نقد فیلم «The Old Guard / نگهبانانی از دیرباز» به کارگردانی جینا پرینس-بایدوود و با بازی شارلیز ترون نوشتهی محمدحسین گودرزی، نویسندهی آرتتاکس.
نقد فیلم «نگهبانانی از دیرباز» | دیدید هیث لجر درست میگفت؟
این متن این ظرفیت را دارد که مورد نفرین طرفداران «سینمای هنری» و دنبالکنندگان «محتوا در سینما» قرار بگیرد. احتمالاً نگارنده در پایان این متن، متهم به عامهپسندی شده و از دایرهی طرفداران واقعی سینما رانده میشود. استدلالهایی که عدهای بهکمک آن، درمقابل فیلمهای «صرفاً سرگرمکننده» میایستند و بهدنبال پیروی از آن استدلالها، برای سینمای جریان هنری، یک نگهبان قدیمی به حساب میآیند، در این نوشته، احتمالاً تاحد تشریح فضیلت سرگرمی در سینما، تنزل پیدا میکند!
تعدد ساخت فیلمهای مبتذل و تحملناپذیر در سراسر دنیا، بهکارگیری چندبارهی صفت «دمدستی» را به منظور رسواکردن این فیلمها، در یادداشتها و نقدها متداول کرده است. این واژهگزینی سریالی، باعث شده تا بخشی از ناخودآگاه جمعی سینمادوستان، نقطهی مقابل سینمای دمدستی را سینمای پیچیده و تأملبرانگیز بداند. انگار هرفیلمی که به یک محتوای عمیق و با لحنی ضمنی بپردازد، بهصورت بالقوه نسبت به فیلمهایی که تنها مخاطبانشان را سرگرم میکنند، از امتیازهای ویژهای برخوردار است. در بعضی تفسیرها، کار بهجایی رسیده که فیلم خوب، مخاطبش را به فکر فرو میبرد و فیلم ضعیف، تنها او را سرگرم میکند. صرفنظر از اینکه، این تفسیرهای فراگیر و معیوب، با اساس وجودی بسیاری از ژانرها در تعارضاند، میتوان به ناکارآمدی این تعریفهای تکخطی از سینما در دنیای تکنولوژیک اشاره کرد. اساساً آن نگاه سختپسندی که از یک فیلم سینمایی، توقع حل بحرانهای معنایابی در زندگی انسانها، یا تماشای یک تابلوی نقاشی در هر قاب از فیلم را دارد، نمیتواند با وجود و رشد دستاوردهای فنی سینما، در روزگاری که آن را «مدرن» میخوانیم، تعریف عیانی از سینما ارائه دهد. بااینحساب، «سرگرمکنندگی» در این نوشته و درباره «نگهبانانی از دیرباز» نهتنها بار معنایی بدی ندارد؛ بلکه تا آنجا که سرگرمی از آب و گل درآمدهای باشد، پسندیده و شورانگیز است.
در کنار مطالعهی نقد فیلم The Old Guard ببینید:
بیستویک حقیقت از «نگهبانانی از دیرباز» که نمیدانید
بخشهای ابتدایی فیلم، با نمایش چند مقطع از بیابانها و موقعیتهایی از خاورمیانه و آفریقا، طبق الگوی اکشنهای متداول امروزی پیش میرود. درابتدا، همهچیز شبیه همان فیلمهاییست که با دخالت نیروهای آمریکایی در خاورمیانه آغاز میشوند و با طرح توطئههای امنیتی گرهگشایی میکنند. فیلم در یکسوم ابتدایی، به موقعیت کاراکتر زنی سیاهپوست سرک میکشد، وجود یک گروه عملیاتی به رهبری اندی (شارلیز ترون) و شکلگیری دوبارهی آن را نشان میدهد و نامی تجاری را که مربوط به یک شرکت داروسازی است، به گوشهی ذهن مخاطبانش میسپارد. درادامهی «نگهبانانی از دیرباز»، مطابق عادتهای رایج داستانگویی، خطوط مختلف روایی، بههم نزدیک شده و یک روند کلی را پیش میبرند؛ اینبار نه با بسط فیلمنامه در قالب ژانر، بلکه با تغییر ژانر. این مهمترین خصوصیت فیلم است. فیلم، زمان زیادی مخاطب را بهسمتی میبرد که مقصودش نیست. ناگهان مشخص میشود که داستان چیز دیگریست. داستان زمینی با پیشزمینههای سیاسی، آسمانی و ابرقهرمانی میشود. موفقیت این چرخش را در اجرای بازیگر اصلی جستوجو کنید: شارلیز ترون، رفتارش عوض نمیشود. همانیست که درابتدا دیدهایم. حالا پیشفرضهایمان را عوض میکنیم و او با ذهنیت جدید ما از ژانر جدید فیلم، مطابقت دارد! ریسک بلندپروازانهی فیلم برای تخطی از فرمولهای رایج سرگرمی، همین دگرگونی یکباره است.
