سایمون پگ پس از پانزده سال خاطرات سکانسی اکشن از فیلم شان میمیرد را، با آهنگ «منو متوقف نکن»، یادآوری میکند.
در مورد شیوهی کاری ادگار رایت
ادگار رایت از صدای این دستگاه تو خیلی جاهای فیلم استفاده میکنه تا ایجاد ارتباط کنه و پیامش رو انتقال بده. خیلی هوشمندانه است. فکر کنم وقتی از عناصر صحنه برای ساخت موسیقیت بهره میبری اسمش صدای دیژتیکه. کارش در این زمینه خیلی خوبه. فیلمهاش رو ببینین.
ایدهی این صحنه از ادگار بود میخواست یه صحنهی خیلی خشن بگیره که پسزمینهش آهنگ خیلی شادی باشه و مثل من، طرفدار کوئینه. البته ادگار دو آتشهست. «منو الآن متوقف نکن» یه آهنگ خیلی مثبت با انرژی زیاد بود؛ یه ادای احترام به مثبتگرایی. فکر کردیم کتک زدن یه پیرمرد تا سر حد مرگ با ضرب این آهنگ میتونه خندهدار باشه.
اگر در موردش فکر کنین، این یه پیشزمینهاییه برای بیبی درایور چون عملن ادگار از موسیقی استفاده میکنه که شخصیتها بهش گوش میدن برای موسیقی متن و در کنار این با موزیک حرکت میکنیم. مثل یه رقص میمونه. موقع تمرین کورئوگرافی کردیم. به یه اتاق رفتیم و این حرکتها رو زدیم. اگر لوسی و پنلوپه رو ببینین، دارن با آهنگ میرقصن در حالی که ما رو حین کوبیدن چوب به کلهی استیو مشاهده میکنن. ولی بیبی درایور رو میتونین ماحصل ایدههای چندین و چند سالهی ادگار رایت بدونین. دیلن با ریتم آهنگ سوییچهای فیوز رو بالا پایین میکنه که قدم دیگهاییه که ادگار به اصولش پایبند باشه.
در کنار صحبتهای سایمون پگ ببینید:
پانزدهسالگی شان میمیرد: ترکیب دلنشین ژانرها
فیلمبرداری شان میمیرد
چند هفتهای سر این صحنه بودیم و آخرهای فیلمبرداری بود. همه خسته بودن و یادمه انرژی زیادی ازمون گرفت. اینقدر گرم بود یکی از زامبیها غش کرد. البته قدش خیلی بلند بود و نزدیک نور ایستاده بود. هیچوقت بوی اونجا رو فراموش نمیکنم. طراحی تولید فوقالعاده از یادم نمیره. یادمه این روز خیلی خسته بودم و از دید جسمانی، کاملن نابود بودم. بعد از ناهار برگشته بودم سر صحنه و حالا باید تو مود زامبیکشیم برم بازیگر بودن مضخرفه، نه؟
موقع فیلمبرداری تو گوشی داشتیم و آهنگ تو اون پخش میشد به خاطر صدا نمیتونستیم خود موسیقی رو پخش کنیم. و موقع تمرین میشمردیم. چون نمیتونستیم موسیقی رو بلند پخش کنیم روی صحنه چون کار صدابرداری رو خراب میکرد. برای همین تو گوشیهای کوچیکی داشتیم.
در مورد بازیگران اضافه
عاشق بازیگرای اضافهم که بیرون بودن و فقط ناله میکردن. البته اضافهها همیشه ناله میکنن ولی اینها نالهشون با هدف بود.
در کنار صحبتهای سایمون پگ ببینید:
گفتوگوی ورایتی با کیانو ریوز
در مورد یکی از بدلکاران
این استیوه، یه بدلکار که تو فیلم برانیگن بود. فیلم جان وین که تو انگلیس جریان داشت. موضوع مال خیلی وقت پیشه ولی یه نبرد بزرگ تو یه بار تو برانیگن هست و استیو هم اونجا بود. بنابراین باعث افتخار من و ادگار بود که با کسی کار کنیم که جان وین تو صورتش مشت زده خدا بیامرزتش، هفتاد سالش بود و داشتیم پشت سر هم با چوب میزدیمش. البته چوبها الکیان، چوبی نیستن ولی به اندازهی کافی سنگین بودن که بتونیم بزنیمش.