تنت را از هر طرف که ببینی، همان است!
پروندهی یک فیلم: تنت
یک نقد بلند از محمدحسین گودرزی عضو حلقهی منتقدان آرتتاکس
یک ستاره از چهار ستاره
بهجای هر دستوپازدن دشواری درجهت انتخاب ساختار نوشتاری این یادداشت، رک و صریح اعتراف میکنم که «تنت» را نفهمیدم. درادامه، دربارهی فیلمی مینویسم که چیزی از آن متوجه نشدم. مطلوب و معقول است که «نقد» بهدنبال فهم و درک جهان فیلم ازسمت منتقد بیاید، و به تشریح عناصر و اجزای سازندهی آن برسد. اما بهنظر میرسد نوبت به نوشتن دربارهی فیلمی رسیده، که هرگونه مسیر مفاهمهی مستقیم و مواجههی بیواسطه را به انسداد رسانده است. در رویارویی با انواع بنبستهای ادراکی «تنت»، راهحلهای محدودی وجود دارد: امکان دارد افرادی بتوانند به مدد استدلالهای چندگانه، راه گریزی بیابند و خودشان را از بنبستهای معنایی فیلم، به یک شناخت سینمایی برسانند. من اما در این بنبستها گیر افتادهام. راه نجاتی برای خودم نمیبینم و اعتراف میکنم که چیزی از جهان نولان دریافت نکردهام.
کتابهای تاریخ سینما و مطالبی که بررسی سینما را از روز اول اختراع چرخ سینما توضیح میدهند، در تعریف «سینما» یادآور میشوند که هنر هفتم، از جایی به بعد، بهشکلی عمیق با «صنعت»، «تکنولوژی» و «علم» پیوند میخورد و به معجونی متفاوتتر از هنرهای پیش از خودش تبدیل میشود. همهی ما در مواجهه با چندجانبهبودن سینما، سهم صنعتیبودن آن را به مراحلی مشخص از تولید و توزیع فیلمها اختصاص میدهیم و علم را زمینهساز تحول ابزار و تجهیزات تولید و نمایش فیلم میدانیم. نولان، از همینجا راهش را از دیگران جدا میکند. برای نولان علم، صنعت، تکنولوژی و هنر همزمان در یک دیگ می جوشند و «پس» و «پیش» از تولید، برایش عبارتهای متقاعدکنندهای برای تفکیک قائلشدن میان وجوه مختلف سینما بهحساب نمیآید. دعوا بر سر بیشتر آثار نولان، از همینجا آغاز میشود. دستهای، همینجا او را متهم به دخالت بیش از حد «چکیده» و «نتیجهگیری» مقالههای علمی در فیلمهایش میکنند، و گروهی از طرفدارانش، با اشاره به تلاش او برای زنده نگه داشتن سینما، نگاه بیحدومرز فیلمساز را ستایش میکنند. تنت درست در ادامهی همین دعوا، معنا پیدا میکند (بیمعنا میشود)؛ فیلمی که در رفاقت علم (شبهعلم) با سینما، به تهِ دیگ تلفیقساز معروف نولان میماند و ازقضا نبوغ شعلهور فیلمساز و تاب اندک ظرف فیلم، تهدیگ سوخته و بیفایدهای روی میز مخاطب میگذارد.
به بهانهی «تنت»، به یادداشتهای مهم قدیمی دربارهی آثار نولان رجوع کردم. شدت جدل بر سر کاری که نولان با سینما میکند، در یادداشتهای همسنوسال با آثار نولان، بیش از رسوب بهجامانده از آن نوشتهها در ذهنم بود. نولان با هر فیلمش، طوری بحثبرانگیز ظاهر میشود که میزگردها و گفتوگوهای فراوانی را به تسخیر خودش درمیآورد. همهی ذهنها را به بازاندیشی دربارهی سینما و کارکردش دعوت میکند. گویی ردی از دنیای عجیب آثارش، در همهی یادداشتها باقی مانده. میبینید؟ ما با فیلمسازی طرفیم، که علاقه یا نفرت ما نسبت به بازیگوشیهای فیزیکی در سینما را به حاشیه میراند. با قدرتی که دارد و البته نگاه همهجانبهاش به سینما. نگاهش به صنعت سینما. پس تا به امروز، باید متوجه و متقاعد شده باشیم که بحث بر سر درستی/نادرستی حضور شبهعلم در سینمای نولان، ما را به مقصد مشخصی نمیرساند. ما خسته میشویم و آثار نولان به حیاتشان ادامه میدهند. به این ترتیب، تفسیر «تنت» نه از پس همان بحثهای قدیمی پیرامون دنیای نولان، که در تعیین جایگاه فیلم در کارنامهی خود فیلمساز (که حالا مهمبودن خودش را به جهان دیکته کرده) کارکرد پیدا میکند.
ببینید: گفتوگو با کریستوفر نولان دربارهی TENET
نولان یک لباس دستدوز دارد که در این سالها به تن گونههای مختلف سینمایی کرده. کتوشلوار دستدوزی که، همان جهان پیچیدهی ذهنی فیلمساز است و هربار به تن یک داستان سینمایی، تشخص و تعین می بخشد. این جامه که تاروپودش تعلقی به فلسفه، فیزیک و روانشناسی دارد، در ویترین بازی با زمان و رخنه در رؤیا و ناخودآگاه رخنمایی میکند؛ یا هر ویترین سینمایی دیگری. از درخشانترین نمونههای بتمن و ژوکر در سینما که به کارنامهی نولان مربوط میشود، عبور کنیم، این کتوشلوار دستدوز در غالب آثار نولان دیده میشود. کارکرد اصلیاش هم، اضافهکردن خاصیتی معنایی یا تصویری به ژانرهای مختلف است. درواقع، لباسی موردبحث است که به تن هر ژانری میرود. گاهی ژانر را از ریخت میاندازد و گاهی سیمای جدید و آبرومندی به آن میبخشد. این تمثیلها، در آثار شاخص نولان که فهرست آنها را در ذهن دارید، کارکرد پیدا میکنند. اما در «تنت» اتفاق دیگری میافتد. اینبار کتوشلوار دستدوز، بهقدری به تن تنت تنگ است که آن را از حرکت انداخته. «تنت» دستوپا میزند که کمی به چشم بیاید اما لباس تنگ، دستوبالش را بسته. «تنت» به لطف (کملطفی) این لباس ناجور، نه میتواند در اکشن ماجرا خوب بدود، و نه در آنجا که میخواهد مخاطب را به چالش معنایی «نابودی جهان» دعوت کند، موفق میشود که حتا یک ثانیه آرام و بیدغدغه بنشیند. بس که لباس تنش، ناجور است.
اعترافم را تکرار میکنم که از فیلم چیزی سر در نیاوردهام. بااینحال، اجازه بدهید که بنویسم ایدهی «وارونهگی زمان» را دریافتهام. آخرین دوخت نولان، به این شرح است که با درک معکوسشدن حرکت زمان و مجهزشدن به این سلاح، میشود پلی میان آینده، حال و گذشته ساخت و میان آنها رفتوآمد کرد. الحق که ایدهی خوشبافت، دیریاب و دشواررسیست. اما این بافت زیبا، چه معنا و تشخصی در تن داستان فیلم پیدا کرده؟ آیا به ساینسفیکشن و اکشن، که خودشان دو گونهی خودبسنده برای فیلمسازی هستند، ارزشافزودهای تزریق کرده؟ ارجاع میدهم به فیلم علمیتخیلیِ «ورود» (دنی ویلنوو، ۲۰۱۶). در این فیلم، موجودات ناشناختهی فضایی، به زمین میآیند. زبانشناسی که ایمی آدامز آن را بازی میکند، برای ارتباطگرفتن با فضاییها دست بهکار میشود. نهایتن ارتباط برقرار میشود؛ به کمک زبانی موسوم به «زبان دایرهای». زبانی که زن زبانشناس، با فراگرفتن آن، به درکی مدور از «زمان» هم میرسد. زن به همین واسطه، آیندهاش را میبیند و علیرغم این آگاهی، به ازدواجی تن میدهد که ثمرهاش فرزندی مبتلا به سرطان است. این انتخاب، فیلم را به برداشتی محتوم، دربارهی زندگی میرساند. نام دختر زن، از تقارنی برخوردار است که مهم نیست آن را از اول به آخر بخوانی یا برعکس. این تقارن، در فیلم «ورود» معنا پیدا میکند و تبدیل میشود به یک نگاه دربارهی زندگی. «تِنِت» را هم از هر طرف بخوانیم، به یک منزل میرسیم. اما میان این بازی با کلمه و جهان فیلم، چه مفهومی تجلی مییابد؟ نمیخواهم در فیلمها بهدنبال بیانیه و معنا بگردم. اما وقتی اینجا خبری از منطق خواب در خواب، یا دیگر سیارههای حاضر در آثار قبلی نولان نیست، باید به چه چیزی در «تنت» چنگ بزنیم، تا لابهلای رفتوبرگشتهای زمانی، به سرگیجه مبتلا نشویم؟ آیا محق نیستیم بعد از آن همه تلاش برای درک توضیحات فیلم، دربارهی معکوسشدن زمان، و پس از مواجهه با حجم بالای فخرپراکنی فیلم نسبت به دسترسیاش به اطلاعات ناشناخته، بهدنبال عایدی مشخصی بگردیم؟ معکوسبودن زمان در «تنت»، موفق نمیشود به نگاهی کلان در دید مخاطبانش تبدیل شود. اگر قرار بود این بازیها به دیدگاهی پیچیده در مخاطب تبدیل شود، باید ما با تماشای معکوس فیلم، به تجربهای مشابه با تجربهی تماشای مرتب فیلم میرسیدیم. آن موقع بود که میشد بین عنوان فیلم، ایدهی آن و وجه پیچیدهی تکنیکیاش پیوندی برقرار کرد و گفت، «تنت را از هر طرف که ببینی همان است».