داستان از این قرار است که گروهی نامیرا که برخیشان عمر هزارساله دارند، مبارزه میکنند تا دنیا کمی هم که شده، زیستگاه بهتری شود. اقتباس گِرگ راکا از کامیکبوک خودش، یادآور نمونههای شاخص این دسته از فیلمهاست. دراینجا، از گاتهام و دوگانهی بتمن/جوکر یا دیگر دوگانهها خبری نیست؛ اما روند کلی همان است. تلاشهای شارلیز ترون در این فیلم، از جنس تلاشهای بتمن در سری کامیکهای دیدهشده است. هرچند انگار هیث لجر فقید، در نمونهترین جوکر، شوالیهی تاریکی (کریستوفر نولان)، راست میگفت که مردم ارزش این مبارزهها را ندارند و خودشان خواسته یا ناخواسته، مولد و محرک وضع موجودند و مصداق بارز حرف لجر، در فیلم «نگهبانانی از دیرباز»، آقای کاپلی (اجیوفور) است که بر سرراه مبارزان قدیمی، مانعتراشی میکند و در پایان فیلم، درکسری از ثانیه، درعین باورناپذیری، متحول میشود.
شارلیز ترون، نقش آدم نامیرایی را اجرا میکند که نهتنها قبل از ماجرای فیلم و اختراع سینما در این دنیا بوده، بلکه انگار درگذر زمان، سری به گاتهامسیتی خیالی زده و اکتهای ازلیابدی را از لجر آموخته است. لجر، خندهی آهنگینی را انتخاب کرده بود که انگار ریشه در گذشتهها داشت. لبخند مرموزش، گویی متعلق به زمانهای پیش از خودش بود. ترون، در تلاش برای اجرای این نقش، به یک نگاه سنگین رسیده که وقتی بهجایی زل میزند و به فکر فرو میرود، همان خاصیت «ازلی-ابدی» را تداعی میکند.
در کنار مطالعهی نقد فیلم The Old Guard بخوانید:
همهچیز مهیای ساخت قسمت دوم «نگهابانانی از دیرباز»
دربارهی دیگر بازیگرهای فیلم، این اتفاق نیفتاده است. گروه اندی، نهتنها تعلقی به گذشته و آینده ندارند، بلکه حسوحال این نقش را، مانند همان اکشنهای شبیه به ابتدای فیلم، دریافتهاند. کاراکترشان هم، سردرگم است. یکیشان که از قدیمیترین یارهای اندی بوده، بعد از چند سده، ناگهان ایدهی برتری مرگ بر نامیرایی را مطرح میکند و گروه را بیچاره میکند و چنددقیقه بعد، دوباره نظرش عوض میشود و در درگیریهای پایانی فیلم، شانهبهشانهی دیگران حاضر میشود. علاوهبر اینها، در پایان فیلم، تنها تحول یکبارهی کاپلی یا اعضای گروه اندی نیست که به بلندپروازی فیلم ضربه زده است. تمهیدهای غافلگیرکنندهی پایان فیلم، یکی پس از دیگری، ناکارآمد از آب درمیآیند. بااینحال، وزن بازیگر اصلی و ایده و ترس میراشدن اندیِ نامیرا، فیلم را تا پایان نگه میدارد. البته منظورم از پایان، همان پایان اصلی است. یعنی جاییکه از ساختمان بیرون میآیند و فاتحانه موقعیت درگیری را ترک میکنند و در انتهای صحنه، پلیس و جمعیت، متوجه درگیری میشوند. بعد از آن، فیلم از چندپایان اضافی، ضربه میخورد. بعد از آن صحنه، هیچکدام از مینهای فیلمنامه، عمل نمیکنند. همگی خنثی میشوند. نه رهاکردن عضور خائن گروه، اثرگذار است و نه آخرین نمای فیلم. «نگهبانانی از دیرباز» محصول یک بلندپروازی افسارگسیخته است. فیلمساز به بلندپروازیاش برای تلفیق صحنههای اکشن با قطعههای موسیقی غیرمرسوم و امتیازهای اصلیاش بسنده نمیکند. چشمانش را میبندد و آنقدر جاهطلبانه برگ جدید رو میکند که دلت میخواهد هرچه زودتر، فیلم خوبش را تمام کند!
نوشتهی محمدحسین گودرزی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
1 دیدگاه