ۲۵میلیون شهرنشین هم، به سالنهای سینما دسترسی ندارند. باایناوضاع، انتظار سینماگران از «اکران آنلاین» این بود که این پلتفرم جدید توزیع فیلم، به تعداد تماشاگران فیلمهای ایرانی بیفزاید. درابتدا، پیشبینی میشد که تعداد زیادی از کسانی که در شهر یا روستایشان به سالنهای سینما دسترسی ندارند، اما از امکانات اینترنتی استفاده میکنند، با تماشای فیلمها در اکران آنلاین، به جمع خریداران بلیت فیلمها اضافه شوند. کمیبعد، انتشار اولین آمار و ارقام مربوط به فروش ایترنتی فیلمها، نشاندهندهی این بود که درِ جدیدی، بهروی بنبست جذب مخاطب در سینمای ایران، گشوده نشده است. بااینکه حدود هفتاد درصد از فروش فیلمها در اکران آنلاین به صاحبان فیلمها میرسد و این عدد درمورد اکران در سالنهای سینما حدود سی درصد است؛ اما استقبال کم از نحوهی جدید اکران، پیشفرضهای امیدبخش و خوشبینانه را کنار زد. فروش حدود ۲ میلیاردی برای فیلم خروج، ساختهی کارگردانی که فیلمهایش همواره در اکران سینماها با استقبال و حواشی فراوان همراه است، درمقایسه با هزینه ساخت فیلم که ۹ میلیارد اعلام شده بود، اهالی سینما را به این باور رساند که برای ارتقای کمی و کیفی اکران آنلاین، به فرصت بیشتر و بستر مناسبتری نیاز است. در اوضاع کنونی، غالب مردم بهجای تماشای فیلمها در دورهی اکران آنلاین، ترجیح میدهند مدتی بعد، در همان پلتفرم، بهکمک اشتراک ماهانهی ارزانشان در وی.او.دیها فیلمها را ببینند. این عادت فعلی مخاطبان است. من هم با شما موافقم که آینده، فارغ از علاقه و خواست ما، بهسمت نمایشهای اینترنتی و اکرانهای کوچک حرکت میکند. همین نگاه به آینده و پیشبینی پایانی مورد دوم، موضوع بحث مورد بعدی این متن است.
از نویسندهی مقالهی سینمای ایران در دوران کرونا بیشتر بخوانید:
نقد فیلم آشفتهگی | ناخدا، بادبانها را کشیده…
۳) اگر در آینده، اکرانهای اینترنتی جانی بگیرند و جدیتر شوند، سینمای ایران به یک بازنگری اساسی در تولید نیاز دارد. درواقع، همهی بحثهای اکران اینترنتی به توزیع و نمایش فیلمها منحصر شده و جای بحث دربارهی نظام تولید صنعت سینمای ایران خالی به نظر میرسد.
معدل فیلمهای تولیدی سالانه در سینمای ایران، محدود به روایت ماجراهای پنهانکاری و دروغ و تم خیانت و دوراهیهای اخلاقی رایج است. اگر تماشای اینترنتی فیلمها رونق بگیرد و بهمرور زمان، نمایشگرهای خانگی، جای پردههای سینماها را بگیرند، تنها کشورهایی میتوانند چراغ سالنها را روشن نگه دارند که نمایش فیلمهایشان در سالنهای سینما، برای مخاطبان، تجربهای منحصربهفرد به وجود بیاورد. سینمای ایران اگر از خردهجنایتهای زنوشوهری، فاصله نگیرد و وارد تدارک پروداکشنهای بزرگ نشود، یکی از مهمترین قربانیهای رونق احتمالی اکرانهای اینترنتی است. در همهی اینسالها، سینمای ایران از نبود «ژانر» ضربه خورده و بهزحمت میشود از بین آثار یکیدوسال اخیر، به تعداد انگشتهای یک دست، فیلمهایی را بیرون کشید که در سرفصلهای «فیلم/ژانر» ریک آلتمن، چیزی دربارهی ساختار و فرم آنها نوشته شده باشد. این ضربه اما در روزگار پساکرونا، و در شبهای شلوغ اکرانهای اینترنتی سالهای بعد، ضربهای مهلکتر و جبرانناپذیرتر است به بدنهی سینمای ایران.
ارجاعهای متعدد و قدیمی نمیدهم. همین حالا به تصاویر مربوط به فیلم آخر نولان توجه کنید. تجربهی این پروداکشن و فضا در سالن سینما، کدام مخاطب سینما را وسوسه نمیکند؟ نمیخواهم با ذوقزدگی از زرقوبرق فیلمهای خارجی تعریف کنم؛ اما این واقعیت محتوم سینمای آینده است. اگر فیلمها، مخاطب را به تجربهی جدید و شوقبرانگیزی نرسانند، مخاطب ترجیح میدهد یا به تماشای فیلمها پشت کند، یا در بهترین حالت، با تلفن همراهش دقایقی از فیلم را رد کند تا ببیند آخر فیلم یا سریال، چه میشود! و این تجربهی جذاب تماشای فیلم، به بازنگری در تولید فیلمها مربوط و محدود نمیشود. یقهی سالنسازی را هم میگیرد. کیفیت صوتی و تصویری بسیاری از سالنها هم باید بههمراه بازنگری در تولید، به سمتی حرکت کنند که مخاطب بگوید فلان فیلم را باید در سالن سینما دید!
نوع دیگر بازنگریای که همهی این سالها در سینمای ایران به تعویق افتاده، مسئلهی توزیع عادلانهی درآمد فیلمها و انعقاد قراردادهای منطقی با تمام عوامل فیلم است. نقشهکش و معمار اولیهی فیلمها، فیلمنامهنویسها هستند. دستمزد پایین بسیاری از عوامل فیلمها، از جمله فیلمنامهنویسها، منجر به افت کیفی آثار سینمای ایران و منصرفشدن بسیاری از متخصصان این حوزه، از فعالیت در این زمینه شده است.
از نویسندهی مقالهی سینمای ایران در دوران کرونا بیشتر بخوانید:
نقد فیلم طلا | جواهرخانهی شهبازی
ازاینجهت، پیشنهادهای برخی از اعضای شورای صنفی نمایش، مبنیبراینکه، بهتر است دولت تعدادی از بلیتها و سانسهای این روزها را بخرد و در اختیار اقشار و دستههای مختلف مردمی قرار دهد، تا سینما با کرونا و بعد از کرونا، دوباره راه بیفتد، پیشنهادی زودگذر و مسکنی مقطعی به نظر میرسد. با خریدن بلیتهای چند فیلم، مخاطرات بنیادی پیشروی سینمای ایران برطرف نمیشود و این مطالبهها از دولت، بیشازآنکه، عایدی مشخصی برای سینمای ایران داشته باشد؛ به نفع چند فیلم بهخصوص تمام میشود. مطالبهی دقیقتری که بهدنبال توضیح لزوم بازنگری در تولید میشود به آن اشاره کرد، خطشکنی دولت در فراهمآوردن امکانات لازم برای ساخت فیلمهای متنوع و ریلگذاری دقیق برای تولد ژانر در سینمای ایران است.
نوشتهی محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران