ترجمهی اختصاصی از آرتتاکس: نقد فیلم ۱۹۱۷ از نگاه پیتر بردشاو منتقد گاردین به کارگردانی سم مندس و بازی دین چارلز چاپمن، جورج مککی، بندیکت کامبربچ و …
نقد فیلم ۱۹۱۷ | تونل وحشتی در دل روز
۱۹۱۷ فیلمی است به شکل فوقالعادهای بیپروا که هیجانش به مانند فیلمهای سرقت است و اضطرابش قابل مقایسه با آثار وحشت علمی تخیلی.
سم مندس در همکاری با کریستی ویلسون کرنز، داستان سفر دو جوان را در جبههی غربی اولین جنگ جهانی را به مانند تونل وحشتی در روشنی روز نشان میدهد که گاه در تاریکی شب غرق میشود و سپس به دنیای بیگانهای بازمیگردد که انبوه خباثت است. تمام اینها تنها در یک برداشت خارقالعاده توسط راجر دیکنز فیلم گرفته شده؛ یک پلان که به روانی هر چه تمامتر جلو میرود (و احتمالن با تدوین دیجیتالی به هنگام تاریک شدن صحنه و یا انفجار همراه شده هر چند من نتوانستم تشخیص بدهم)
مندس به ما آنچه را این سربازان میبینند نشان میدهد و گاهی دوربین را حرکت میدهد تا ما نگاهشان را ببینیم. این ادیسهی فرساینده که صحنههایش در تداعیکنندهی راههای افتخار است. کمی بعد قهرمان میخکوبشدهی ما در میان همرزمان وحشتزدهاش دیالوگی را با دستپاچگی میگوید که من را به یاد دیالوگی مشابه در اینک آخرالزمان انداخت. «افسر فرماندهتون کجاست؟» (برداشت سکانس پلان نیز من را یاد کارگردان تلویزیونی در آن فیلم انداخت که دائمن به سربازان میگوید به دوربین نگاه نکنند. آیا این منبع اقتباسی برای مندس بوده؟)
در کنار نقد فیلم ۱۹۱۷ بخوانید:
نقد فیلم The Current War / جنگ جریانها | درخششی موقت و کم نور
داستان از این قرار است: دو سرجوخهی جوان، بلیک (دین چارلز چاپمن) و اسکوفیلد (جورج مککی) به مانند سایر افراد جوخهشان در انتظار برای حملهی نهایی نیروهای متحدین به آلمانهایی که عقبنشینی کردهاند، هستند. اما ژنرال خشن (کالین فرث) به آنها میگوید عکسهای شناسایی هوایی نشان میدهد آلمانها صرفن به نقطهای عقب کشیدهاند تا موقعیت تدافعی بهتری داشته باشند و دشمنانشان را در تله اندازند. به این ترتیب، ارتش بریتانیا که در حال پیشروی است، سلاخی خواهد شد. ارتباطات تلفنی قطع شده و تنها راه اطلاعرسانی، از طریق پیغامبرهاست. بدین شکل این دو سرباز از میان زمین نبرد معلق میان دو ارتش به سوی خطوط متروکهی آلمانها میروند تا به نیروهای متحدین که تا مرز منطقهی آلمانها پیش رفتهاند، برسند.
بلیک و اسکوفیلد در میان مناظر آخرالزمانی و کابوسوار حرکت میکنند؛ جایی پر از تنهی درختان قطع شده، دریاچههای گلی که از انفجار خمپاره تشکیل شدهاند، اجساد سربازان و موشهایی که میلولند. پس از رسیدن به سنگر آلمانها، آنها متوجه میشوند که سیستم دفاعی آلمانها بسیار برتر است و سربازان آلمانی تجهیزات بهتری دارند، بهتر آموزش دیدهاند و رهبری منسجمتری دارند. تمام اینها یعنی احتمال بردشان بسیار بیشتر است.
در کنار نقد فیلم ۱۹۱۷ بخوانید:
نقد فیلم The Addams Family / خانوادهی آدامز | یادم تو را فراموش!
اما بلیک و اسکوفیلد باید به راهشان ادامه بدهند و مندس و دیکنز در کنار نمایان کردن ترس و پوچی، احساس تهوع عجیب و هیجانی که بلیک و اسکوفیلد دارند، اتمسفر نیهیلیستی که از تلاش برای زنده ماندن و فرار از گلولهی سوتکشان اسنایپرها را احساس میکنیم. و مقابلشان، فقدان و هرج و مرج در کمین ایستاده. سکانس فوقالعادهی فیلم زمانی است که هواپیمای آلمانی در نزدیکی بلیک و اسکوفیلد سقوط میکند. در این لحظه در میان این جهنم، اندکی انسانیت میبینیم؛ هنگامی که خلبان آلمانی با تقلا از لاشهی آتشگرفتهی هواپیمار، خود را بیرون میکشد و پیش از فرا رسیدن مرگش، التماس میکند به او آب دهند. اسکوفیلد به سمت شیر آبی زنگزده میرود و پشت سر اوو (و پشت سر بیننده) مهمترین نقطهی داستانی فیلم رخ میدهد، آن هم خارج از دید دوربین. این، داستانگوییای است به شدت جسورانه که جواب میدهد.
فیلمبرداری سکانس پلان، جلوهگاهی که دو نفر در این فضای پیوسته حرکت میکند، به شکل جالبی احساسی تئاتری خلق کرده. این کار تعلیقآمیز است ولی این واژه که بسیار از آن استفاده شده، به درستی آن بیگانگی متناقض خلق شده، آن مسافت و عُجب خالص را ادا نمیکند. تجربهی این دو مرد غریب و شوکهکننده است ولی در نهایت از میان این سفر مصیبتزده، به پایانی تلخ و تراژیک میرسیم. ۱۹۱۷ جاهطلبانهترین و پرشورترین فیلم سم مندس پس از اثر نادیدهگرفتهشدهاش، جارهد است.
پیتر بردشاو ، منتقد گاردین
مترجم: محمد تقوی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران