زیرنویس اختصاصی از آرتتاکس: این ویدیو تدوین انگل/Parasite و ضرباهنگ فیلم را که باعث میشود احساس کنید سوار بر داستان هستید بررسی میکند
بونگ جون هو فیلمسازییه که علاقهی شدیدی به ریتم داره. این امر رو توی همهی فیلمهاش میتونین حس کنین ولی توی آخرین فیلمش «انگل»، اون فراتر از حد خودش ظاهر میشه. ضربآهنگ فیلم به طور بینقصی تنظیم شده. به عنوان یه بیننده این طور حس میکنین که سوار بر داستان هستین. نحوهی کارکرد تدوین و فیلمبرداری، طراحی صدا و موسیقی شما رو از لحظهای به لحظهای دیگه میبره. فکر کنم بونگ میدونه که به دست آوردن دقیق سرعت فیلم تنها راهییه که باعث میشه تغییر لحنهای برجستهاش کارگر بیفته.
نشست خبری فیلم انگل | نگاه زیرکانه به جامعه
نتیجهی چنین توجهی به ریتم، یه تجربهی تماشایی کاملن مسحورکننده است. وزن و آهنگ تمام فیلم تحت کنترله ولی ولی مونتاژی به طول چهل دقیقه در این فیلم وجود داره که بونگ استادی خودش رو به شکل سکانسی درخشان و بینقص درمیآره. شصت نما که با تقریب خوبی طولی برابر پنج دقیقه دارن که قطعن محبوبترین پنج دقیقهی سال منه. و فکر میکنم ارزش بررسی دقیقتر رو داره چون واقعن اثر زیبایییه.
سازندهی «انگل» به بررسی آن میپردازد | مأموریت غیرممکن برای خانوادهای عجیب
این مونتاژ بعد از پایان پردهی اول «انگل» و پس از این که خانوادهای فقیر تقریبن موفق میشن یه خانوادهی ثروتمند رو اغفال کنن تا همهشون رو توی تعمیرگاهها استخدام کنن نمایش داده میشه. پسر خانواده معلم سرخونه میشه. دختر خانواده معلم هنر میشه. پدر راننده میشه. و بقیه سعی میکنن تا مادر رو هم به عنوان خدمتکار استخدام کنن. مسئله اینه که خدمتکار فعلی سابقهی خوبی داره و مورد علاقهی خانوادهی ثروتمند هم هست. بنابراین خانوادهی فقیر نقشهای میکشن تا اون رو از دور خارج کنن. این که این نقشه رو توی یه مونتاژ پیاده کنن ایدهی خوبییه چون ما تا الان سه تا کلاهبرداری موفق دیدیم که ضربآهنگ هر کدومشون هم به آرومی داره پیش میره. در مونتاژ کات خوردنها سریعتر میشه و بونگ با این کار باعث میشه تا این پرده اوج بگیره. همچنین با پیچیدهتر شدن نقشههای خونوادهی فقیر تنها کار درست اینه که فیلمسازی هم پیچیده بشه. مونتاژی مثل این توانایی شما رو برای انتقال حجم زیادی از اطلاعات در تعداد محدودی نما به ورطهی آزمایش میذاره که در این مورد شصت نماست. بیایین نگاهی به چند نمای اول بندازیم. اولین چیزی که متوجه شدم این بود که چقدر همه چیز ترانهواره. و استفاده از قطعهای از اپرای رودلیندای هندل هم به این امر کمک کرده. ضربآهنگ خیرهکننده است. بونگ با استفادهی همزمان از اسلوموشن و حرکت خطی دوربین به این امر دست پیدا میکنه. هر نما بخشی از اطلاعات رو منتقل میکنه. چند پیشبینی و لحظههای بعدی در مونتاژ و این ارجاعات رفت و برگشتی و حرکات دوربین و موسیقی کمک میکنن تا این سکانس رو به ارگانیسمی مستقل تبدیل کنن. یک مونتاژ سکانسییه که با زمان بازی میکنه. ببینید از ایده تا اجرا چند تا نما طول کشیده. بونگ در هشت نمای به صرفه از لحظهای که پسر میفهمه که خدمتکار حساسیت داره به لحظهای که اون رو مسموم میکنه میرسه. این ایجاز همطراز با کارهای هیچکاکه که در چند نما قبلتر اون رو توی فیلم جا داده بود. پدر خونوادهی فقیر داره مادر خونوادهی ثروتمند رو فریب میده برای همین بونگ رو اون رو در حالی نشون میده که اون رو برده بیرون تا یه دوری بزنه. پدر جلوتر حرکت میکنه و مادر اون رو دنبال میکنه. ولی این جا سطح دیگری از کنترل رو هم شاهدیم چون حرفهایی که پدر میزنه در واقع توسط پسرش نوشته شدن که این نمایش فریبکارانه رو طراحی کرده.
در این لحظه ایدهی خوبییه تا به تدوینگر بونگ، جین مو یانگ اشاره کنیم که به وضوح نقشی اساسی توی شکلدهی به این سکانس و تمام فیلم داشت. با این حال بونگ بیشتر کار تدوین رو خودش با نوشتن استوریبرد مفصل انجام میده ولی هر تدوینگری به شما خواهد گفت که ریتم یه صحنه وابسته به تنظیمات به شدت جزئییه. و گاهی باید خلاق باشید. اگه به عنوان مثال فریم به فریم به این نما نگاه کنین این جا میتونین چیز عجیبی رو ببینین. یانگ دو نمای متفاوت رو توی میانهی این نمای افقگرد به هم بخیه زده چون هر کدوم از نماها به تنهایی سرعت مناسب دو بازیگر رو در خودش نداشت. برای همین اون از این دو نما فرانکنشتاینی ساخت تا سرعت مناسب رو به دست بیاره. یانگ همچنین نقش مهمی توی کامل کردن این بخش از مونتاژ داشت که در ابتدا بیشتر از تکرار مجدد دیالوگها تشکیل شده بود. یانگ بین مکانها کات زد تا سرعت رو نوسانیتر بکنه و در نتیجه این طور به نظر میآد که یک مکالمهی واحد میبینیم. و این امر در واقع گفتوگوی این مونتاژ رو با خودش تقویت میکنه. گفتوگویی که قراره به زودی نتیجه بده. این مونتاژ اثباتی بر توانایی بونگ جون هو در کنترل ادواتشه. ولی این مونتاژ دربارهی کنترل هم هست. این مونتاژ در لحظهای در داستان وارد میشه که خونوادهی فقیر توانایی خودشون رو در کنترل اوضاع به اوجش رسوندن. نقشهشون به بینقصی سکانس بوده و به آرومی اجرا شده. ولی ما و خونواده به سرعت میفهمیم که حتی بینقصترین نقشهها هم مصون از اتفاقات نیستن. موفقیت بذر شکست در آینده رو در خودش داره. مخصوصن وقتی از راه خباثت به دست میآد. در پردهی دوم همه چیز سقوط میکنه. هم به صورت روایی و هم به معنای لغوی کلمه. و نور جدیدی بر این مونتاژ تابیده میشه. نقشه اون طور که به نظر میاومد بینقص نبوده و البته این باعث میشه که مونتاژ هم همین باشه.
از مجموعه تحلیلگران عصر ارتباطات بیشتر ببینید:
کیدتاکس Kidtalks.ir | کیدتاکس رسانه تصویری کودکان و نوجوانان
تکتاکس Techtalks.ir | اولین رسانه تصویری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران