التون جان : واقعن از موقعیتی که در آن هستم هیجانزدهام. هنگام بچگی، هیچگاه باور نمیکردم فیلم داستان زندگیام در جشنوارهی کن پخش شود. این لحظات برای من بسیار سورئالند.
چرا این فیلم در سال ۲۰۱۹ ساخته شد؟
التون: ۱۰ سالی میشد که در مورد پروسهی تولید فیلم مذاکره میکردیم. چند سال پیش من و مدیر برنامهام دیوید فرنس، شروع کردیم به برنامهریزی برای تور خداحافظیام. در نتیجهی این، تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم و کتاب هم در ماههای آینده پخش میشود. تور هم قرار است تا دو سال آینده ادامه داشته باشد و برای جولای هم اکران شیرشاه را در پیش دارم. البته هیچ کدام از این مسائل تصادفی نبودند.
هیچگاه باور نمیکردم فیلم داستان زندگیام در جشنوارهی کن پخش شود. این لحظات برای من بسیار سورئالند
دیوید پیشتر به من گفت که دیدن برخی صحنهها برایش دردناک بوده. برای تو چهطور؟
التون جان : دیدن بخشهای مربوط به خانوادهام برایم دردناک بود. اعتیاد، مشکلی بود که عاملش خود من بودم ولی دیدن مسائل و در نهایت منجر شدن همهی اینها به دوران اعتیاد برایم مهم بود؛ و البته مادربزرگم، او را بسیار دوست داشتم. البته دیدن رابطهام با برنی فوقالعاده است و تارون اجرتون و جیمی بل به بینقصترین شکل ممکن در نقششان حاضر بودند. داشتن چنین رابطهی محکم و پرمحبت در دنیایی که زندگی میکنیم به شدت ارزشمند است.
به نظرت رجینالد کوچک اگر تو را الآن میدید، چه احساسی میداشت؟
التون جان : الآن را ببیند خوشحال ولی احتمالن لحظاتی هست که به شدت از من بدش بیاید و این در فیلم هم دیده میشود. هم اکنون زندگی فوقالعادهای دارم اما آن زمان میدانستم باید تغییر میکردم. انتخاب من هم نیز همین بود و تا جای ممکن تلاشم را برای بازسازی زندگیام انجام دادم اتفاقی که یک شبه رخ نداد و متحمل تلاش و زحمت بسیاری شدم
من هم سابقن معتاد به الکل بودم و لحظاتی بود که فکر میکردم ادامهی زندگی ممکن نیست. آیا این برای تو نیز صدق میکرد؟
التون: چندین بار. درد قفسه سینه داشتم و گاهی چندین شبانهروز نمیخوابیدم. بعضی اوقات اسپاسمهای شدیدی داشتم که زمین میافتادم و بقیه من را به تخت بازمیگرداندند. نیم ساعت بعد همان آش و همان کاسه. دوران سختی بود
پرسش: آیا خود را یک نجاتیافته میدانی؟
التون جان : قطعن. من یه نجاتیافتهام.تجربههای سخت زیادی در زندگیام داشتتم. زندگی پر از سختیهاست حتا وقتی به الکل لب نزنی. الآن نیازی نیست از مشکلاتم فرار کنم چون انسانهای فوقالعادهای در زندگی من حضور دارند که من را همراهی میکنند. روابط نیز همین شکلی است.وقتهایی که حال خوب نداری باید حرف بزنی و مشکلاتت را بیان کنی. کاری که به هنگام معتاد بودنم قادر به انجام دادنش نبودم. البته جز مواقعی که کوکائین میکشیدم و شروع میکردم به شر و ور گفتن!
فکر میکنم هر هنرمند خلاقی شک و تردید را همراه خودش دارد. لحظاتی هست که در زندگی از خود میپرسی که آیا راه درست را انتخاب کردم؟
هنوز هم با خودت فکر میکنی که چه شد اینجا رسیدی؟ چه سفر باورنکردنی بوده؟
التون جان : فوقالعاده است. و همهی این اتفاقات در یک بازهی بیست ساله از دههی هفتاد تا نود رخ دادند! سالهایی پر از احساسات و موفقیت و ناراحتی و بدبختی اما از زندگی کنونیام بسیار راضییم و خوشحالم تمام این تجربیات را کسب کردم. این که پدر و مادرم با وجود این که علاقهای به زندگی با هم نداشتند ولی برای من کنار هم میماندند برایم بسیار ارزشمند بود. هر چند که از این عدم علاقه میانشان متنفر بودم. خوشحالم که در ازدواجهای بعدیشان، توانستند به عشق برسند. با پیرتر شدن، شرایطشان را بیشتر درک میکنم اما این موضوع زخم عمیقی بر من گذاشت که مدت زمان زیادی نیاز بود تا التیام بیابد. و شاید این زخم هیچگاه ترمیم نشود. هیچوقت خارج از صحنه اعتماد به نفس نداشتم ولی آن بالا غرق در لذتم.
واقعن؟
التون جان : فکر میکنم هر هنرمند خلاقی شک و تردید را همراه خودش دارد. لحظاتی هست که در زندگی از خود میپرسی که آیا راه درست را انتخاب کردم؟ و همین ممکن است ما را به یک هیولا تبدیل کند. الکل و مواد مخدر هم کاری از پیش نمیبرند و کم کم از واقعیت فاصله میگیری. زندگیای که داشتم، با همهی خانههای زیبا و گرانقیمت در مرکز توجه به گذشتهام همخوانی نداشت. قسم خوردم وقتی مسیر زندگیام را تغییر دادم، هیچگاه کارهایم را تکرار نمیکنم. هنوز هم زندگی فوقالعادهای دارم ولی آدمهایی هستند که تو را به واقعیت برمیگردانند، مثل فرزندانم.