آرتتاکس تقدیم میکند: مؤلفههای سینمایی ترنس مالیک به روایت ابراهیم ابراهیمیان در استودیو آرتتاکس
در این ویدیوی تحلیلی به همراه ابراهیم ابراهیمیان نگاهی خواهیم داشت به جهانبینی و موتیفهای بصری آثار ترنس مالیک. ترنس مالیک امسال با فیلم «یک زندگی پنهان» در بخش رقابتی کن هفتادودوم قرار دارد. در این ویدیو ابتدا به سراغ مشخصههای دنیای سینمایی مالیک رفته و سپس تکنیکهای فیلمبرداری و نورپردازی آثارش را بررسی میکنیم.
ترنس مالیک، یکی از برترین فیلمسازان زمان حال دنیا، امسال در بخش رقابتی جشنواره کن فیلم دارد که سورپرایزی برای سینمادوستان محسوب میشود. او با توجه به اینکه حدود پنجاه سال فیلمسازی را تجربه کرده، تعداد فیلمهای کمی ساخته است. یکی از دلایل آن وسواس بیش از اندازهی مالیک در فیلمسازیست که این رویکرد از بینش درونی مالیک نشأت میگیرد. شاید بتوان به جرئت او را فیلمسازی صاحب امضا و صاحب سبک دانست.
بعضی پلانها قدری برای مالیک مهم هستند که در فیلم «به سوی شگفتی» در قالب دیالوگ خود را بروز میدهد: «خورشید در چشمان من است.»
یک تفاوت عمده میان کارگردان و فیلمساز وجود دارد: کارگردان یک تکنسین صرف است اما فیلمساز تکنیک را در خوانش تصویری فیلم بکار میبرد تا ایدئولوژی درونیاش را منتقل کند. در این دستهبندی مالیک را میتوان در جرگهی فیلمسازان بسیار مهم سینما قرار داد. یک سری عناصر در فیلمهای مالیک به شدت به چشم میآید که با بررسی کارنامهی کاری او تکرارشونده بودن این عناصر را درمییابیم. این عناصر، زیباییشناسی سینمای مالیک محسوب میشوند که بسیاری از آنها به وفور تکرار میشوند. یکی از آنها نور است. در تمام آثار مالیک، نور نقش بهسزایی را برعهده دارد. بدین شکل که نور در کنار دیگر ابزارهای مالیک برای کارگردانی، مفاهیم مدنظر او را تولید و منتقل میکند. این مهم در فیلم «درخت زندگی» به اوج پختگیاش میرسد.
مالیک در این فیلم تمام منابع نوری ساختگی را حذف میکند و از خورشید، منبع نوری طبیعی، در اکثر صحنهها استفاده میکند. این تصمیم برای ایجاد کنتراست بالا اتخاذ میشود که با کمک آن، قاببندیها و مرثیهسراییهایش را در فیلم انجام میدهد. در واقع مرثیهسرایی مالیک با استفاده از نور و رنگ بدست میآید. به طور مثال میتوان به ابتدای فیلم «درخت زندگی» اشاره کرد.
در شروع برخی پلانهای این فیلم یک نور سیال قرمز را میبینیم که در حال انجام یک بازی فُرمیست و به ترسیم ابتدای خلقت و جهان هستی میپردازد. بعد از تماشای این تصاویر وارد فضای داخلی فیلم میشویم. در اکثر پلانهای داخلی، چیزهایی که در بکگراند تصویر قرار دارند، همگی اکسپوز هستند و این ارزشیست که مالیک برای نور طبیعی قائل است. این اتفاق ریسک گرفتن پلانها را بسیار بالا میبرد، چراکه در طول روز ممکن است تنها دو یا سه پلان برداشت شود.
سینما صنعت به شدت گرانیست و این شیوهی فیلمبرداری باعث سختتر و گرانتر شدن پروسهی تولید فیلم میشود. این اتفاق ریشه در ناخودآگاه مالیک دارد. او زادهی یک پدر عاشوریست. پس برای او دین، خدا، کلیسا و سایر مفاهیم دینی بسیار چالشبرانگیز هستند. در تمام فیلمهای مالیک میتوان این چالش را بین کاراکتر با طبیعت پیرامون و جهان خودش مشاهده کرد.
در سکانسهای داخلی «درخت زندگی» تمام منابع نوری از خورشید گرفته میشوند. این مثال را میتوان در سکانسی از فیلم «درخت زندگی» بررسی کرد: سکانسی که جسیکا چستین نامهی خبر مرگ فرزندش را میگیرد، دوربین او را از در خانه تا سالن پرنور انتهایی خانه دنبال میکند. ما در پشت پنجرههای قدی سالن، تمام طبیعت بیرون را اکسپوز شده میبینیم و در انتهای سکانس صورت چستین را نیمه تاریک میبینیم، به صورتی که مقدار کمی از چهرهاش روشن است. جامپکات در فیلمهای مالیک، یک استایل تدوینی محسوب میشود. پس از خواندن نامه یک جامپکات را میبینیم که در طی آن دو-سوم صورت بازیگر روشن میشود، گویی قرار است کاراکتر در یک آگاهی قدم بردارد.
فیلم با یک پرسش عمیق شروع میشود: «انسان دوراه برای انتخاب دارد: فطرت یا بخشایش.» بیست دقیقه از فیلم شامل پلانهای گرافیکی میشود که اهمیت بسیار زیادی در طول فیلم دارد. در واقع فیلمساز روایت بصریاش را بر اساس همین زیباییشناسی شاعرانه به مخاطب القا میکند. تمام پلانها ارزش ناخودآگاهی دارند. این پلانها بیننده را به جهان ویژهای میبرد تا او را مسخ کنند و پس از آن قادر است تک تک حقیقتهای مدنظرش را منتقل کند. فیلم بیست دقیقه از عناصر خلقت و جهان هستی را در قالب گرافیکی بر روی پرده به نمایش درمیآورد و بیننده را به یک خلسهی خلسهی تصویری میبرد. میزانسنهای شاخص مالیک در استفاده از دوربین به سمت استدیکم میرود. این اتفاق برای میزانسنهای سیال و دَوَرانی میافتد که کاراکترها در آن جهان غوطهور هستند و سعی در انتقال این دنیای غوطهوری به بیننده دارد.
مالیک در آثارش اکثرن از لنزهای نرمال و واید استفاده میکند. این استفاده به دلیل عمق میدان کمیست که لنزهای واید از آن برخوردارند و بهترین انتخاب برای نمایش جهان طبیعت است. مالیک رودرروی نظام استودیویی هالیوود ایستاده است. اگر جهان طبیعت و صلح با طبیعت را از آثار مالیک حذف کنیم، او نمیتواند در آن سیستم دوام بیاورد.
نکتهی دیگر در فیلمهای مالیک آن است که بیش از هفتاد درصد در زمان طلایی غروب یا طلوع خورشید رخ میدهد. زمان طلایی، یا همان گُلدِن تایم، محدودترین بازه برای فیلمبرداری محسوب میشود و ممکن است ده دقیقه نیز طول نکشد. پلانهای بلند مالیک گروه فیلمبرداری و عوامل صحنه را مجبور میکند که ده تا پانزده روز وقت و هزینه را برایش صرف کنند.
مالیک فیلمسازیست که از لحظات به درستی استفاده میکند و این وسواس او منجر میشود مونتاژ فیلم «درخت زندگی» تا سه سال به طول بیانجامد و فیلم بهجای سال ۲۰۱۰، در جشنوارهی کن ۲۰۱۱ شرکت کند. البته که فیلم در همان دوره از کن موفق به دریافت نخل طلای بهترین فیلم میشود و یکی از شاهکارهای سینمای دنیا به حساب میآید.
از این سری ببینید:
کوئنتین تارانتینو به روایت محمدحسین مهدویان
من خودم در بخش نورپردازی وامدار سینمای مالیک هستم. نوری که کاراکترها را صیقل میدهد و آنها را به دو نیمهی روشن و تاریک تبدیل میکند. اکثر نماهایی که مالیک تصویربرداری میکند، نور خورشید در بکگراند قرار دارد. اکسپوز چنین صحنههایی را از هر فیلمبرداری بهجز لوبزکی نمیتوان انتظار داشت. لوبزکی یکی از معدود فیلمبردارانیست که میتواند فضای سیال و شاعرانهی سینمای مالیک را به درستی اجرا کند. بعضی پلانها قدری برای مالیک مهم هستند که در فیلم «به سوی شگفتی» در قالب دیالوگ خود را بروز میدهد: «خورشید در چشمان من است.» این دیالوگ نشاندهندهی میزان اهمیت نور در آثار مالیک است.