ترجمهی اختصاصی از آرتتاکس: نقد فصل سوم سریال وست ورلد از نگاه دنیل داداریو، منتقد ورایتی، ساختهی جاناتان نولان و لیزا جوی و بازی آرون پال، ایوان ریچل وود و …
در کنار مطالعهی نقد فصل سوم سریال وست ورلد از تریلر آن دیدن کنید
بازنویسی جهان آینده با روایتی عامهپسند
احتمالاً شایسته است که بگوییم که «وستورلد» هیجانانگیزترین و شگفتانگیزترین بازسازی را در تاریخ معاصر برنامههای تلویزیونی داشته است.
به هر حال شخصیتهای برنامه روباتهایی ابرهوشمندند که در آغاز برنامه مجبور به فراموش کردن هویت خود و آن چه تحمل کردهاند شدهاند تا «سیر داستانی» جدیدی را آغاز کنند. در ادامه این ماشینهای اندوهگین توانایی اختراع دوبارهی خود را کشف میکنند و به خود تواناییها و هویتهایی جدید میبخشند.
«وستورلد» در فصل سوم خود حقهای مشابه را به کار برده و آن چه را که پیشتر تاملی عمیق و جز به جز دربارهی هویت و انسانیت بود با سفری عامهپسند به جهان آینده بازنویسی کرده است. به نظر میرسد که «وستورلد» جدید طراحی شده است تا دقیقاً انتظارات را برآورده کند. واضح است که اهداف جدید آنها، یعنی راضی کردن طرفداران با قصهگویی مستقیم و واضح، مزایایی دارد اما تواناییهای برنامه را نیز محدود میکند.
کمی بدتر از دنیای کنونی
تفاوتهایی که در این سریال رخ داده از همان صحنهی اول خود را نشان میدهد. ما برای اولین بار خارج از پارک وستورلد و در جهان آیندهایم و شاهد تغییر رادیکالی هستیم که دولورس (ایوان ریچل وود) امیدوار است تا به ارمغان بیاورد. او بار ماموریت پاکسازی را بر دوش میکشد: جهان ایدهآل او جهانی است که در آن انسانهای خبیث شکست میخورند و دیگران تحت سلطهی او به آزادی بی حد و حصر دست پیدا میکنند. این صحنه بیشتر به خاطر لحن ساده و بیپردهاش آزاردهنده است تا خشونت تصادفی و ناگهانیاش یا حتی موقعیت آن. اهداف بلندپروازانهی دولورس برای بازسازی تمام جامعه هم خود را در تیراندازیها یا نقشههای سریع و کثیف نشان میدهند.
شاید شگفتآورترین نکته دربارهی این آمریکای آیندهنگرانهی «وستورلد» این باشد که به طرز غمانگیزی ساده است. کیلِب (آرون پل) شخصیت جدید فصل از طریق برنامهای که جرمهای مختلف را به مجرمان بالقوه نشان میدهد وارد داستان میشود و همواره صدای مانند «سیری» در گوش او میپیچد ولی بقیهی داستان او شبیه زندگی فردی است که در جهانی درست مانند جهان ما ولی همراه با روباتها زندگی میکند. جزئیات بسیار کمی از این جهان در اختیار بیننده قرار میگیرد زیرا دنیای «وستورلد» تنها کمی بدتر از دنیای ماست. پیشتر نگاه دزدکی به جهان بیرون از «وستورلد» جذاب به نظر میرسید اما اکنون که میتوانیم آن را کامل ببینیم میفهمیم ایدههای جذابتر این برنامه بیشتر دربارهی آیندهی بشریتاند و نه آیندهی شهر آمریکایی.
در کنار مطالعهی نقد فصل سوم سریال وست ورلد ببینید:
خالقان سریال وستورلد از شکلگیری فصل سوم میگویند
همچنان خوشساخت و درگیرکننده
این امر خوبی است! همهی برنامهها نباید دربارهی همه چیز سخن بگویند و «وستورلد» برنامهی واقعاً خوبی دربارهی آیندهی بشریت بود. شاید بیرنگ و رویی چیدمان جدید این سریال نقش تضادی طعنهآمیز را ایفا کند ولی معمولاً آن چه رخ میدهد این است که این سطحی بودن حیات را از برنامه میگیرد. شاید قابل درک باشد که چرا برنامهای با شخصیتی خنثی و آرزوهایی تحققناپذیر تصمیم بگیرد که تمرکز خود را روی موضوعات آشناتری بگذارد ولی زیبایی دو فصل اول «وستورلد» در این بود که به هیچ وجه نیازی به شخصیت اصلی همدلیبرانگیز نداشت.
با این حال «وستورلد» همچنان برنامهای خوشساخت و درگیر کننده است که دیدش نسبت به آینده نسبت به رقبای خود چیزهایی بیشتری برای گفتن دارد و اکشنی غیرعقلانی و شیطنتی بلامهاوسی دارد که به بطن روایت نشسته است. ولی در کل «وستورلد» در مسیر خود به تبدیل شدن به سریالی عالی گامی رو به عقب برداشته است. «وستورلد» در تمام پیچشها و کنجکاوی عظیم خود از داستان خود استفاده کرد تا احساس زندگی با تغییری شگرف در درک ما از خودآگاه را بررسی کند و آن را نشان دهد. سخت است که دلتنگ برنامهای که چون نقصهایش ریشه در نیازی شدید به درک شدن و میل به درک کردن داشتند به شدت انسانی بودند و به آرامی با صدای وزوز خاموش قصهگویی ماشینی که بیشتر به روبات شباهت دارد جایگزین شدند نباشیم.
نویسنده: دنیل داداریو – ورایتی
مترجم: پویا مشهدی محمدرضا – آرتتاکس
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران