نوشتهای از گلبو فیوضی دربارهی سینمای رسول صدرعاملی، دههشصتیها و فیلم «سال دوم دانشکدهی من» به بهانهی انتشار نسخهی ویدیویی آن
یاد بگیر برش کیک خودت را بخوری
رسول صدر عاملی برای ما دههی شصتیها علاوه بر تمام تبحرش در کارگردانی یک ویژگی منحصر بهفرد دارد. صدرعاملی، ما را، هویتمان را، مشکلاتمان با پدرمادرها و تمام آنچه را که بودیم و نبودیم، به سینما آورد. یک روز، ما خودمان را با تمام پنهان شدنها و ترسها روی آن پردهی نقرهای اعجابانگیز دیدیم. آن منِ همیشه پنهانشده پشت سلیقهی موسیقایی، ادبی و زیستی که مدام قضاوت میشد و مدام خودش را در پستوها پنهانتر میکرد، با روایت صدرعاملی نهتنها به تصویر کشیده شد، که جرأت بودن و نفسکشیدن پیدا کرد. یادم نمیرود وقتی اولین بار «من ترانه پانزده سال دارم» را روی پردهی سینما دیدم از نیمهی فیلم چهگونه اشک ریختم به یاد دوست همنسلی که سرنوشت مهیبی داشت برای اتفاقی بسیار کمتر از آن. از سالن که بیرون آمدم انگار مطمئنتر قدم برمیداشتم. انگار کسی، معلمی، پیری، بزرگی، یک تأیید اجتماعی داده باشد. از آن روز شاید یاد گرفتم که جای ترسیدن، پای خودم و انتخابهایم بایستم.
در کنار مطالعهی نقد فیلم سال دوم دانشکده من بخوانید:
نمیشود هم از این حقیقت گذشت که در کنار تمام تجربیات تلخ و سنگین ما دههی شصتیها، سینمای صدرعاملی این را هم به ما آموخت تا صدایمان بلند باشد و از اینگونه بودن نترسیم. سالهایی که سینمای مهرجویی، کیمیایی، پناهی و سینمای جدی اغلب فیلمسازان ایرانی پر قدرت در حال به تصویر کشیدن وجه فلسفی-اجتماعی زندگی مردم آن دوران بود، صدرعاملی با سهگانهی «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» درِ تازهای را باز کرد و هوای تازهای را به زندگی ما آورد. نوعی دیده شدن از سمت نسلی که تا پیش از آن گمان میکردیم مدام در حال تخطئه و ایرادگرفتن از شکل حضور و مواجههی ما با زندگیست.
سها نیاستی در فیلم «سال دوم دانشکده من» | عکس از مریم تختکشیان
صدرعاملی اما آن میان نهتنها ما را دید، که به ما توجه کرد. با ما عاشق شد، با ما در خیابانهای شهرمان پرسه زد، اشک ریخت، درد کشید و ما را زندگی کرد. شاید به همین دلیل باشد که آخرین ساختهی صدرعاملی نوعی بازگشت او به سینمای راویِ زندگی ماست.
«سال دوم دانشکده من» که مانند اغلب عناوین فیلمهای او با یک قید زمانی-مکانی نام گرفته، بعد از ۹ سال، نشان از حضور دوبارهی فیلمسازی دارد که این مدت به هر دلیل مانند بسیاری از ما دههی شصتیها بیصدا شده بود. همانهایی که یا دیگر نیستند با آنقدر در زندگی روزمره غرق شدهاند که خودشان را فراموش کردهاند. اگرچه حالا دیگر در این فیلم، روایت، روایت سرکشی یک نوجوان نیست، اما او این بار هم در صدد به تصویر کشیدن زندگی دانشجویی در سالهای اول دانشگاه است. خیلی هم مهم نیست این دوران دانشجویی در چه دههای اتفاق میافتد.
در کنار مطالعهی نقد فیلم سال دوم دانشکده من بخوانید:
در نخستین مواجهه، بسیاری فیلم تازهی صدرعاملی را مورد نقد قرار دادند با این مضمون که این فضای دانشگاههای امروز نیست. دانشجویان دههی نودی اینطور لباس نمیپوشند و اینطور حرف نمیزنند اما این منتقدان چیزی را فراموش کردهاند. صدرعاملی پشت این روایت، پی چیزی بسیار بیشتر و بزرگتر از فرم میگردد. او دوباره بازگشته؛ با تمام دغدغههای محتوایی آن سهگانهاش. بارزتر از همه، بازگشت به یک جمله در آن سکانسهای پایانی «دیشب باباتو دیدم آیدا»؛ آنجا که دوست آیدا با یک برش کیک به سراغش میآید و روی نیمکت کنارش مینشیند و جملهای با این مضمون به او میگوید: «یاد بگیر برش کیک خودت را بخوری.» این مهمترین اتفاق فیلمهای صدرعاملیست برای نسل همیشه نگران و همیشه مضطرب ما که هیچ وقت حتا آنجا که باید شاد میبود و لذت میبرد نتوانست به تمامی شادی کند. ما حتا وقتی در بهترین جای زندگی ایستادهایم نگران یک نفر بیرون قاب هستیم. یا دلتنگ برادری مهاجرت کرده، یا در فراق مادری که پیش از آنکه به درستی زندگی کند از دنیا رفته یا غمخوار پدری که نتوانسته عشق را آنجا که باید بیاید و سرگردان خیابان یا معتاد شده. ما بلد نبودیم بپذیریم که سهم هر کسی، سهم اوست از زندگی. مدام پی چیدن و قاب کردن آرزوها در تصویری بودیم که هرگز قرار نبود آن طور چیده شود. ما اما دیر دیدیم و دیر فهمیدیم. صدرعاملی در «سال دوم دانشکده» دوباره صدرعاملی دیدن و پذیرش طبقه است. یادآوری پذیرش جایی که ایستادهای؛ که یکی از مهمترین معضلات جامعهی ملتهب و رقابتی امروز ماست.
فرشته ارسطویی در فیلم «سال دوم دانشکده من» | عکس از مریم تختکشیان
صدرعاملی در این فیلم با فیلمنامهی دقیق و پر جزئیات پرویز شهبازی، به مخاطب اجازه میدهد که رنگ و حال هر دو را تجربه کند. دیالوگهای شهبازی در دل روایتی کند و سکانسهای سر صبر صدرعاملی، ترکیب دلنشینی را روی پرده آورده است. انتخاب دو نابازیگر برای نقشهای اصلی فیلم هم دوباره یادمان میآورد که صدرعاملی برای نقش یکِ اغلب فیلمهایش به سراغ چهرههایی میرود که ما پیش از این خاطرهای از آنها نداریم و قرار است داستان منحصر بهفرد یک چهرهی تازه را بشنویم. مسئولیتی که بر دوش سها نیاستی و فرشته ارسطویی در این فیلم گذاشته شده است. در کنار این دو که اولین تجربهی بازیگری جلوی دوربین را اینجا تجربه کردهاند ترکیب بازیگرانی را در فیلم شاهدیم که همگی به درستی انتخاب شدهاند و شیمی روابط در بهترین وضعیت خود پیش میرود.
در کنار مطالعهی نقد فیلم سال دوم دانشکده من ببینید:
شاید به تمام این دلایل است که «سال دوم دانشکده من» یک فیلم روان و دلنشین و بیادعاست بیرون فضای پرهیاهوی آثار همسال خود؛ و مهمتر از همه نوید بازگشت فیلمسازی را به ما میدهد که سالها بود اثری از او ندیده بودیم. حالا اما من به عنوان یک مخاطب جدی سینمای صدرعاملی، در فیلمهای بعدی او، انتظار روایت زندگی یک دههی شصتی امروز را میکشم. من حالا دلم میخواهد در قاب صدرعاملی یک بار دیگر خود امروزم را ببینم.با تمام آن ترسها و التهاب گذر از جوانی. دلم میخواهد به رسول صدرعاملی بگویم: آقای صدرعاملی بیا پای من در آستانهی میانسالی هم بایست. بیا به نسل من دوباره جرأت زندگی بده. ما در تمام این سالها غریبترین وطن خویش بودیم و دوام آوردیم. حالا اما هوای تازهای لازم داریم باز.
اندازههای خودم را میدانم | گفتوگوی خسرو نقیبی با سیروان خسروی دربارهی بازیگری
در این گفتوگوی مفصل چهلدقیقهای، سیروان خسروی که با ایفای نقش نخست سریال #حرفه_ای (بیرون از فضای موسیقی که در آن ستاره است) در کانون توجه سینماییها نیز قرار گرفته، رودرروی خسرو نقیبی سردبیر آرتتاکس نشسته و برای اولینبار در یک گفتوگوی سینمایی، به تمام سؤالها، ابهامات و انتقادات دربارهی این سمت کارنامهی حرفهایاش پاسخ داده است.
سیروان در این گفتوگو میگوید خودش را در ورود به سینما نابازیگر میدانسته، جای کسی را تنگ نکرده و قرار هم نیست به صورت تماموقت بازیگری را ادامه دهد؛ چرا که هنوز در عرصهی موسیقی بلندپروازیهایی دارد و مهمترین دغدغهاش آنجاست. در این گفتوگو میتوانید سمت دیگر چهرهی این آرتیست را ببینید؛ سطح دانستههاش از سینمای ایران و جهان، تلاشی که برای رسیدن به یک نقش کرده و البته پیشینه و آیندهاش با سینما و نسبت به آن.
این گفتوگو محصول اختصاصی آرتتاکس است و بازگشت ما به تولیدات تصویری پس از دو سال رخوت حاصل از همهگیری کرونا.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران
انتشار اولین تیزر از پشتصحنهی«خائنکشی» همزمان با زادروز هشتاد سالگی مسعود کیمیایی
انتشار اولین تیزر از پشتصحنهی«خائنکشی» همزمان با زادروز هشتاد سالگی مسعود کیمیایی
اولین تیزر از پشتصحنهی سیامین فیلم مسعود کیمیایی«خائنکشی» به تهیهکنندگی علی اوجی همزمان با زادروز هشتاد سالگی مسعود کیمیایی
«خائنکشی» سیامین فیلم مسعود کیمیایی به تهیهکنندگی علی اوجی همزمان با زادروز این هنرمند منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی فیلم، داستان آخرین فیلم مسعود کیمیایی رفاقت و گذری به ماجرای ملی شدن صنعت نفت دارد که سکانسهای مربوط به این رخداد تاریخی در روز ۲۹ اسفندماه همزمان با روز ملی شدن صنعت نفت فیلمبرداری و به پایان رسید
امیر آقایی، پولاد کیمیایی، پانتهآ بهرام، سارا بهرامی، اندیشه فولادوند، حمیدرضا آذرنگ، سام درخشانی، نرگس محمدی، رضا یزدانی، الهام حمیدی، نسیم ادبی، فریبا نادری، شکیب شجره، پردیس پورعابدینی با حضور فرهاد آئیش، سعید پیردوست، امیررضا دلاوری، ایوب آقاخانی، سام نوری، امیرکاوه آهنینجان ، ایلیا کیوان، امیرحسین نوروزبیگی و کیانوش گرامی و هنرمندی مهران مدیری بازیگرانی هستند که در آخرین ساخته مسعود کیمیایی نقشآفرینی کردهاند.