زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: گفتوگو با بونگ جون هو دربارهی فیلمهایی که دوست داشته بسازد و آنهایی که ساخته: برفشکن، انگل و …
دوست داری برای چه برنامهی تلویزیونی به صورت مهمان بنویسی و کارگردانی کنی؟
بونگ جون هو: شکارچی ذهن. با کتاب اصلیش به خوبی آشنا هستم، چون وقتی که داشتم روی «خاطرات قتل» کار میکردم، خیلی دربارهی قاتلین سریالی آمریکایی مطالعه کردم. اون کتاب نوشتهی اولین کسی بود که استرداد مجرم انجام میداد و یه جورایی مثل کتاب مقدس این موضوع بود. با قاتلین سریالی که توی اون کتاب بودن هم کاملن آشنایی دارم.
چه فیلمی رو بیشتر از همه دیدی؟
کلی رایکارد… فیلمش رو در فستیوال تلوراید دیدم. «اولین گاو» اثر کلی رایکارد، یک فیلم شاعرانه و زیباست.
در کنار تماشای گفتوگو با بونگ جون هو ببینید:
نقد فیلم انگل از نگاه منتقدان ورایتی و گاردین
اون فیلم رو بیشتر از همه دیدی؟!
با آخرین فیلمی که دیدم اشتباه گرفتم. «روانی» اثر آلفرد هیچکاک.
بسیار خب چند بار دیدی؟
نه، فیلمی که از همه بیشتر دیدم «همسایهام توتورو» بوده! به خاطر پسرم که مدام این فیلم رو میبینه و من هم باهاش میدیدم، برای همین بیشتر از صد بار دیدمش. «روانی» هیچکاک رو شاید بیشتر از پنجاه بار دیدم و فیلم «خدمتکار» کیم کی یونگ، یه کلاسیک کرهای، رو هم بیشتر از سی بار دیدم. نمیتونم تعداد دقیقش رو بگم.
کلکسیون جمع میکنی؟
بلورِی!
چند تا بلورِی داری؟
دقیقش رو نمیدونم، اما هم بلوری، هم دیویدی، روی هم چیزی حدود پنجهزار تا.
چه کلکسیون خوبی داری. تا حالا شده سریالی رو از اول تا آخر بیشتر از یک بار ببینی؟
هیچوقت. تا حالا سریالی رو دو بار ندیدم.
حالا بریم سراغ چیزی که امروز دارم به خاطرش باهات حرف میزنم. فیلمت، «انگل» رو خیلی دوست دارم. راحت میشه گفت از بهترین فیلمهایییه که امسال دیدم. حرف نداره. شنیدم که فیلمبرداری هفتادوهفت روز بوده. چهطور تونستی این همه وقت بذاری؟ چون بودجهی صدمیلیون دلاری که نداشتی. در واقع با توجه به بودجهای که داشتی کار زیادی انجام دادی.
در حقیقت فکر کنم هفتادوشش روز بود. هفتادوخردهای بود. در کره افرادی مثل من و پارک چان ووک شرایط خیلی خوبی داریم، اما اگه یه کارگردان جدید با همین فیلمنامه بود حتمن از طرف استودیوها فشار بیشتری بهش وارد میشد و حدود پنجاه روز بهش زمان فیلمبرداری میدادن. اما خوشبختانه تهیهکنندههای من و استودیو خیلی ازم حمایت کردن. البته فرض بر این بوده که فیلمهای من پر از جزئیاته و پرمعنی هستن و همکاری زیادی لازم دارن، برای همین این امکان برام فراهم بود.
خیلی خوبه. همیشه دربارهی اتاق تدوین کنجکاو بودم، چون اونجا تغییرات نهایی صورت میگیره. فیلم تا چه حد در اتاق تدوین تغییر کرد؟ یا دقیقن همون چیزی از آب دراومد که موقع شروع کار فکرش رو میکردی؟
در کره ما چیزی به اسم تدوین سر صحنه داریم که فقط هم من نیستم که این کار رو انجام میدم. در صنعت فیلم کره کار معمولی هست که در حین تولید و موقع فیلمبرداری تقریبن فیلم رو تدوین میکنیم و البته، حین فرآیند تدوین اصلی رویکردهای مختلفی داریم. اما تدوین سر صحنه خیلی برامون مفیده، چون بهمون اجازه میده موقع تدوین اصلی انتخابهای بیشتری داشته باشیم. استوریبوردهای خودِ من همیشه دقیق و پر از جزئیاته. من زیاد از زوایای مختلف فیلم نمیگیرم، بنابراین تدوینگرهام موقع تدوین گزینههای زیادی ندارن. اما این باعث میشه باملاحظهتر رفتار کنن و نسبت به گزینههاشون با توجه به فیلمهای محدودی که حین تدوین دارن دقت بیشتری داشته باشن. برای من داشتن استوریبورد، فیلمبرداری تدوین سر صحنه و تدوین نهایی همه بخشی از یک پروسهی طولانی هستن.
البته جالبه، گییرمو دلتورو هم سر صحنه تدوین میکنه و راجر دیکنز هم از زوایای مختلف فیلم نمیگیره و فقط با یه دوربین فیلم میگیره. جالبه که اساتید کارهای مشابهی انجام میدن.
وقتی با جان هرت سر صحنهی «برفشکن» بودم، گاهی اوقات به من میگفت کارهات شبیه هیچکاک میمونه، هیچوقت از زوایای مختلف فیلم نمیگیری و استوریبوردت خیلی قوییه. باعث خوشحالیم بود که چنین نظری داشت.
وقتی در سال ۲۰۱۱ در فستیوال ساندنس باهات حرف زدم، اشاره کردی که نوشتن «برفشکن» حدود یک سال برات طول کشید. به طور معمول نوشتن هر فیلمنامه برات یک سال زمان میبره؟ یا ممکنه کمتر طول بکشه؟
«برفشکن» بر اساس یه رمان گرافیکی فرانسوی بود و گاهی اوقات اگه کار اقتباس باشه بیشتر طول میکشه. اون رمان گرافیکی فرانسوی در آمریکا هم منتشر شد، اما اگه بخونیدش متوجه میشین که ساختارش و کاراکترها با فیلم خیلی فرق دارن. یک سال برای فیلمنامهنویسی برام مدت زیادییه. نوشتن فیلمنامهی «انگل» چهار ماه طول کشید و از حدود چهار سال قبل ایدهش توی ذهنم بود تا به پختگی لازم برسه.
در فیلمهات صحنههای حذف شده زیاد داری؟ مثل «اوکجا»، «انگل» یا «میزبان»؟ یا تعداد صحنههای حذف شدهت کمه؟
راستش من صحنههای حذف شدهی زیادی ندارم، فقط در حدی که لازمه ازشون استفاده کنم فیلمبرداری میکنم. حقیقتش به قدر کافی انرژی ندارم که به نحوههای مختلف فیلم بگیرم! زمانی که نسخهی بلوری «انگل» منتشر بشه در قسمتهای ویژه، صحنههای حذف شده هم خواهند بود اما تعدادشون زیاد نیست. اغلبش از نیمهی اول فیلمه.
در کنار تماشای گفتوگو با بونگ جون هو ببینید:
نشست خبری فیلم Parasite | بونگ جون هو از نحوهی شکلگیری انگل میگوید
از زمانی که سالها پیش در فستیوال ساندنس باهات حرف زدم، کارهایی ساختی که حسابی سروصدا کرد. اون موقع گفتی که اغلب تنهایی داخل کافیشاپها مینوشتی. هنوز هم میتونی توی کافیشاپها بنویسی؟ یا اینکه دیگه داخل خونه کار میکنی؟
هنوز هم در کافیشاپها مینویسم. یکی دو جا هستن که میتونم اونجاها مخفی شم، پشت یه میز اون گوشهها بشینم و لپتاپم رو بزنم به برق، پشتم رو بکنم به مردم و در سکوت بنویسم. بعضی وقتها که صدا زیاد میشه هدفون روی سرم میذارم. گاهی هم که مکالمهی میز پشتیها جالب میشه فالگوش میایستم و مینویسم!
این حرف رو از خیلیها شنیدم. آخرین سؤال، چون وقتمون داره تموم میشه. من عاشق فیلمهات هستم و بیصبرانه منتظرم ببینم کار بعدیت چییه. میتونی به ما بگی ممکنه روی چی کار کنی؟
از کار کردن روی «انگل» خیلی لذت بردم، برای همین دوست دارم باز هم روی فیلمهایی در مقیاس اون و «مادر» کار کنم. یکی کرهاییه و یکی انگلیسی. پروژهی کرهای یه جورایی ژانر وحشته. البته که من دارم روش کار میکنم، بنابراین ترکیبی از ژانرها خواهد بود. اما اگه قرار باشه یکی رو انتخاب کرد به وحشت شباهت بیشتری داره. پروژهی انگلیسی هم با خوندن تصادفی یه خبر از سیانان شروع شد که در سال ۲۰۱۶ بود. یه درام کوچیک و واقعگرایانهست.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران