زیرنویس فارسی اختصاصی از آرتتاکس: مصاحبه آل پاچینو با ورایتی دربارهی کاراکتر در فیلم «مرد ایرلندی» و «سرپیکو» با کیفیت دلخواه ببینید.
در کنار تماشای مصاحبه آل پاچینو از تریلر فیلم مرد ایرلندی دیدن کنید
جیمی هافا: کاراکتری که برای باورش میجنگد
وقتی با صدا و شیوهی خودم صحبت میکنم، معمولن یه خورده خشک صحبت میکنم. وقتی در نقش یک شخصیت بازی میکنی، محدودیت کمتری داری و بازخوردت نسبت به همهچیز آزادانهتره. این هم از درس امروزمون!
وقتی در مورد هافا تحقیق میکنین، هم کتابهای خوبی هست و هم فیلمنامههای خوب. میتونی فیلمنامههای خوب رو بخونی ولی کلی ویدیو از این آدمها موجوده. میبینیشون و ازشون یاد میگیری. در موردش فکر میکنی و باهاش درگیر میشی و واقعن وقتت رو صرف این موضوع میکنی که این آدم کییه و تلاش میکنی شخصیتش رو جذب خودت کنی. هافا به کمتحمل بودنش معروف بود و در کنارش، به کار خیلی اهمیت میداد و احساس میکرد فرد آیندهنگرییه.
از زمان بچگی تو سمتهای مختلف کار میکرد. تو شورشها و پلیسهایی که مردم رو کتک میزدن بود و سر همین روی سرش سیزده تا بخیه خورد. برای چیزی که باور داشت میجنگید چون اون سمت قضیه رو دیده بود و یه زمانی کارگر بود. این برای من نکتهی کلیدی بود. از دید خودش آدم سادهای بود. هافا آدم منصفی بود و با مردم با انصاف برخورد میکرد و از اون دید به چیزهای خاصی اهمیت میداد ولی در کنارش آدم بداخلاقی بود.
در کنار تماشای مصاحبه آل پاچینو بخوانید:
مروری بر «مرد ایرلندی» اسکورسیزی: منتقدان چه میگویند؟
من مسافری بین راهی بودم
وقتی این فیلم شش یا هفت سال پیش کلید خورد، باب (دنیرو) کتاب رو خریده بود. جفتشون کلی تحقیق کرده بودن. فکر کردم که میدونن چی کار باید بکنن. وقتی داشتم برای کار باهاشون آماده میشدم، سر کار دیگهای بودم و باید اون رو تموم میکردم. زمانی که کار من تموم شد، اونها پروژه رو شروع کرده بودن. حرکت قطار شروع شده بود.
من هم موقع حرکتشون رو قطار پریدم. به مارتین هم گفتم که قطار این پروژه راه افتاده و گفت: «آره، مشکلی نداره. نگران نباش.» در نتیجه به اندازهی کافی راحت بودم. وقتی وارد فضایی میشی که هیچ کسی رو نمیشناسی، میتونه یه مقدار مشکل باشه. مارتین اجازه میده بازیگران کارهای خودشون رو انجام بدن.
بازیگرها و بازیگری رو درک میکنه. بعضی اوقات باید دقیقن از روی فیلمنامه جلو بری چون فیلمنامهی شگفتانگیزییه. ولی در عین حال به چیزای جدیدی فکر میکنی و این موضوع رو تحسین میکنه. فکر میکنم اتفاقی که افتاده و این چیزییه که در کل در فیلمها خوشم میآد اینه که بازیگران فرصت این رو دارن که تنها کار کنن.
این برای من رویکرد جدیدی بود چون به روش کاری سیدنی لومت عادت داشتم: سه یا چهار هفته قبل از فیلمبرداری تمرین میکردیم، روی زمین خط میکشیدیم و حرکت رو تعیین میکردیم و بازیگرا با هم جلو میرفتن. اینجا دیگه همچین دنیایی وجود نداره، دنیای متفاوتییه. بنابراین باید راهی پیدا کنین که شخصیتتون از متن به سمتتون جذب بشه.
در کنار تماشای مصاحبه آل پاچینو ببینید:
رابرت دنیرو در برنامهی جیمی فلن از جوان شدنش در مرد ایرلندی میگوید
اگر بتهوون گوش میدادم، چه آدمی میبودم؟
به تصویر کشیدن شخصیت واقعی خیلی خوبه. از باری که رو شونهته کم میکنه. کسی هست که بتونی در موردش تحقیق و بررسی کنی تا آماده بشی. وقتی نقش سرپیکو رو داشتم، یه آدم واقعی بود پس با اون شخص وقت میگذرونی و سؤالهای بعضن شخصی هم میپرسی.
یه بار از فرانک سرپیکو پرسیدم وقتی به خونهش تو مونتاک رفتم، اومده بودیم و داشتیم روی عرشهی قایق رو به اقیانوسش، صحبت میکردیم. در مورد خودش و زندگیش و ازش پرسیدم: «چرا برای همچین چیزی جنگیدی؟ چرا پول رو برنداشتی و بعد مثلن به خیریه بدی. به زندگی و کاری که دوست داری ادامه بده.» در حالی که برای چند دقیقه به من نگاه میکرد، گفت: «اگر همچین کاری انجام میدادم، وقتی به بتهوون گوش میکردم، چه آدمی میبودم؟»
در کنار اینها بعضی احساسات و غرایز تو ملاقات اولین بار با کسی ایجاد میشه. به محض این که دیدمش، میخواستم نقشش رو داشته باشم. اینجور اتفاقات هر روز رخ نمیدن.
در کنار تماشای مصاحبه آل پاچینو بخوانید:
نتفلیکس با مرد ایرلندی معادلات را بر هم میزند | ما فیلمهایی میسازیم که هیچ کس دیگری نخواهد ساخت
چرا مردم فیلمهای گانگستری دوست دارن؟
بینندهها به فیلمهای گانگستری با دید نسبتن آزادانه نگاه میکنن. میخوان در بند قانون نباشن. هیجان خاصی داره. تو دنیای واقعی سخته از این کارها انجام بدی. میتونن ریسک کنن. فکر میکنم بخشیش مربوط به اینه.