بعد از مختلشدن مسیرهای ادراکی فیلم، طناب نجاتی که برای چنگزدن باقی میماند، پرداخت شخصیت قهرمان فیلم و رفتارهای قهرمانانه و سمپاتیک شخصیت اول است. در این سطح هم، «تنت» از آب و گل درنیامده. بیآنکه وجهی قهرمانانه برای کاراکترش تدارک ببیند، شخصیت اول را تا پای ناجی جهان بالا میبرد. شخصیتی که نه شمایل فکورانه برای رسیدن به یک کاراکتر هوش برتر را دارد، نه در اکشن ماجرا، آنطور که در دنبای فیلمهای امروز انتظار میرود، دل میرباید. او قرار است جهان را نجات دهد؛ اما ما نمیدانیم بهواسطهی کدامین ویژگی حیرتانگیزش.
گفتوگو با بازیگران TENET
صحنههای اکشن فیلم، نمونهی قابلبررسی خوبی هستند برای فهم کل ماجرا. پیچیدگی تولید این صحنهها، غیرقابلانکار است. اثر آخر نولان، در این سطح هم متفاوت از آثار موفقش عمل میکند. در اینجا پیچیدگیها، هیچ حساسیتی را برنمیانگیزند. در صحنههای پایانی، عدهای روبهعقب میروند و تعدادی روبهجلو میجنگند. از اینطرف و آنطرف هم تایمرهای اعلامگر خطر را میبینیم. صحنه به تماشای مسابقهی فوتبالی میماند که همهی بازیکنها، لباس یکرنگی پوشیدهاند. همتیمی و رقیب قابلتفکیک نیستند. در زمینی که هیجان مهمترین وجه هویتی آن است (فوتبال و صحنهی اکشن)، نمیدانی داری پاس بینقص شخصیت را میبینی یا شاهد لودادن توپ هستی. طبیعی است که این وسط، تایمرهای معروف این نوع فیلمها، برای خلق هیجان موفق عمل نمیکنند. تایمرها لازماند اما کافی نیستند. اساساً هیجان، تنش و استرس تنها بهواسطهی محدودیت زمانی زاییده نمیشوند. مخاطب باید در جریان حجم نبردهای باقیمانده قرار بگیرد و با قیاس همهی عناصر نبرد با محدودیت زمانی، به یک مداخلهی فعال و پراسترس برسد. در تنت، همان لباس تنگ و عذابآور، دستوپای اکشن را بسته. عدهای تیر میزنند. یا از چپ یا از راست. تعدادی هم به عقب میروند. اکشن رسالتش را از دست میدهد؛ چون اگر دستش را بالا بیاورد، زیر بغل کت پاره میشود.
جدول ارزشگذاری بر مبنای:
دایرهی سیاه: بیارزش
نیمستاره: قابل دیدن
یک ستاره: متوسط
دو ستاره: خوب
سه ستاره: خیلی خوب
چهار ستاره: عالی
سه نقد دیگر از حلقهی منتقدان آرتتاکس روی «تنت» بخوانید:
انتظارات بزرگ از خسرو نقیبی
بازگشت به آینده از حمیدرضا سلیمانی
کریستوفر نولان؛ فصل تازه از عرفان استادرحیمی
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
آرتتاکس را در توئیتر، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران