نخستین روز بزرگداشت کیارستمی در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر با حضور رضا میرکریمی دبیر جشنواره، علیرضا شجاع نوری، بهمن فرمانآرا، سیفالله صمدیان، آیدین آغداشلو، محمدمهدی عسگرپور، همایون ارشادی، محمدرضا دلپاک، فرشید مثقالی، نگار جواهریان، شهرام مکری، امیر پوریا، غزل شاکری، مسعود مهرابی، امرالله فرهادی و جمعی از هنرمندان خارجی در این مراسم شرکت کردند.
عکس کاور: یاسمن ظهورطلب – سایت رسمی جشنواره جهانی فیلم فجر ©
فیلمنت نیوز نوشت: در ابتدای نخستین روز بزرگداشت کیارستمی علیرضا شجاعنوری که اجرای این مراسم را برعهده داشت ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: «هیچ وقت فکر نمیکردم روزی در بزرگداشت کیارستمی حرف بزنم. از اولین سفرهای خارج که برای فستیوالها میرفت او را همراهی کردم. اولین سفرش به زوریخ برای نمایش فیلم «خانه دوست کجاست» بود، بسیار شیفتهاش شدم و عشقم به او روز به روز بیشتر شد. تا آخرین باری که در بستر بیماری دیدمش و او همچنان داشت کار میکرد.»
او ادامه داد: «شبکه تلویزیونی داشت به شکل زنده مراسم حراج کارهای هنری را نمایش میداد. با این که او به لحاظ فیزیکی در شرایط خوبی نبود و باید زیر پتو میماند تا گرم شود، همه نقاشیها و نقاشها را دنبال میکرد و در مورد کارهایشان نظر میداد. تا جایی که از او شناخت دارم، او دوست دارد راجع به زیباییهای زندگی و در مورد آن بخشی از وجود خودش که زندگی را تمجید میکرد صحبت شود. به گمانم هر چه بیشتر بخواهیم شادش کنیم باید بیشتر قدر زندگی را بدانیم.»
کیارستمی چیزهای زیادی به ما آموخت
در ادامه نخستین روز بزرگداشت کیارستمی رضا میرکریمی دبیر جشنواره طی سخنانی کوتاه گفت: «سال گذشته و هنگام انجام کارهای برگزاری جشنواره، عباس کیارستمی در بستر بیماری بود. ما خیلی خوشبین بودیم که این بیماری تمام خواهد شد و همان جا تصمیم گرفتیم که جشنواره سال بعد را به بزرگداشت او اختصاص دهیم و حتی پوستر آن را هم انتخاب کردیم، اما متاسفانه او امسال به ظاهر در کنار ما نیست.»
او افزود: «کیارستمی چیزهای زیادی به ما آموخت؛ اینکه اتفاقات شگفتانگیز برخلاف آنچه ما تصور میکنیم، کم نیستند. اینکه برخلاف آنچه ما میاندیشیم، اتفاقات عادی و تکراری بسیار کم هستند. کیارستمی به ما آموخت که معانی بزرگ چطور خود را پشت اتفاقهای ساده پنهان میکنند و اینکه چطور آنها را کشف کرده و ببینیم.»
میرکریمی در پایان گفت: «از همه مهمانان و مدیران جشنواره تشکر میکنم و تشکر ویژهای دارم از مرد دوست داشتنی سینمای ایران، سیفالله صمدیان که این نمایشگاه زیبا را در جشنواره امسال تدارک دید.»
عباس کیارستمی ما را به شکلی آبرومند به آن سوی مرزها برد
پس از آن سیفالله صمدیان ضمن اشاره به حس متناقض خودش در برگزاری این برنامه، گفت: «وقتی به نام نامی سینما دور هم جمع میشویم، قرار است خوشحال باشیم و من هم خوشحالم. در عین حال قرعه به نام من افتاده که برنامهریزی و اجرای بزرگداشتی را برعهده داشته باشم که به نام عباس کیارستمی است و این حسی متضاد برای من ایجاد میکند.»
او ادامه داد: «به دلیل حجم بالای برنامهها، امکان دعوت از تمامی دوستان عباس کیارستمی را نداشتیم تا در اینجا سخن بگویند؛ عباس کیارستمی ما را به شکلی آبرومند به آن سوی مرزها برد و در برنامه امروز تلاش کردیم حرفهای کسانی از آن سوی مرزها را بشنویم. امیدوارم برای عباس پیامهایی حسی داشته باشیم و این شاید حداقل کاری است که میتوانیم برای او انجام دهیم.»
