زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: به مناسبت نزدیک شدن به اکران فیلم ال کامینو، سراغ بررسی رابطهی بین بریکینگ بد و پدرخوانده میپردازیم و یک صحنهی به یاد ماندنی را آنالیز میکنیم.
در کنار تماشای بررسی شباهتهای برکینگ بد و پدرخوانده از تریلر فیلم ال کامینو دیدن کنید
پدرخوانده: منبع الهام مهم برکینگ بد
اول قسمت یازده از فصل چهارم «گربهرو» رو ببینیم که یکی از اپیزودهای موردعلاقهمه چون اتفاقات زیادی میافته. فکر میکنم از دید تکنیکی ارزش بحث داره و به شدت جالبه. قبل از هر چیزی باید یه مقدار در مورد فیلمبردار، مایکل اسلویس صحبت کنیم. فکر میکنم نقش خیلی پررنگی تو سریال داشته. به گفتهی خودش، موقع فیلمبرداری بریکینگ بد سه منبع الهام مهم داشته. یکیاش که سورپرایزکننده است، پدرخوانده هستش.
از دید بصری خیلی با هم متفاوتن ولی نقاط مشترک زیادی هم دارن و فکر میکنم میشه این رو در بسیاری از صحنههای داخلی دید. جایی که والتر با تایریس صحبت میکنه. بیشتر میخوام در مورد نورپردازی حرف بزنم. شهرت پدرخوانده اینه که اولین فیلمی بود که نورپردازی خاصی داشت؛ نورپردازی مینیمال از بالا. و چیزی که به خصوص تو صحنههای آزمایشگاه میبینین که از نورپردازی از بالاست.
اگر نورپردازی کل آزمایشگاه رو نگاه کنین، چراغهای زیادی بالای سرشون هست و میتونین سایههای زیادی ببینین. اینجا هم سایههای زیادی هست که توجه جلب میکنه چون خیلی از فیلمها و سریالها روی صورت نور میاندازن و برای همین بازتابنده استفاده میکنن تا نور رو برگردونن. نکتهی جالب اینه که به جای تابیدن نور به صورت اینجا بازتاب و بعدش هم پخش میشه. خیلی از نورپردازیها روی بدنه و نه صورتشون. کاری که میکنه اینه که یک جور پیچیدگی به نورپردازی اضافه میکن.
استفاده از نور برای بعد بصری
احساس میکنم مشکل عمدهای که آثار تلویزیونی امروزی دارن اینه که همه جا نورانییه. بریکینگ بد از سایهها و نورهای مختلفی استفاده میکنه و تضاد رو میتونیم ببینیم. در کنار اینها اگر خیلی دقیق نگاه کنی، میتونی ببینی که اینجا آره، خیلی تاریکه به خصوص رو کلوزآپهای روی صورت. میتونی ببینی یه خط داره شکل میگیره و نور مشخصن از اینجا داره میآد. هیچ نور مستقیمی به صورتش نمیتابه. میتونی خط رو ببینی که صورتشو دو نصف میکنه. یک بخشی از صورتش روشن شده ولی اونور صورتش نه. این هم از چیزهایییه که در پدرخوانده استفاده میشه هر چند با یک سری تفاوتها.
فیلمبردار پدرخوانده، گوردون ویلیس که نقش خیلی مهمی در تاریخ فیلمبرداری دنیای سینما داره، سایههای زیادی تو قاب قرار میده. از بسیاری جهات اولین باری بود که تو سینمای جریان اصلی استفاده شد و خیلی از این کار استفاده میکنه. باز هم نورهای بالای سر که این کار سایههای زیادی روی چشم به وجود میآره. یه داستان خندهداری هست که یکی از عوامل استودیو میگه نمیتونم چشمها رو ببینم. نمیتونم ببینم چه اتفاقی میافته.
چشمانی که دیدنشان اهمیت ندارند
کارگردان و فیلمبردار جفتشون گفتن که واقعن اهمیتی نداره. میخواست روی حالت چهرهی کلی تمرکز کنه به جای چشم که معمولن بازیگرهای امروزی با چشمهاشون بازیگری میکنن. ولی میخواست از تمام صورت تو بازیگری استفاده کنه. همین نوری که گفتی بخشهایی از صورتش رو برجسته میکنه و عمق بیشتری میده. میتونین ببینین سایهها تاریکی مطلق خلق کردن و واقعن احساس و دردش رو نشون میده و خیلی پیچیدهتر میکنه. چون جاهایی هست که نور خیلی خوب بهش میرسه و یک سری جاهای دیگه نصفه و نیمه نور دارن یا کلن تاریکن. بنابراین همونطور که گفتی، پیچیدگی و عمق اضافی میکنه.
میخوام در مورد یکی از صحنههای قسمت اول فصل سوم «نوماس» صحبت کنم. تو این صحنه، پسرعموهای سالامانکا از مکزیک از مرز گذشتن و توی یه کامیون پر از کاه با مهاجران دیگه قایم شدن. میخواستم در مورد این صحنه، اینجا صحبت کنم و یه صحنهی فریم در فریم خیلی خوب داریم. دوربین توی وانته و یه قاب طبیعی بین دستههای کاه میبینین که چشمهای شما رو سمت اکشن جذب میکنه.
در کنار تماشای بررسی شباهتهای برکینگ بد و پدرخوانده ببینید:
پرسش و پاسخ با وینس گیلیگان و آرون پال دربارهی برکینگ بد و ال کامینو
استفاده از نماهای عریض برای دوری از خشونت
اگر ادامه بدیم به یه نمای خیلی جالب عریض و بزرگ میریم. چشمهامون در حال دنبال کردن این آدمهای کوچک تو این منظرهی بزرگه. به شکلی از خشونت صحنه دوری کردیم. یه قدم عقب برداشتیم و به صحنه نگاه میکنیم. نشون میده این خشونت چهقدر بیمعنییه و چهقدر سریع تموم میشه. وقتی از دور نگاه کنین، انگار هیچییه در صورتی که با کلوزآپ تأثیر بسیار بیشتری میتونی بذاری. دیدن این لحظهی تقابل پرتنش تو این صحنه تقریبن هیچ احساسی وجود نداره این برداشتییه که ازش دارم.
فیلمبردار تو چندین مصاحبه این نما رو یکی از نماهای موردعلاقهش دونسته، چیزی که میگه اینه که: «خیلی وقتها از نمای عریض استفاده کردیم در صورتی که بقیه کلوزآپ میگرفتن. مثلن قسمت اول فصل سوم وقتی به راننده شلیک میشه به جای رفتن به یک کلوزآپ بزرگ از تفنگ و شلیکش جلوی چشممون، یه صدای پاپ میشنویم. همه میدونیم چه اتفاقی داره میافته و میخوایم بیشتر هم ببینیم همین، زیبایی نماهای عریضه.»
به یه نکتهی جالب دیگه هم اشاره کرده. بیننده از سمت رسانهها عادت کرده و احتمالن با بریکینگ بد هم قراره این خشونت و و کلوزآپ از شلیک به یک نفر رو ببینن تا انتظاراتی که داریم رو منحرف کنه. خب یه نمای عالییه، کمپوزیشن صحنه و یه رابطهی ساخته شده بین زیبایی صحنه و مرگ و خشونتی که پسرعموهای سالامانکا خلق میکنن.