آرتتاکس تقدیم میکند: مولفههای سینمای کن لوچ به روایت صوفیا نصرالهی در استودیو آرتتاکس
کن لوچ، کارگردان انگلیسی، امسال با فیلم «متأسفیم، جا ماندی» در جشنوارهی کن حضور دارد. این فیلم بیانگر داستان یک رانندهی کامیون به همراه همسرش است که طبق معمول فیلمهای کن لوچ باید با چالشهای زندگی مدرن سر و کله بزنند. کن لوچ بین فیلمسازان انگلیسی و کسانی که در کن حضور دارند، دارای جایگاه ویژهایست.
افتخارات کن لوچ
کن لوچ همواره جزو فیلمسازان محبوب جشنوارهی کن بوده. فیلم «بلک جک»، یکی از اولین آثارش در سال ۱۹۷۹، برندهی جایزهی فیپرشی شد و پس از آن کارهایش در جشنوارهی کن پذیرفته شد و مورد توجه واقع گشت. چند سال برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران شد و از معدود افرادیست که دو بار موفق به دریافت نخل طلای کن شده. او برای دو فیلم «بادی که کشتزارهای جو را لرزاند» و «اینجانب، دنیل بلیک!» برندهی این جایزه شده است.
تم فیلمسازی کن لوچ
تم فیلمهای کن لوچ بهگونهایست که میتوان به او لقب فیلمساز مؤلف را داد چراکه به صورت واضحی به مسائل طبقهی کارگر میپردازد. او فیلمساز مستقلیست که هیچگاه وسوسهی هالیوود به سرش نزده. فیلمسازان مستقلی بودهاند که در جشنوارهی کن حضور داشته و بعدها چند فیلم در هالیوود ساختند و در سینمای آمریکا موفق شدند.
کن لوچ فیلمساز مستقلیست که یک نقل قول مشهور در مورد او وجود دارد: «پخشکنندگان آمریکایی به من گفتند که فیلمهای مجارستانی را راحتتر از کارهای تو درک میکنیم و میتوان آنها را بهتر پخش کرد.» به همین دلیل ساختههای او پخش محدودی در آمریکا دارند. او در فیلمهایش به تماشاگر و قواعد تماشاگرپسند باج نمیدهد و ریشههای چپگرایانه دارد. همانطور که در مورد طبقهی کارگر فیلم میسازد، بحثی شکل میگیرد که آثار او بیشتر ناتورالیستی هستند تا رئالیستی.
در واقع او رئالیسم جامعه را تشدید میکند و طبقهی کارگر را در تضاد با حکومت قرار میدهد. یعنی صرفن نشاندهندهی وضعیت طبقهی کارگر نیست و جذابیت آثارش از تقابل کارگران جامعه با بروکراسی حاکم بر آن شکل میگیرد.این تم در آثار اولیهاش حضور داشته و در کارهای متأخرش، مانند «اینجانب، دنیل بلیک!»، «تالار جیمی» و … ، تشدید شده است. نکتهی جالب آن است که فیلمهای ابتدایی او، به طور مشخص «بلک جک»، الهامبخش وس اندرسون برای ساخت فیلم «قلمرو مهتاب» بوده است.
تأثیرپذیری کن لوچ از سینمای نئورئالیستی ایتالیا
در سبک فیلمسازی نیز لوچ از فیلمسازان نئورئالیستی ایتالیایی تأثیر گرفته. او فیلم «دزد دوچرخه» ویتوریو دسیکا را تأثیرگذارترین فیلم روی کارنامهی کاریاش میداند. ما میتوانیم المانهای سینمای نئورئالیستی سینمای ایتالیا را بر روی فیلمهایش ببینیم که البته به طبقهی کارگر انگلیسی تبدیل شدهاند.
سبک بصری فیلمهای کن لوچ
فیلمهای لوچ به شدت از سانتیمانتالیسم فاصله میگیرد. فیلمهایی که با وجود اجتماعی بودنشان، بیننده را احساساتی نمیکنند. او در استفاده از موسیقی به شدت خصاصت به خرج داده و کارگردان بسیار جسوریست. در دورانی که فیلمهای داکیو-درام مد نبود، او آثاری میساخت که ردپایی از ژانر درام مستندگونه داشتند.
یکی از دو فیلم مورد علاقهی من از سینمای کن لوچ، «در جستوجوی اریک» است که میتوان جسارت او را در سبک کارگردانیاش مشاهده کرد. فیلم داستان مردی پستچی است که در خیالش با قهرمان فوتبالیاش، اریک کانتونا، ملاقات دارد که بتواند از مشکلات زندگیاش عبور کند. لوچ در این فیلم برای آنکه نشان دهد شخصیت اصلی در حال عبور از مشکلات است، صحنهی گل اریک کانتونا، اسطورهی باشگاه منچستر یونایتد، به لیورپول را نشان میدهد. این تکه از فیلم کاملا مستندگونه است.
دوربین حرکت لازم را دارد اما حرکتی نیست که به چشم بیاید. حرکت دوربین به گونهایست که ویژگی داکیو-درام بودن فیلم را تشدید کند. او به بیننده اجازهی احساساتی شدن را نمیدهد و نمیگذارد که به کاراکترهای فیلمش نزدیک شوند. او تنها تصویری از طبقهای را نشان میدهد که ممکن است شما آن را نشناسید.
فیلم دیگرش که میتوان از لحاظ ساختاری به آن اشاره کرد و برای آن برندهی نخل طلای کن شده، «اینجانب، دنیل بلیک!» است. فیلم داستان مردیست که به علت بیماری بازنشسته شده و برای دریافت مستمریاش در جریان بروکراسی اداری قرار میگیرد و بین این دردسرها با زنی آشنا میشود. فیلم با وجود داستانی بودنش، کاملن مستندنماست. در نمای آخر که زن در مورد دنیل بلیک سخنرانی احساسی برگزار میکند، به شما حس واقعیِ بودن در آن مجلس را میدهد.
شیوهی کاری کن لوچ با گروه
کن لوچ روی گروه فیلمبرداری بسیار حساس است و فیلمبرداران آثار او به مستندگونه بودن فیلمها بسیار کمک میکنند. بازیگران فیلمهایش به گونهای انتخاب میشوند که بسیار معمولی باشند و بیننده را احساساتی نکنند و همدلی برانگیز نباشند. شخصیتها به حدی در نظرمان ساده و معمولی هستند که گویی آنها را میتوان در خیابان دید. از این نظر، او از فیلمسازان یگانهی معاصر محسوب میشود. او فیلمساز به شدت جسور و شجاعیست و به اندازهی سایر فیلمسازان مطرح در جشنوارههای جهانی، مانند مایک لی، فیلم دوستداشتنی نساخته باشد ولی از نظر تأثیرگذاری در سینما، جایگاه بسیار مهمی دارد.