صمدیان در پایان درباره قسمتهای بعدی برنامههای بزرگداشت عباس کیارستمی گفت: «فردا با حضور چهار همکار ژاپنی او در فیلم مثل یک عاشق و همکاران ایرانی او در ساخت فیلم بلیت، ویژگی متمایز کسی را به گفتوگو مینشینیم که در صنعت سینما یکه سوار بود. در روز سوم جشنواره نیز به آموزش فیلمسازی توسط عباس کیارستمی در داخل و خارج کشور میپردازیم و فیلمهایی که دانشجویان او در کوبا، کلمبیا و اسپانیا ساختهاند را به بحث میگذاریم.»
او افزود: «در کنار آن شش دانشجوی کلاسهای کیارستمی را داریم که در کلاسهای او رشد کردند و بالا آمدند و فیلمهای بلندی ساختند که به اکران عمومی رسید. نمایشگاهی که ترتیب داده شده نیز حاصل کار عکاسان، گرافیستها و کارتونیستهای ایرانی است که قصد داریم آنها را به شکل کامل در یک کتاب منتشر کنیم. امیدوارم حداقل کاری که برای عباس انجام میدهیم با روسفیدی باشد.»
درختکاری به یاد کیارستمی در تمام جهان
در ادامه نخستین روز بزرگداشت کیارستمی پیام تصویری احمد کیارستمی پخش شد. او ضمن بیان اینکه آرزوی قلبیاش بوده که بتواند در این مراسم شرکت کند، گفت: «از رضا میرکریمی و سیفالله صمدیان برای برنامهریزی جشنواره تشکر ویژه دارم. از سال گذشته تاکنون حدود ۲۳۰ مراسم بزرگداشت کوچک و بزرگ در نقاط مختلف دنیا برای پدرم تدارک دیده شده است که همگی آنها ارزش خود را دارند، اما آنچه بیش از همه برای من دوستداشتنی بود، درختکاریهایی بود که به یاد او در شهرها و دانشگاههای مختلف دنیا انجام شده است. ضمن اینکه پس از مرگ عباس کیارستمی، دوستانی پیگیر بهبود سیستم پزشکی ایران شدند که از همه آنها تشکر میکنم.»
او ادامه داد: «ده سال پیش و در فستیوال فیلم مراکش که مراسم بزرگداشتی برای پدر برگزار شد و او در آنجا ورکشاپهایی برگزار میکرد، شاهد بودم که چطور ورکشاپهای پدر به سادگی و صمیمیت برگزار میشد و ورکشاپهای کسی مانند مارتین اسکورسیزی به شکلی عظیم. زمانی که این مساله را با پدرم در میان گذاشتم، او گفت اسکورسیزی همانطور که فیلمهای عظیم میسازد، حضورش نیز عظیم است. من ساده و مثل خودم فیلم میسازم. نه او میتواند مانند من باشد و نه من میتوانم مثل او کار کنم. موفقیت هر دوی ما به این دلیل است که به واقعیت خود وفادار بودهایم و به مدل خودمان فیلم ساختهایم. این مهمترین درسی بود که از پدرم آموختم.»
رونمایی از آخرین فیلم کیارستمی در جشنواره کن و راهاندازی بنیاد عباس کیارستمی
احمد کیارستمی درباره برنامههای در حال اجرا درباره عباس کیارستمی و آثارش گفت: «فیلم بیست و چهار فریم که در واقع آخرین فیلم پدر محسوب میشود و کاری در میانه سینما و شعر و عکاسی است، مراحل پایانی خود را طی میکند و در جشنواره کن رونمایی خواهد شد. این فیلم یک فیلم موزهای است و در ادامه در موزهها به نمایش در خواهد آمد. ضمن اینکه پس از ماهها صحبت قرار شده فیلمهای قدیمی عباس کیارستمی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شدهاند، برای بازسازی و پخش بینالمللی و اکران در خارج کشور به شرکت انکادو سپرده شود.»
او افزود: «در پایان باید بگویم بنیاد عباس کیارستمی را راهاندازی کردهایم که مراحل اولیه شکلگیری خود را پشت سر میگذارد و امیدوارم به زودی اخبار بیشتری در این خصوص برای شما داشته باشیم.»
سپس اپیزود اسبها از فیلم ۲۴ فریم ساخته عباس کیارستمی به نمایش در آمد.
کیارستمی احساس و مفهوم «جمع» را در وجود خود داشت
در ادامه نخستین روز بزرگداشت کیارستمی ویکتور اریس ضمن تشکر از برگزارکنندگان و مهماننوازی ایرانیان گفت: «برای من حضور در کنار شما مایه افتخار و همراه با هیجان است؛ این بزرگداشت در سرزمینی برگزار میشود که به دنیا آمدن عباس کیارستمی را به خود دیده است. سرزمینی که به او عشق میورزد و البته برای من سخن گفتن درباره کیارستمی بسیار دشوار است.»
او افزود: «ما فیلمسازان در ابتدا همدیگر را از طریق فیلمهایمان میشناسیم. فراموش نمیکنم وقتی برای اولین بار فیلم کلوزآپ را در مادرید دیدم،در هنگام خروج از سالن سینما به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم. آنجا بود که احساس کردم نگاهی تازه در سینمای جهان متولد شده است.سینمای کیارستمی جایی فوران کرد که سینمای اروپا خسته و از پا درآمده بود. او فرهنگی سینمایی داشت که تمام فصلهایی که میتوانست برای یک سینماگر طی شود را پشت سر گذاشته بود. زمانی رسیده بود که گویی فیلمسازان صرفا برای دیگر فیلمسازان فیلم میساختند و نویسندگان برای دیگر نویسندگان مینوشتند و نقاشان برای بقیه نقاشان نقاشی میکردند، ولی هیچکدام از این نشانهها در عباس کیارستمی وجود نداشت.»
این کارگردان سینمای اسپانیا ادامه داد: «او احساس و مفهوم «جمع» را در وجود خود داشت. کیارستمی ما را به نگریستن به جهان واداشت و به بازنگری و تربیت نگاهمان در دگرگونه دیدن جهان. ما در دنیایی زندگی میکنیم که تنها با آلودگی هوا مواجه نیستیم، بلکه آلودگی تصویری نیز وجود دارد، اما چگونه میتوان در این فضا تصویری حقیقی ساخت؟ عباس کیارستمی پاسخ آن را داده است؛ تصویر حقیقی آنجا متولد میشود که معصومیت با حکمت گره میخورد.»
او اظهار کرد: «پس از دیدن فیلم کلوزآپ برای اولین بار، سالها سپری شد تا کیارستمی را در سیسیل از نزدیک ملاقات کردم. فیلم آفتاب درخت به باعث شد ما به هم پیوند بخوریم و بعد متوجه شدیم هر دو در یک سال و در یک ماه و تنها با هشت روز اختلاف متولد شدهایم، در دو کشور متفاوت با فاصله جغرافیایی زیاد. آنجا احساس کردیم نه تنها از جنبه فیلمسازی، بلکه از بسیاری جنبههای دیگر نقطه اشتراک داریم. بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ ده کارت ویدئویی با هم مبادله کردیم و این نامهنگاریها در پاریس، مادرید و ملبورن به نمایش در آمدند.»
اریس در پایان گفت: «در کنار هم در موزه پرادو مادرید قدم میزدیم و آنجا احساس کردم عباس بیشتر از موزه، به چیزهایی علاقه دارد که خارج از دیوارهای آن اتفاق میافتد. آنجا بود که متوجه این حرف کیارستمی شدم که میگفت «تمام دنیا کارگاه من است». دنیا فقیر میشود وقتی کسی مانند عباس کیارستمی ناپدید میشود، اما کارهای او باقی مانده است، آثاری که اکنون جزو میراث بشری محسوب میشوند؛ در این آثار شاهد یک تواضع عظیم انسانی و یک نفسِ ابدیت هستیم.»
کیارستمی از دید ژیل ژاکوب
قسمت بعدی نخستین روز بزرگداشت کیارستمی بخش کوتاهی از صحبتهای ژیل ژاکوب درباره عباس کیارستمی روی پرده رفت. او در صحبتهای خود کیارستمی را در کسوت روسلینی توصیف کرد و از فهم او نسبت به جهان و تواضع شخصیت او سخن گفت. ژاکوب کیارستمی را استاد بزرگ سینما و کسی توصیف کرد که همواره و در هر سنی علاقه داشته در کلاسهای او شرکت کند.
سخنران بعدی مراسم فردریک تور فردریکسون بود که در سخنان کوتاهی گفت: «برخلاف سینمای آمریکا که صرفا برای وقت کُشی فیلم میسازد، کیارستمی قادر بود از کوچکترین چیزها، آثاری عظیم خلق کند. فرهنگ کیارستمی فرهنگی بینالمللی است که صرفا در مرزهای ایران محدود نمیشود. او همزمان فرهنگی محلی و بینالمللی داشت و همه ما مدیون او هستیم.»
او افزود: «ما در مورد سرزمینهایی مثل عراق و افغانستان که مورد هجوم آمریکا قرار گرفتند، چیز زیادی نمیدانیم؛ از زندگی روزمره مردم این سرزمینها بی اطلاعیم. وظیفه فیلمساز ارائه تصویری خلاقانه و حقیقی از محیط اطراف خود است. همواره مواد خامی در اطراف ما وجود دارد که تبدیل به فیلمهایی بزرگ شوند. فقدان عباس کیارستمی برای سینمای جهان و هر فیلمساز صادقی مایه تاسف است.»
در ادامه این مراسم ویدئوهایی از صحبتهای ژولیت بینوش بازیگر فیلم کپی برابر اصل پخش شد.
فیلمهای کیارستمی در دنیا بسیار شریف و نایاب هستند
سپس از گادفری چشایر منتقد آمریکایی دعوت شد تا درباره کیارستمی صحبت کند و بعد از آن پیام تصویری لوکا بیگاتزی فیلمبردار فیلم کپی برابر اصل و پیام تصویری جاناتان روزنبام منتقد سینمایی از آمریکا پخش شد.
پس از آن انیس دویکتور، پژوهشگر سینمای ایران از فرانسه طی سخنانی گفت: «عباس کیارستمی را ۲۴ سال پیش در پروژه فیلم مشق شب در شهر کوچکی در فرانسه دیدم. هیچ چیزی از سینما و ایران نمیدانستم با این وجود این فیلم بود که مرا وداشت که سوژه دکترایم را پیرامون سینمای ایران انتخاب کنم. کیارستمی مرا به ایران هدایت کرد. او عمیقا ایران را دوست داشت و میدانست چطور این عشق را به دیگران منتقل کند. فیلمهای او ما را به سفری با خود میبرد، سفری درباره آموزش و یادگیری.»
او ادامه داد: کیارستمی به نوعی واقعی صحبت میکرد و از ما میخواست که آزاد باشیم و مسئول و این دو مورد خیلی آسان نیست. بدون شک به خاطر این است که عباس کیارستمی فقط یک فیلمساز ساده نبود. او یک نابغه بود. ابداعکننده فرمهای بصری، روایی و زبانی. به خاطر همین بود که ژان لوک ملانشُن، وزیر آموزش فرانسه و من این شانس را به دانشآموزان فرانسوی دادیم که این فیلمها را کشف کنند. این کار را با دانشآموزان بسیار کوچک یعنی از مهدکودک شروع کردیم. وزیر پیشنهاد داده بود که کلکسیونی از صد فیلم برتر دنیا را آماده کنیم و اولین فیلم این مجموعه فیلم چهارصد ضربه از فرانسه نبود؛ بلکه فیلمی از کیارستمی بود و قطعا آن فیلم خانه دوست کجاست بود. بچههای مهدکودک نه زبان فارسی میدانستند و نه میتوانستند زیرنویس بخوانند، اما کاملا این فیلم را پذیرفتند و از آن یاد گرفتند چطور بزرگ شوند و رشد کنند. ما با رد شدن از چیزهایی که ما را میترسانند بزرگ شدیم. با گذشتن از حد و مرزهای ممنوعیتهای اجتماعی و سنتی و رسیدن به چیزی که به نظر ما درست است.»
این پژوهشگر با اشاره به این که فیلم باد ما را خواهد برد برای دانشآموزان دوران دبیرستان آماده شد گفت: «این به این معناست که هزاران دانشآموز فرانسوی با این فیلمها بزرگ شدند و آنها را دیدند. برای وزیر هدف آموزش از سینما در مدرسهها این نبود که فیلمها را نشان دهند تا از مسائل اجتماعی صحبت کنند،. این هم نبود که از آنها فیلمسازان معروفی بسازند. بلکه هدفشان این است که آدمهایی بسازند که آزاده و مسئول هستند و فیلمهایی نظیر فیلمهای کیارستمی که چنین مضمونی داشته باشند، بسیار نادر است.»
او افزود: «فیلمهای کیارستمی به ما این فرصت را میدهد که به خودمان فکر کنیم و دنیا را طور دیگری ببینیم. این فیلم ها در دنیا بسیار شریف و نایاب هستند. این فیلمها موقعیتی را فراهم میکنند که از لحاظ اخلاقی مسئول هستند و از لحاظ ذهنی آزاد. بدون عباس کیارستمی و بدون فیلمهای جدیدش زندگی سختتر خواهد شد.»
سپس پیام تصویری مهرناز سعید وفا، فیلمساز و پژوهشگر سینمایی از آمریکا پخش شد.
کیارستمی ما را به درون خودمان میبرد
در ادامه نخستین روز بزرگداشت کیارستمی سمیت کاپلان اوغلی، کارگردان ترکیهای گفت: «از مرحوم کیارستمی تشکر میکنم که باعث شده در این جمع همدیگر را ببینم. برای اولین بار با او در یک فستیوال آشنا شدم که به خاطر فیلم شیرین به آنجا آمده بود و من هم به خاطر فیلم شیر به این جشنواره رفته بودم. با یک هواپیما به آنجا پرواز کردیم و از ترمینال هوایی، با یک قایق در حالی که روبهروی هم نشسته بودیم به آنجا رفتیم. کسی که جسارت ساخت فیلم را به من بخشیده بود، عباس کیارستمی روبهرویم نشسته بود، بدون این که با هم صحبت کنیم. من شاهد نوع نگرش او به شهر در آن لحظات بی صدا بودم. خیلی کم حرف زدیم تا اینکه دیدار و صحبت اصلی ما نیمه شب در خیابان شکل گرفت. چون ترکیه با ما تشابه فرهنگی در زمینه ادبیات و قصه خسرو و شیرین دارد و او این داستان قدیمی را بدین شکل به فیلم تبدیل کرده بود، برایم بسیار هیجانانگیز بود و میخواستم نظراتم را به او بگویم. او با خنده از من خواست که با هم به کافه برویم. انگلیسیام خوب نبود. کیارستمی هم چندان حرف نمیزد. فقط روی نیمکتی نشستیم به کسانی که رد میشدند، نگاه کردیم.»
او ادامه داد: «جلوتر از جایی که نشسته بودیم، بستنی روی زمین ریخته بود که مردم دائم سعی میکردند از اطراف آن رد شوند و نمیخواستند رویش پا بگذارند. وسط بستنی به تدریج در حال ذوب شدن بود. در نهایت یکی پایش را به اشتباه روی بستنی ذوب شده گذاشت و لیز خورد. البته سریع هم خودش را جمع کرد. از حاصل ذوب شدن آن بستنی دایرهای ایجاد شد که همه شروع کردن از اطراف آن عبور کردن. در آن ده دقیقهای که آنجا نشستیم احساس میکردم داخل فیلمی از کیارستمی رفتم. بعد او گفت که فیلم همین جا کف خیابان خوابیده است.»
کاپلان اوغلی افزود: «آنجا متوجه شدم کسی که آن آشغال را انداخته برای ما مهم نیست و این همان جایی است که تماشاچی در فیلمهای کیارستمی وارد جریان میشود، چون هر کدام از ما یک بار برایمان پیش آمده که بستنی روی زمین بیاندازیم و این گونه است که فیلمهای کیارستمی ما را به زندگی خودمان و به خانه خودمان برمیگرداند. فیلمهایش با ما تمام میشود. از همه هیجانانگیزتر برای من این است که او ما را به درون خودمان میبرد.»
او در پایان به یکی از مصاحبههای کیارستمی اشاره کرد و گفت: «او در یکی از مصاحبههایش میگوید که عکسی از چندین درخت گرفته بود و ده سال بعد به همان مکان برمیگردد و دوباره از آن درختها عکس میگیرد. دو عکس را کنار هم میگذارد و نگاه میکند. به ناگاه متوجه میشود که یکی از درختها نیست. نگاهی که آنجا کیارستمی داشت همه چیز حتی درخت را تبدیل به جاندار میکند.»
این فیلمساز ترک ادامه داد: «من دوباره بعد از مدتها در ایران هستم. اما یک درخت بزرگ و پهناور که داشت ما را در سایه خودش بزرگ میکرد، متاسفانه دیگر در بین ما نیست، اما همه فیلمهایش، درسهایش و مصاحبههایش هست و منبعی برای الهام ماست.»
در ادامه این مراسم پیام های جف اندرو منتقد سینمایی انگلیسی و دبورا یانگ، منتقد سینمایی هالیوود ریپورترز توسط شجاعنوری خوانده شد پس از آن فیلم صحبتهای مارتین اسکورسیزی در بزرگداشت کیارستمی در جشنواره مراکش پخش شد.
نمایش فیلم مرا به خانه ببر از آخرین آثار عباس کیارستمی پایانبخش این مراسم بود.