سرآغاز آتلانتیک از زبان خالقش:
در ابتدای نشست خبری فیلم آتلانتیک دیوپ توضیحاتی درباره فیلم میدهد: آتلانتیک در ادامهی فیلم کوتاهم ساخته شده است. به شکلی داستان کسانی را روایت میکند که در دریا جانشان را از دست دادند. فیلم از دید یک زن جوان است، به عبارت دیگر راهیست برای بیان احساساتی که برای من مهم و به شدت به قلبم نزدیک هستند.
متی دیوپ: آتلانتیک راهیست برای بیان احساساتی که برای من مهم و به شدت به قلبم نزدیک هستند
در این مدت احساسات زیادی تجربه کردم که تأثیر عمیقی بر من گذاشتند و باعث شدند به شکل قابل توجهی تغییر کنم. دقیقن سه مسأله هست که موجب شد این فیلم را بسازم. وقتی این پسرها از راه دریا کشور را ترک میکنند. به هیچ کسی این را نمیگویند. یک روز صرفن ترک میکنند و این چیزیست که من را به فکر فرو برد. خداحافظی نمیکنند. فقط میروند و عزیزانشان را ترک میکنند و وقتی به مقصدشان رسیدند با خانواده و فامیلشان تماس میگیرند.
دیوپ درباره شباهت فیلم به دنیای واقعیت اشاره میکند: مقالهای به اسم بیوههای دریا خواندم. از گروهی از زنان سؤال شد که به زبان خودشان در مورد تجربهشان صحبت کنند. منتظر بودند پسرشان یا همسرشان نزد آنها برگردند ولی هیچوقت برنگشتند. حتا نمیتوانستند تیم فوتبال تشکیل بدهند چون تعداد مردها در آن محله به اندازهی کافی نبود. و همهی اینها، چیزهایی بودند که میخواستم در فیلمم نشان بدهم.
به شکلی که مردم موقع خیره شدن به دریا، چه چیزی میبینند. بعد از این همه اتفاق، باید تغییر کرده باشد. در عین جالب بودنش، خطرناک هم هست چون آدمهای جوان زیادی در دریا غرق شدند. بنابراین اقیانوس برای من شکل متفاوتی به خودش گرفت.
نابازیگری که پایش به کن باز شده است
آمادو امباو درباره بازی در فیلم آتلانتیک میگوید: مثل همهی جوانها وقتی بچه بودیم و فیلم میدیدیم آرزو داشتیم جای آن بازیگران باشیم. رؤیای کودکیمان بود. رمبو میدیدیم و فیلمهایی از این قبیل و تلاش میکردیم حرکات بدلکاریشان را روی خودماناجرا کنیم. یک بار چاقو رو برداشتم و زدم به ران پای خودم چون دیدم رمبو از خنجر استفاده میکند و فکر کردم خب، روی خودم امتحان میکنم. هیچوقت باور نمیکردم در یک فیلم بازیگری کنم تا وقتی که متی رو دیدم. هیچوقت در موردش فکر نکرده بودم. همچین برنامهای در ذهنم نداشتم اما عاشق فیلم دیدنم هر شب یک فیلم میبینم و عاشق سینما هستم.
آمادو درباره سختی کار فیلمبرداری اشاره میکند: یک مقدار عجیب بود، بعضی اوقات حس کردم یکی تسخیرم کرده است موقع فیلمبرداری کار سختی داشتیم کارمان طاقتفرسا بود ولی آموزشهای زیادی هم دیدیم با مسئول بدلکاری تمرینهای بیشماری انجام دادیم. چند تا شبیهسازی هم داشتیم و اگر بخواهم بیپرده صحبت کنم تا جایی که میتوانستیم تمرین کردیم و فعالیتهای مختلف انجام دادیم. بنابراین خود پروسهی فیلمبرداری هم تبدیل شد به یک تمرین طاقتفرسا.
حس متی دیوپ دربارهی اینکه اولین کارگردان زن سیاهپوست حاضر در بخش رقابتی کن است:
خیلی متأثر شدم وقتی این خبر را شنیدم. یک مقدار پیچیدهست چون این سؤال از من زیاد پرسیده شده، برای همین از این که هر دفعه یک جواب دارم، خجالت میکشم هر دفعه که از من سوال پرسیده میشود. ولی از همان اول کار، جوابم عوض نشد چون میدانستم این پروسه به مرور زمان کامل میشود و در عین حال در این مدت اتفاقات زیادی رخ داده است.
اول از همه انتخاب شدن فیلم و بعد کشف کردن این موضوع که اولین کارگردان زن سیاهپوست هستم که اینجا آمده که اتفاق بزرگیست اما نمیدانم کدام یک بین انتخاب شدن این فیلم و این مسأله مهمتر است. صادقانه بگم اولین احساسی که داشتم یک مقدار غم بود که این اتفاق فقط الآن و امروز رخ داده است. در سال ۲۰۱۹ یک مقدار دیر است و فوقالعاده است که هنوز اتفاق مهمیست که یک کارگردان زن سیاهپوست فوقالعاده است.
من مسئول فیلمم هستم ولی مسئول این که اولین کارگردان زن سیاهپوست باشم نه
این را میدانستم مشخصن چون هیچ وقت زن سیاهپوست دیگری ندیدم که به کن بیاید. این را همیشه میدانستم ولی این موضوع یادآور میشود که در این زمینه هنوز کلی کار باید انجام شود اما خیلی برای من عجیب بود چون فهمیدم من اولین زن سیاهپوستی هستم که فیلمش را در کن اکران میکنند. میتوانست هر کس دیگهای باشد چون واقعن چیزی نیست که به من تعلق داشته باشد.
پنج سال است تمام انرژیای را که داشتم صرف این فیلم کردم، حتا کل زندگیام را، چون حس میکنم این فیلم برآمدی از زندگی من است. به نظرم این چیزی نیست که فقط به من تعلق داشته باشد چون وقتی داستان کوچک در بین هزاران فیلم انتخاب میشود موضوع مهمتر این است که این فقط به خودت تعلق ندارد و جالب این که این احساس خیلی تأثیرگذار است نه که انتخاب شده باشی و صرفن این موقعیتیست که در آن قرار گرفتم. مسئولیت من نبوده که این شکلی باشد، من مسئول فیلمم هستم ولی مسئول این که اولین کارگردان زن سیاهپوست باشم نه.