بعد از پایان فصل جوایز در هالیوود و در فصل بهار نوبت به نمایش آثاری میرسد که در ردهی فیلمهای بلاکباستری نیستند. فیلم بوک اسمارت یا خرخون هم یکی از این آثار است. اولیویا وایلد بازیگر-کارگردانی که او را با فیلم in time میشناسیم. این بار پشت دوربین رفته و قصهای تینایجری را روایت میکند که توانسته نمرههای بالایی از منتقدان کسب کند. آنچه در ادامه خواهید خواند بخش دوم گفتوگو با بازیگران فیلم خرخون در استودیو هالیوودریپورتر است.
بخش اول گفتوگو با بازیگران فیلم بوک اسمارت را اینجا ببینید.
بعضیها این فیلم رو با «خیلی بد» مقایسه میکنن. فکر میکنین این مقایسهها عادلانهس؟ نظرتون در این باره چییه؟ اون فیلم معرکهس، خیلی خوبه که با چنین فیلمی مقایسه شه.
بینی فلدستین: «من این سؤال رو جواب میدم بچهها. اول از همه اینکه فیلم «خیلی بد» تا ابد موندگار میمونه. همیشه همین رو میگم. این که فیلمت ماندگار باشه دستآورد بزرگییه. فقط یه نقد نیست، بلکه عشق عمیق و علاقه رو به دیدن دوبارهی فیلم نشون میده. فکر میکنم از فیلم به خاطر وجود عشق و رفاقت مردونه استقبال شد. مهم اون صحنهس که جونا میگه بوپ! داره رفاقت پسرها رو در اون سن نمایش میده. مثل یه نور خالص، صادقانه و دوستداشتنی در یه فیلم کمدی خشن با کلی جوکهای بامزهست. موضوع جوکها نیستن، دلیل موندگار بودنش دوستی بین مایکل و جوناست. باعث افتخارمونه که با اون فیلم مقایسه شیم. فکر میکنم دلیلش اینه که «خرخون» هم مثل «خیلی بد»، رفاقت دخترها رو در زمینهی کمدی نشون میده و به همون اندازه که کمدی ماجراجویانهس در مورد روابط دوستی هم هست.
در کنار گفتوگو با بازیگران فیلم بوک اسمارت ببینید: گفتوگو با کیانو ریوز
بنابراین از یه جهت خیلی باعث افتخارمه، ولی از جهتی هم دیگه نباید بگیم که فیلمها یه نسخهی دخترونه از همون فیلمهای پسرونه هستن. موضوع اینه که فیلمها با هم فرق دارن. باید تمومش کنیم. الیویا هم همیشه میگه خیلی مسخرهس و باید تموم شه.خلاصه بگم، پدر شصتوهفت سالهی حسابدار من فیلممون رو خیلی دوست داشت. دقت کنین که فیلم موردعلاقهش پدرخوانده قسمت دو هست! در مورد هیچکدوم از فیلمهای من و جونا چنین چیزی نگفته بود. منتقد سختگیرییه.»
الیویا وایلد این اواخر در هالیوود ریپورتر به ما گفت که موضوع این فیلم پیدا کردن ارزش هر کس بدون برچسب زدنه. نظرتون دربارهی حرفی که الیویا زد چییه؟
بیلی لورد: «خب، تجربهی دبیرستان من تقریبن شبیه جیجی بود، از جهت برتر بودن. به نظرم نباید به کسی لقب بهتر بودن بدیم. نامردییه که در حق نوجوونها چنین کاری کنیم. در حالت عادیش هم کلی استرس دارن. حالا بیایم و بهشون برچسب خوشگلترین و دراماتیکترین هم بزنیم؟ ویژگیهایی که به من نسبت دادن شاخترین بود، و اینکه بیشتر از بقیه ممکن بود عکسم بره روی روزنامهدیواری! خیلی گستاخانه بود. درست هم نبود. من اغلب شبها خونه بودم و چهار ساعت تکالیف و مقاله مینوشتم. آره، شاید آخر هفته یه کنسرت هم میرفتم. ولی این باعث نمیشه شاخ بشم! اصلن شاخ یعنی چی؟ موضوع اینه که مردم بر اساس اون چیزی که خونده بودن من رو قضاوت میکردن و سعی نمیکردن واقعن خودم رو بشناسن. فقط توی ذهنشون این بود که من دختر کری فیشرم وعکس دختر کری فیشر میره روی روزنامهدیواری! این کسی نبود که من بودم.»
سؤال آخر اینه که دیالوگ یا صحنهای از فیلم هست که محبوبتون باشه؟
بینی فلدستین: «من اون موقع رو دوست دارم که جسیکا ویلیامز دربارهی جامبا جوس صحبت میکنه، که ورودش به همهی شعبههاش ممنوع شده. باعث میشه از خنده اشکم دربیاد. میگه: «من دیگه نمیتونم آبمیوهی مانگو اگوگو بخورم!». هر دفعه بحثش پیش میآد. ما کلی مسافرت رفتیم و هر دفعه که به فرودگاه میریم و مغازهی جامبا جوس میبینم، خندهم بند نمیآد.»
دایانا، تو هم بگو.
دایانا سیلورز: «هر حرفی رو که نوآ گلوین میزنه دوست دارم. اون صحنهی اول که همهمون داخل کلاسیم، موقع فیلمبرداری خیلی برامون سخت بود که نخندیم. اون و آستین کنار هم خیلی خندهدارن. خیلی خوب بود.»
ممنونم بچهها!
مرسی که دعوتمون کردی.